‏نمایش پست‌ها با برچسب bbc persian بی بی سی فارسی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب bbc persian بی بی سی فارسی. نمایش همه پست‌ها

عبدالکریم لاهیجی؛ با نقاب و ‌دکان‌حقوق بشر

عرفان قانعی فرد:
از بوق ملکه بریتانیای صغیر(BBC)، سخنی‌ نمی گویم. چون هر بار بگوییم "ضد ایران و ایرانی هستید"، ناشیانه از دیوار حاشا بالا می روند و نقاب ریا بر دیده می‌نهند. اما به عنوان یک مورخ عرض کنم: چقدر فرهنگ و تاریخ و تمدن ایران، ذلیل و خاک بسر شده که یک مشهور به تجاوز به عُنف* (عبدالکریم لاهیجی؛ با نقاب و ‌دکان‌حقوق بشر)، بنشیند و عین یک حقیر از بازشناساندن تمدن و تاریخ ایران بنالد و دروغ بگوید و در ایران هم یک تفنگچی تخریبچی( جنتی عضو مجاهدین خلق)، وزیر فرهنگ و ارشاد باشد....
تا حالا مورخی را ‌دیده اید که دم از قانون و تبصره و ماده بزند؟ به چه حقی یک وکیل درجه ۳ (آنهم رفیق مسعود رجوی و مجاهدین خلق)، باید درباره بحث تخصصی تاریخ ایران سخن بگوید؟



نشان روشنفکری در BBC (زبانم لال بی طرف) و وزارت ارشاد(تحت نظارت حوزه علمیه)، سه چیز است: ۱.‌فحش و ناسزا به شاه ۲. دنبال یک بت تقلبی به نام مصدق افتادن (اولین احمدی نژاد تاریخ ایران)؛ ۳. ضدیت با ایران و ایرانی و دفاع از تجزیه طلبان...( بدون هیچ غیرت و حمیت و تعصب به تاریخ و هویت ایرانی)
واقعا یک دروغگوی متقلب و متوهم، چه نوع از دمکراسی و حقوق بشری را می خواهد در ایران نهادینه کند؟
[سند روایت: * گفتگوی من با ۳ نفر از کارکنان ساواک درباره دروغ های اوباش ها و اجامری امثال لاهیجی در افکار عمومی آن ایام ... که شرحش‌ در کتاب "شبکه فراملیتی ترور در ایران ۱۳۵۷" آمده. از خانه تیمی مجاهدین خلق تا خانه معشوق در کرج که شوهر بی نوا کارگر رنگرزی بود و این سبیل استالینی به هوس دگر.. مبارزه زیر لحاف!..عاقبت دستگیری شوهر مادر مرده با کلت خریداری شده در پل پارک وی و کتک‌زدن دسته جمعی لاهیجی و ... که حالا هرجا می نشیند با تقلب می گوید شکنجه شده!... ]

حکومت و بازنمایی تصویر قومی نادرست BBC از خوزستان



این طرح موضوع تغییر نام شهرهای خوزستان ، مصداق محض قرار دادن قومیتها مقابل یک دیگر است.
انتخاب نامهای عربی برای برخی از شهرها نمی تونه عمل خردمندانه ای باشه چرا که بیشتر جمعیت خوزستان را فارسی زبانها تشکیل میدهند( در عکس پست بنگرید) و نکته بعد اینکه این نامها بیشتر از سوی پانعربیسم استفاده شده و در اصل نام تاریخی و اصیل این شهرها بحساب نمیاد و از این نامها کُهن تر نیز وجود دارد ، مثلا برای خرمشهر، خاراکس و برای اهواز هرمزاردشیر و یا اُکسین.
متاسفانه برخی از عربهای خوزستان با توجه به اینکه زبان را مهمترین المان هویتی می دانند همیشه گریز از مرکز و ایرانیت داشتند و تاریخ خوزستان را تاریخ عربی میدانستند و عدم آگاهی از تاریخ باستان اعم از هخامنشی و اشکانی و ساسانی و یا چشم پوشی تعمُدی از این تاریخ اونها را در اشتباه خود رها کرده و تغییر نام شهرها این باورهای غلط تاریخی را در آنها پرورش میدهد و متعاقبا نتایج سو دیگری بدنبال دارد از جمله محدود کردن تاریخ خوزستان به مهاجرت اعراب از دوران صفوی تا پهلوی. ( از سده نهم ه.ق به این طرف )
در کل هیچ هدف خردمندانه ای پشت این پیشنهاد ابلهانه از سوی اون نماینده ابله خوزستانی ( ناصری نژاد ) نبوده و صد البته برای عموم مردم خوزستان نیز قابل پذیرش نخواهد بود.
به عکس زیر نگاه کنید.آمار مربوط به «تقسیمات کشوری» و پورتال وزارت کشور که بازبینی‌شده در ۴ تیر ۱۳۹۰ میباشد.
غلامرضا شریعتی استاندار جدید خوزستان در نخستین اظهارنظر رسمی خود گفته است: «برادران عرب و غیرعرب در استان با وفاق و همدلی مرا کمک خواهند کرد».

