پولهای باد آورده هند باعث جذب بسیاری از روحانیون و طلاب شیعی به نجف و کربلا شد. این اولین باری نبود که بذل و بخشش قدرتمندان سبب کوچ روحانیون شیعه به نیت برخورداری از چنین منافع می شد. هجرت برخی روحانیون شیعه از ایران به هند به جهت برخورداری از هدایای مالی پادشاهان اود و کوچ روحانیون شیعه جبل عامل از لبنان به ایران در زمان پادشاهان شیعه و روحانی نواز صفوی از آن جمله است (4). یکی از معروفترین این روحانیون شیخ عزالدین حسین پدر شیخ بهایی است که از مردم جبل عامل لبنان بود (13). دیگری ملا محمد تقی مجلسی است که از خانوده ای سوریه ای بود و پس از ورود خاندانش به ایران به مقام امامت جمعه اصفهان رسید. پسر او ملا محمد باقر مجلسی در زمان شاه سلطان حسین به درجه شیخ الاسلامی نائل شد و از بزرگترین احیاگران بسیاری از احادیث و بنیانگذاران شیعه امروزه ایران است (14).
هدف اصلی دولت انگلیس از کمک به مجتهدین نجف و کربلا ترویج تشیع در آن مناطق و ایجاد اختلافات داخلی در امپراطوری عثمانی و تضعیف آن دولت سنی از این طریق بود. از سوی دیگر لندن با انتقال کمکهای هنگفت مالی از سوی حکومت شیعی دست نشانده اش در اود به مجتهدین عتبات و تحکیم روابط شیعیان عراق و ایران، در پی افزایش نقش خویش در این ولایات عثمانی بود (15). از سال 1850 تا 1903 دولت انگلیس بیش از 6 میلیون روپیه از هند به شهرهای شیعه نشین نجف و کربلا منتقل نمود (16). در جریان جنبش مشروطه در ایران و وارد شدن علما بدان حرکت، انگلیس در صدد استفاده از پول هندی برای تاثیر بر علمای ایران بود اما در سال 1912 تصمیم گرفت که آن را صرفاَ وقف افزایش حضور در عراق نماید (16).
این سرمایه گذاری انگلیس چنانچه انتظار می رفت موفقیت قابل ملاحظه ای حاصل کرد و تلاشهای انگلستان موجب گسترش تشیع در جنوب عراق گردید. با بیش از 150 قبیله، عراق کشوری قبیله ای است که 75% جمعیت آن یا تعلق به قبایل داشته و یا با آنها پیوند خویشی دارند. بزرگترین قبایل از بیش از یک میلیون و کوچکترین قبایل از چند هزار نفر تشکیل شده اند (17). از اواخر قرن هیجدهم تا اواسط قرن نوزدهم میلادی بسیاری از این قبایل سنی عراق به تشیع گرویدند. در طی این دوره بخشهایی از قبیله زبید، قبایل بنو لم، بنو تمیم و ال بو محمد، بخش اعظم قبیله ربیعه، شمر طوقه، بخشهایی از قبیله دلیم، قبایل ظفر، دوار، سواکین، اتحاد قبیله ای المنتفق، بنی حسن، آفاق، بنی حکیم، شیبیل، ال فتله، قبایلی که در امتداد کانال هندیه زندگی می کردند و پنج قبیله از الدیوانیه که آب مصرفی خویش را از کانال دقاره تهیه می کردند از سنت به تشیع گرویدند. چنانچه انگلیسها در سال 1917 ثبت نموده اند این تغییر مذهب از سنت به تشیع تا اوائل قرن بیستم به شدت ادامه داشت و اکثریت شیعیان عراق چندی بیش نیست که تغییر مذهب داده اند (18). از جمله دلایل این تغییر مذهب گسترده، روی آوردن قبایل صحرا نشین به زندگی کشاورزی در اطراف نجف و کربلا، تلاش دولت عثمانی برای اسکان قبایل صحرا نشین و گسترش شهرنشینی در عراق، وجود مبلغین شیعه که از نجف و کربلا به این قبایل ارسال می شدند، و نوعی حرکت اعتراضی قبایل به رفتار دولت سنی عثمانی بود (18). در