اظهارنظر مشکوک این مقام ارشد سیاسی جمهوری اسلامی ایران، موجب شگفتی و نارضایتی ناظران سیاسی شده است.
ناظران بی‌طرف از خود می‌پرسند این چهرهٔ کمترشناخته شده که در هفتهٔ اخیر بعنوان استاندار یکی از مهم‌ترین و پرجمعیت‌ترین استانهای کشور منصوب شده است، چرا شهروندان این استان را به دو پاره تقسیم می‌کند؟
آیا این اظهارنظر عجیب یک استاندار که ۲۵ درصد از مردم استانش را (که به زبان عربی سخن می‌گویند) در برابر ۷۵ درصد اکثریت بومی قرار می‌دهد، یک اشتباه لفظی ناشی از کم تجربگی این مدیر سیاسی است یا نمایانگر ماموریت سیاسی محرمانهٔ نماینده جدید پرزیدنت حسن روحانی در استان خوزستان برای تنش آفرینی در این استان زرخیر و استراتژیک است؟!
گفتنی است مردم عرب زبان در نواحی جنوبغربی استان خوزستان حداکثر ۲۵ درصد از جمعیت استان را تشکیل می‌دهند و در طول زندگی مسالمت آمیزی را با اکثریت مردم بومی استان خوزستان (که حدود ۶۰ درصد آن‌ها لرزبان هستند) سپری می‌کنند و از اینگونه خط کشی‌ها و مرزبندی‌های ساختهٔ دست استعمار انگلیس و بنگاه سخن پراکنی BBC و الگوهای تفرقه افکنانهٔ بعثی-انگلیسی عرب/عجم استقبال نمی‌کنند.

داستان سخنان نسنجیدهٔ غلامرضا شریعتی شبیه این است که دبیرکل سازمان ملل در نخستین موضع گیری خود که بیانگر سیاست‌های راهبردی وی است، بیاید و بگوید «اروپایی و غیراروپایی به من کمک کنند». حال آنکه پهنهٔ مسئولیت دبیرکل سازمان ملل از پنج قاره تشکیل شده و اروپا نهایتا یک چهارم از جمعیت مورد نظر را شامل می‌شود و اینگونه سخنان صرف نظر از سرشت نژادپرستانهٔ خود، ماهیتی ضد دموکراتیک دارند و خط کشی و مرزبندی بین جوامع انسانی را رسمیت می‌بخشد و تعمیق می‌کند.
شوربختانه‌گاه دلسوزان میهن احساس می‌کنند که دولت حسن روحانی با هدف جلب نظر رژیم عربستان و بحرین و نیز با سودای تنش زدایی با انگلیس و استرالیا و دول اروپایی مدعی حقوق بشر، در عملکرد ملی خود در خوزستان از آن سوی بام افتاده و سعی در بازنمایی متفاوت و غیر واقعی از ترکیب متنوع قومی خوزستان دارد و نمونهٔ آن را در مرزبندی خطرناک استاندار جدید خوزستان (عرب و عجم) مشاهده می‌کنیم؛ دعوای کهنهٔ بعثی-انگلیسی که دلسوزان ایران را نگران کرده است.
بی‌شک میهن دوستان آزاده، با چشمی ترسان و لرزان و با دقت فراوان، رفتار و گفتار استاندار جدید خوزستان را دنبال می‌کنند و از او می‌خواهند به دام دوگانه‌های برساختهٔ ماشین تبلیغاتی بعثی-انگلیسی نظیر دوقطبی جعلی و تفرقه افکنانهٔ عرب-عجم نیافتد و تصویرهای مطلوب BBC را در خطابه رسمی خود بازتولید نکند.

«خرمشهر»، با رشادت و خون ایرانی، جاودانه بر تارک تاریخ نشسته است.خرمشهر تنها یک نام رسمی و اداری بر پایه تقسیمات کشوری نیست؛ بلکه یک نماد است، نماد یک شکست و یک پیروزی. نیروهای بعثی با ایدئولوژی الحاق گرا، مرزها را شکستند و پا بر روی موجودیت ایران گذاشتند؛ در نظام فکری آنها و در حوزه جنگ نمادها، تغییر نام خرمشهر به محمره، چیزی بیشتر از تصرف خاک دشمن و توسعه ارضی و گامی در راستای پان‌عربیسم و به معنای چیره شدن بر «ایران» به‌عنوان یک هویت، یک کشور و یک ملت بود. آنها نام رسمی این شهر را نه بر پایه ضرورت‌های نظام اداری خود یا به مثابه جنگ روانی بلکه مبتنی بر فهم ایدئولوژیکشان از تاریخ منطقه، به محمره برگرداندند. در نظام فکری آنها «محمره» به‌عنوان یک مدلول، نه یک نام یا جغرافیای صرف بلکه یک نماد بود، نماد حقانیت توسعه طلبی آنها و اثبات متجاوز بودن ایران به خاک جهان عرب! فارغ از اینکه چنین جهانی به‌عنوان یک جغرافیای تاریخی واقعیت داشته باشد یا نه.

دلیران ایرانی با رشادت و نثار جان و تن خود، خرمشهر را آزاد کرده و خرمشهر را بجای محمره نشاندند! آن آمدن و رفتن هر دو معنایی فراتر از تقسیمات کشوری و نام‌گذاری شهری داشت.، از آن پس دیگر خرمشهر یک نام اداری و رسمی که توسط فلان قانون یا روند یا مصوبه روی یک محدوده شهری گذاشته شود نیست بلکه نامی است که توسط خون‌ها نوشته شد، تنها و جان‌ها فدا شدند تا این نام بجای محمره بنشیند. این نام را نه مصوبه هیئت دولت در فلان تاریخ به فلان دلایل بلکه خون شهیدان و تن جانبازان و شجاعت والاتباران دلیر به این محدوده بخشید. هزاران ایرانی جنگیدند تا پیروز شوند و کشور خود را پاسدارند؛ این نام نماد پیروزی «ایران» و شکست «بعثی» است، نمادها چیزی بیشتر از معنای مستقیم و متصل به خود هستند، شکست حصر خرمشهر، شکست هیمنه صدام و حزب بعث است؛ مسئله این نیست که اکنون حزب بعث هست یا نیست و اگر هست که هست، چه مقدار توان و قدرت دارد، بلکه بحث این است که حزب بعث ادعاهای خود را بر شانه‌های پان‌عربیسم استوار کرده بود، خود را کارگزار آن ایده به مثابه یک آرمان نژادی می‌پنداشت؛ این نام نماد شکست حزب بعث، ناسیونالیسم عرب و پان‌عربیسم است و پان‌عربیسم هنوز بی وجه و موضوع بودن خود را اعلام نکرده است.
نام خرمشهر را نه دیگر می‌شود در قلمرو واژه شناسی ارزیابی کرد و نه صرفا تاریخ کهن، بلکه مانند آیینه یک چیز را به ما نشان می‌دهد و آن آغاز مقاومت ملی و شروع تاریخ شکست یک ایده ضد ایرانی است. هر نوع تحرکی در راستای تغییر نام‌های منطقه خوزستان، به‌ویژه تغییر نام خرمشهر، نه تنها تلاش برای پاک کردن خاطره «پیروزی» ایران و «شکست» پان‌عربیسم، بلکه کوششی برای قرار دادن این منطقه و اهالی آن در درون یک استراتژی ضد ایرانی است که در بیرون مرزها ترسیم شده.
اینکه آیت‌الله حیدری یا کسانی مانند او در خوزستان بخواهند با کلمات تند و تهدید و ارعاب؛ و روانه کردن هزاران انگ و تهمت، افراد آگاه و بیدار را در راستای اهداف ناموجه خود، خاموش و وادار به سکوت کنند، ماهیت و سرشت موضوع را تغییر نمی‌دهد. این تلاش‌ها یک تلاش ضد تاریخ ایران و امنیت کشور است.. کشور ایران یک کشور است، دفاع کشور از خود حق است و این دفاع عین حق، این نام‌ها بخشی از دفاع از خودِ کشور در برابر تهدیدهاست. این نام‌ها بخشی از امنیت ماست، هر کس که بخواهد به بهانه امنیت، این نام‌ها را با توجیهات سطحی و البته غرض آلود تغییر دهد یا خائن است یا مزدور و یا نادان. اینکه عده‌ای با سوءاستفاده از قدرت و با تکیه بر برخی ابزارهای امنیتی و تنبیهی بخواهند، با خط و نشان کشیدن و نشان دادن داغ و درفش، اهداف خود را پیش ببرند و بپندارند با الصاق انگ خواهند توانست مدیریت افکار و زبان‌ها و قلم‌ها را به‌دست بگیرند، آب در هاون می‌کوبد.
مساله برای ما جدی‌تر از این حرف‌هاست، ناسیونالیسم ایران،مسائل را در تراز واقعی خود برای ملت تشریح و خطوط مبارزه برای حفظ امنیت و مصالح عالیه کشور را با دقت و حساسیت ترسیم خواهد کرد.
پاینده ایران
حجت کلاشی

بی بی سی و زندانی سیاسی سفارشی!



فقط احمد زید ابادی هست که بعد از پایان محکومیت بی جرم و علتش ، باید تازه به تبعید برود.هیچ کس هم در دفاع از او هیچ چیز نمیگوید.بابا سالها تحلیلگر مهمان و تلفنی بی بی سی فارسی بود آخه بی معرفت ها یک صدم آن سروصدا و شانتاژی که برای غنچه قوامی کردید برای این مرد شایسته نبود انجام بدید؟یعنی .... نمیدونم چی بگم که نگفتنش بهتر است.
کمی دقیق به روابط و شانتاژهای خبری خیره شوید . 
اولین بار که علی علیزاده تحلیل گر بی بی سی فارسی را دیدم داشت میگفت فرقی بین حکومت پهلوی و این حکومت نیست اون میگفت به هرکدام از شما یک پیکان میدهیم اینها میگویند یک پراید میدهیم! بعدها دیدم ایشان در همه برنامه های اقتصادی اجتماعی سیاسی فرهنگی ادبی هنری ( بدون اغراق میگویم در همه این زمینه ها شخصا ایشان را در مقام تحلیل گر بی بی سی دیده ام ) و در همه برنامه های خبر ، تفسیر، پرگار،آپارات و نوبت شما...مهمان و تحلیل گر می باشد.فهمیدم که سمبه پر زوری پشت سر دارد.جزو چپ اصلاح طلب است که یکزمانی خاتمی چی بوده و امروز روحانی چی هست هاشمی چی و کلا از این چپ های سبز عزیز کرده رسانه ای ولی برو بالاتر هنوز...
اولین بار هم که اسم غنچه قوامی را شنیدم راستش توجهم بیشتر از اینکه به زندانی شدن ایشان جلب شود به شدت و حدت تبلیغی که پیرامون دستگیری ایشان شده دقیق شد.به باورم سطح شانتاژ تبلیغاتی که درباره دستگیری ایشان شد یک بزرگنمائی مصنوعی در خود داشت که حس گرهای ذهن هر انسان ناظر وضعیت سیاسی اجتماعی - رسانه ای پیرامون ایران را حساس کند که سیگنال های ناخوشایندی دریافت کنند از این نمایش های خبری - رسانه ای که بزور سعی میکنند بزرگتر و حادتر از آنچه رخ داد نشان دهند و یک چیز تصنعی و مسخره در می آید.
خلاصه اینکه خانم قوامی به یک سال حبس و 3 سال ممنوع الخروجی محکوم شدند . به هر حال بعد از انتخاب روحانی یکسری آمدند ایران که دستگیر شوند بعد رسانه های اعتدال گرا و بیطرف در بوق و کرنا کنند ایشان هم یکی از همینها بود.مثل عزیزی و میردامادی و ...
29 اپریل پیوند این دو کبوتر سپید بال بود. علیزاده این دو، جفت خودشون را پیدا کرده اند و در حال بق بقو کردن هستند ما هم که مدتهاست بع بع بعو میکنیم...

صداقت صادق صبا! تروریسم وتناقض های بی بی سی


 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjNDxNc47YreKWcx12v7VZjBERft_lO_cXFLWeO96pouxxwvRPccBLMfSZkHfYcsdDkBEp7x1YVhIEfr8a7ZzV10qtF7O0zMP9aacEQRL13A6nYByOQMsJQymQ2Xu_pmNa0MKHEB8D3Rck/s400/1017676_282960208508650_1250128523_n.png

صادق صبا  رئیس بخش فارسی بنگاه خبر پراکنی بریتانیا پس از انتقاد فراون نسبت به عدم استفاده از واژه تروریست برای بنیاد گریان اسلامی و آدم خوران داعش  با انتشار مطلبی در بخش ویلاگ بی بی سی به انتقادات واکنش نشان داد او میگوید : 
سیاستی که بی بی سی فارسی اجرا می کند مبتنی بر سیاست کلی بی بی سی به عنوان یک رسانه جهانی است

گاهی یک تصویر دنیایی از حرف را پیش چشمانت  آشکار میکند تصویری از تناقض گویی ودروغ گویی مدیر بخش فارسی بی بی بی سی نتیجه گیری با  شما!

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEi1D4LOwe-YVnpYpMqRMEV-q47NFihYwfL-pvYa62H1bskHg6DmlZ9qoADv210VDToYj0XkdqwosfJr6_qwsWI8sv4Is-9K6_3HW6v6czN7emXZz3Xkr05k8PZpyAEhegrwPyng7-fFuEU/s576/34jjh.png

اندر تناقضات بی بی سی زمانی که بی بی سی استانداردهایش متفاوت میشود!

سایت بنگاه خبری بریتانیا به زبان فارسی بی بی سی  در مطلبی در باره کریما اوکراین  میگوید:

" از لحاظ حقوق بین الملل عمومی با توجه به اینکه شبه جزیره کریمه بخشی از کشور اوکراین است، این بخش هیچ حقی برای درخواست الحاق به کشوری دیگر و یا درخواست برگزاری همه پرسی برای تعیین وضعیت حقوقی این منطقه ندارد. وجود اقلیت و یا اکثریت قومی-زبانی در یک بخش از هر مملکتی نمی تواند مبنایی در حقوق بین الملل پیدا کند که به موجب آن این افراد بتوانند درباره حاکمیت بر منطقه خود تصمیم بگیرند. "
 http://www.bbc.co.uk/persian/world/2014/03/140310_l12_russia_crimea_ukraine_crisis_ba_inter_law.shtml
 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhzWY1Tb8QpDVUSxyYSCyc6fslcmEm3Wa3qj_gVDxJSyw3fAYYwN8ChfX9HG9vRY2y9swaDN_CJhx8_P5D2K8rNqMvb0YKlLypj8EngXH4uq8zFKUPQOvsgNp2nwP2XBGD_OfgrgZn4FwY/s838/9.png
جالبه مطابق مطالب گفته شده در این مطلب مطابق قوانین بین الملل هیچ بخش از یک کشور به صرف وجود اقلیتی زبانی قومی حق تجزیه طلبی و همه پرسی برای جدا شدن از کشور مادر را ندارد اما نوبت تجزیه طلبان ایرانی که میشه همین بی بی سی دایه مهربان تر از مادر میشه و هم نوا با کمونیستها و تجزیه طلبها شروع به زوزه کشیدن میکنه ظاهرا از نظر بی بی سی قوانین بین الملل فقط در مواردی که در حیطه منافع غرب قرار میگیره صدق میکنه و در موارد دیگر تابع منافع دولت فخیمه انگلیس است در این مقاله بدرستی همه پرسی در اوکراین را غیر قانونی میداند آیا این موضوع در مورد ایران نباید صدق کند که بی بی سی در بخش ناظران میگویند در صفحه اول سایتش تریبون به قومیت گرایان و تجزیه طلبان میدهد یا بنی طرف پیشانی سفید را بعنوان کارشناس در برنامه های تلویزیونیش دعوت میکند؟ نوبت اقوام ایران که میشه دایه مهربانتر از مادر میشون اما تو حیطه منافع خودشان یاد حقوق بین الملل میفتند!

بی بی سی فارسی بارها در وبسایت خود (برای نمونه اینجا یا اینجا) و یا در برنامه های تلویزیونی اش از حقی با نام حق تعیین سرنوشت ملل تا سرحد تجزیه ی ایران دفاع کرده است

بی‌.بی‌سی، مسی و باقی ماجرا



https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjWl2zZT_0bw8ZUzIl9zifx4Iprnrobqea4qvxpljOb_3CK9JRLzldSQxL8hB4vfZ5JbLTKLt4Yar6wED5NjIQOmwVcds5kLLl5v3no9u-RvmC9k1j0RmD34SdppXl5Qqf_daRA_9zQrnA/s1600/hooligans_pol.jpg
کافیست انگلیس یا تیم منچستر یا دیگر تیمهای انگلیسی یک بازی در انگلیس یا دیگر نقاط اروپا برگزار کنند تا هولیگانهای انگلیسی آن شهر را به اتش بکشند ایا بخاطر تعدادی اشوبگر ملت انگلیس را عقب مانده میخوانند؟ اصولا در همه جای دنیا طرفدارهای فوتبال از معدل ادب پایینی برخوردارند اغلب این فوتبالیستهای بین المللی دبیرستانشان را هم تمام نکردند برای اشنایی بیشتر با این اوباش انگلیسی فیلم گرین استریت یا یورو تریپ را ببینید تا متوجه شوید انگلیسیها خیلی هم به این افراد افتخار میکنند باور کنید باید از جو زدگی بپرهیزیم این مساله یک مساله ساده است تا بحال افراد زیادی امریکایی الاصل و انگلیسی الاصل از طالبان دستگیر شدند ایا این دو ملت زیر سوال رفتند؟ این مسائل کری های عادی فوتبالی محسوب می شوند وگرنه در همین جام ملتهای اروپایی که گذشت درگیری لهستانی ها و روس ها را هم شاهد بودیم و مثال های دیگری که بسیار زیادند. باور کنید رای دادن به روحانی آبرو بر تر بود هرچند من اعتقاد دارم روحانی رای نیاورد. شما اگر به ازادی رفته باشید یکصد هزار نفر فحش میدهند اما چون عادت داریم واکنش نشان نمیدهیم این مسائل اصلا تاثیری در نگاه دنیا به ایرانیان ندارند حتی آن کامنت مسی هم فیک بود و ایشان اگر ناراحت شده بود یک پست در این مورد میگذاشت از نظر من این مساله دو فرهنگ همه کشورها هست. من هیچوقت منکر نیستم که مشکل جدی فرهنگی داریم. نمونه‌ اخیر ترفندِ برجسته‌سازی بی‌بی‌سی، شایان توجه است
موضوع اینقدر ها هم موضوع مهمی نبود که به مدت یک هفته به صورت  شبانه روزی تیتر رسانه ملکه شود اما چرا بی بی سی فارسی قصد موج سواری از این قضیه را دارد؟...

 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgTr-OtRegrjzyLFvqzqgAaozSMxI_fHckuzW8zlB5ymIQd0D2GqejKrp_8vMAFSLnXT26cNztJH6GQZeit7A162M3nEShlsiOTtIMwUfhIFmE5cQfT46zr2NdbJPB4sL7dz1gaulFiQ5g/s576/3333.png
با برآمدن رایش سوم و بهره‌ شگفت‌انگیزی که هیتلر از رسانه‌ها – به ویژه رادیو- برای تهییج و بسیج افکار عمومی برد، اندیشمندان، رسانه را به گونه‌ «سوزن تزریقی» تصور می‌کردند که می‌تواند هر پیامی را به مخاطبانش تزریق کند.
چندی بعد که گرد و غبارهای برآمده از جنگ جهانی دوم خوابید، پژوهشگران به این برآیند رسیدند که رسانه‌، نمی‌تواند چنین قدرتِ همه‌گیر و برنامه‌ریزی‌شده‌ای داشته باشد و رفتار مخاطب در فرآیند دریافت پیام، نه منفعلانه، که کنشگرانه و پویاست و پیام‌ نمی‌تواند تأثیری یکسان و یکنواخت بر همگان بگذارد.
با به چالش کشیدن دیدگاهِ قدرتمندیِ بی‌چون و چرایِ رسانه‌ها، دیدگاه دیگری مطرح شد که می‌گفت رسانه‌ها به هنگام انتقال پیام، با اولویت دادن برخی پیام‌ها بر برخی دیگر، نوعی «برجسته‌سازی» می‌کند و با این ترفند، از آنجا که نمی‌تواند مخاطب را وادار کند که «چگونه بیندیشد»، او را ترغیب می‌کند که «درباره چه بیندیشد».
با چنین رویکردی، رسانه با کوچک یا بزرگ کردن برخی رویدادها در چارچوب خبر، گزارش، گفت‌وگو و ... در شناخت و درک ما از جهان هستی و همچنین اولویت‌های ذهنی‌مان دستکاری می‌کند و با این ترفندِ برجسته‌سازی، ما را به اندیشیدن درباره موضوع‌های خاصی که مد نظر دارد، هدایت می‌کند و با مهندسی افکار عمومی، خر خویش می‌راند.یکی از خبرگزاری‌ها که ید طولایی در بهره‌گیری از این شیوه دارد، بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیا یا همان بی.بی.سی ست. این بنگاه که از پرسابقه‌ترین و بزرگ‌ترین بنگاه‌های رسانه‌ای جهان است، بنگاهی دولتی و نیمه‌ خودمختار به شمار می‌رود و هماره مدعی این بوده است که تحت نفوذ تجاری و سیاسی نیست و تنها به مخاطبان خویش پاسخگوست و شعارش این است که هر ملتی باید با صلح با ملتی دیگر سخن بگوید، اما پیشینه‌ این رسانه نشان می‌دهد که در بزنگاه‌های تاریخی در خدمت منافع دولت انگلستان درآمده و اصول حرفه‌ای کار خبرنگاری را زیر پا نهاده است. برای نمونه به گواهی اسناد، در سه دوره از تاریخ معاصر ایران، یعنی در سال‌های 1320، 1332 و 1357 این رسانه نقشی بی‌بدیل در راستای منافع تأمین‌کنندگان مالی‌اش برداشته است. (برای آگاهی بیشتر می‌توانید به مقاله «رادیو و جابه‌جایی قدرت در شهریور ۱۳۲۰» در شماره‌ ۹ ماهنامه‌‌ «مدیریت ارتباطات»، بهمن‌ماه ۱۳۸۹ از نگارنده بنگرید.)
نمونه‌ اخیر ترفندِ برجسته‌سازی بی‌بی‌سی، شایان توجه است. همان شب که قرعه‌کشی جام‌جهانی برزیل فرجام گرفت، به یکباره، «بدزبانی و هتاکی و فحاشی» ایرانیان به لیونل مسی، بازیکن تیم ملی فوتبال آرژانتین و «تعرض‌های لفظی و تحقیر و تهدید به تجاوز جنسی» فرناندا لیما، مجری این قرعه‌کشی به سر خط خبری اصلی بی‌بی‌سی تبدیل شد و این بنگاه با پیشگامی خبری و پس از آن تا لحظه‌ قلمی کردن این یادداشت -که چند روز از این واقعه می‌گذرد- هنوز این مسئله، داغی خود را برای بی‌بی‌سی در بخش‌های گوناگون خبری‌اش از دست نداده و گزارش‌های همه‌جانبه‌ای از آن در حال پخش است.
مسئله ساده است، تعدادی از هموطنانِ بی‌فرهنگ، خبطی می‌کنند و در برابر، تعداد بیشتری از هم‌میهنان فرهنگمدار از این بی‌فرهنگی هموطنانشان، پوزش‌خواهی می‌کنند و در همین‌جا این رخداد می‌توانست فرجام گیرد؛ اما بی‌بی‌سی با پیش‌دستی، آن را تا سر خط اصلی خبرهایش برکشید و برجسته کرد و پس از آن نیز دیگر رسانه‌ها، بی‌هیچ اندیشه‌ای، از این رسانه تقلید کردند و آن را مهم‌ترین رخداد خبری پنداشتند و حول‌وحوش آن داستان‌بافی بسیار کردند و با برجسته‌کردن کنش زشت چند هزار نفر، تمامیت تاریخ و تمدن و فرهنگ ملتی 75 میلیونی را به داوری نشستند و لجن‌مال کردند؛ تو گویی که تنها میان ایرانیان است که چنین رجّاله‌هایی یافت می‌شود و انگار نه انگار که پس از همین قرعه‌کشی در همان برزیل،‌ دسته‌های آشوبگر، خرابی‌های بسیار به بار آوردند؛ ولی هیچ‌ یک از جهانیان، این اوباشان را کلیت ملت برزیل تصور نکرد؛ کاری که رسانه‌های درون‌مرز و برون‌مرز کردند و همه زشتی‌های شناخته‌شده را به این ملت نسبت دادند و عقده‌های خویش را بر سر  ملت ایران خالی کردند
.
مسعودلقمان- دانش‌آموخته کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی

سیاه نمایی بر ضد رحمان اف حمایت بی بی سی از اسلامگرایان تاجیکستان



https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEisEN-SmhbkE6KcXMlJOAqPshi25Bb7XnadKCphQtqzHHUBRL203CvnKrO3JV9gOSaHY2E4h0p3hXDfeh1geyJWuuU00oUT3QNH8ujTXzE7sENZfEthGxNK2CInZD_-5kEb8q7Il9s67cs/s576/1697.png

امام علی رحمان اف که نام خود نام خانوادگی خود را به رحمانی تغییر داده است  ریس جمهوری سکولار و لایک تاجیکستان است  رحمانی پس از انتخاب شدن توسط مردم  و بعد از تثبیت اوضاع پریشان اقتصاد تاجیکستان برای کاهش رشد اسلامگرایی  ورود کودکان زیر 18 سال را به مراکز و مساجد مذهبی ممنوع کرده است 1 + dw رحمان اف با پیشنهاد قانونی از مردم خواست  تا نام های خانوادگی تاجیکی که با پیشوند روسی اف و یا پسوند و پیشوند  عربی ابن بن ال یدک میکشدند را به نام خانوادگی ایرانی و پارسی تغییر بدهند 2 +  mohbatnews همچنین رحمانی اولین شخصی بود که به حکومت جمهوری اسلامی  پیشنهاد کرد جشن بین المللی نوروز در تخت جمشید برگزار شود این اقدام خشم اسلامگریان حکومتی جمهوری اسلامی را نیز بر انگیخت! و انتقادهایی را در پی داشت 3 + fararu 

تلاشهای رحمان اف برای جلوگیری از نفوذ اسلامگرایی در تاجیکستان انتقادات های زیاد را در پی داشته است احزاب رادیکال اسلامگرا که سابقه مبارزه مسلحانه و بمبگزاری را نیز دارند انتخابات ریاست جمهوری جدید را تحریم کرده اند(رحمان اف با کسب اکثریت آرا در انتخابات پیروز شد)
رحمانف با خطر اسلامگراهای مسلح از سمت افغانستان نیز مواجه است . تاجیکستان در مسیر تجارت هروئین هم قرار دارد .
رقیب جدی رحمان ، خانم اوینیهول بابانظراوا است که 65 سال سن دارد و از فعالان قدیمی حقوق بشری است .خانم بابانظراوا از طرف حزب اسلامگرای تاجیکستان  حمایت می شود
https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjoONsYABDbABKVX2As-vLviRe_vrtL_PL9UJwCUdgMBjxuqdKFpy6lniYwIWUy_zRRntdGDqW5SClspTpda1dRg9yZZucoEVVx9eDkp6E31LLAXEgsyuKgmvoSbjWLkuDel1U7SUHyHHI/s497/296264_146.jpg
ماکت تخت جمشید-مراسم جشن نوروز در تاجیکستان

  تلاش های ایرانگرایانه و سکولار رحمان اف برای جامعه ای مذهب زده با اقلیتی سکولار تاجیکستان  خشم روحانیان داخل ایران را نیز بر انگیخته است آیت‌الله صافی گلپایگانی، از مراجع تقلید حکومتی جمهوری اسلامی، از آنچه «اسلام‌ستیزی و استعمارپذیری» مقام‌های تاجیکستان نامید به شدت انتقاد کرد4 +radio farda  سیاست رحمان اف برای جلوگویری از نفوذ اسلامگرایان در این کشور شباهات بسیاری به اقدامات  حکومت پهلوی دارد او نشان تاریخی سیمرع ساسانی را به عنوان نشان حکومتی در کنار درفش ملی تاجیکستان قرار داده است + تصویر تبلیغ ملیگرای تاجیکی وسکولار حمایت از زبان فارسی حمایت از تاجیکهای تحت ستم حکومت ازبکستان تلاش برای تغییر خط سیرلیک روسی به فارسی وهمچنین ترویج  موسیقی هنر و ادبیات  یکی از ابزارهای رحمانی برای پاک نگاه داشتن ذهن فرزندان آینده تاجیکستان از ویروس اسلام است   خوانندگان زنی مانند شبنم ثریا از محبوبیت زیادی در میان جوانان برخوردار هستند خوانندگان زن تاجیک توسط اسلام گرایان  تکفیر میشوند (
حمله اسلامگرایان در یوتیوب به خواننده تاجیک و فحاشی به وی)

تاجیک های ازبکستان (سمرقند و بخارا با 90% و خوارزم با درصی کم) بیش از 30% جمعیت ازبکستان را تشکیل میدهند. در زمان استالین تاجیک ها رو از منطقه شرق ازبکستان (سغدیانای باستانی) مجبور به مهاجرت به روستای دوشنبه کردند و شرق ازبکستان که بیش از 3000 هزار سال تاجیکان در آن بودند را به ازبکستان بخشیدند.
پس از اشغال آسیای میانه و بمباران بخارا به دست بلشویک ها و سپس ورود رهبران پان ترک آناتولی تاجیک ها تحت فشار قرار گرفتند و پس از آن بیش از 5 دهه دو نفر در خیابان حق سخن گفتن به فارسی نداشتند و در صورت گفتگو به فارسی جریمه مالی میشدند!
اکنون آمار تاجیکان در ازبکستان 3 تا 5 درصد عنوان میشود! و شدیدن تحت فشار هستند. در صورتیکه آمار واقعی بیش از 30% هست و قانونی در ازبکستان وجود داره که قومیت رو در شناسنامه و گذرنامه ذکر می کنند و در صورت اعلام تاجیک بودن از تمام حوق شهروندی محروم خواهند شد و از سر ناچاری تاجیکان خود رو ازبک معرفی می کنند! حتی در برخورد با بیگانه اگر فردی تاجیک باشد خود را ازبک معرفی می کند مگر آنکه پس از اعتماد واقعیت را بگوید ناگفته نماند بیش از 150 هزار یهودی فارسی زبان بخارایی در چند دهه اخیر مجبور به ترک ازبکستان شدند..

حال پرسش اینجاست که چرا آیت الله بی بی سی بر سر انتخاب امام علی رحمان hف عزاداری آغاز کرد و متهم به تقلب شد؟
روابط بریتنیا و رسانه  مطبوعش بخش فارسی بنگاه خبر پراکنی بی بی سی  پس از انتقاد اماعلی رحمان اف ازخانواده سلطنتی انگلستان به سردی گرایید +
در تاریخ صد ساله نوین منطقه آنچه بیش از پیش مشهود است  خدمات متقابل انگلستان و اسلام به یکدیگر است! براستی  رسانه امپرا طوری که مدعی  پوشش دادن اخبار فارسی زبانان سرا سر جهان است چرا در مقابل  تبعیض و سرکوبهای حکومت ازبکستان در قبال فارسی زبانان تاجیک سکوت کرده است؟ و از اسلامگرایان مورد حمایت ازبکستان و جمهوری اسلامی  پشتیبانی میکند؟
در مطالب آینده  پیرامون خدمات متقابل اسلام واستعمار انگلستان در منطقه برای پیشبرد سیاست بریتانیا و سرکوب جنبش های ملی  بیشتر خواهید خواند
___________________

....................................

 

.

.
تا تاریخ گذشته خود را ندانیم نمیتوانیم آینده ای موفق و باشکوه برای وطن و ملتمان بسازیم و مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد.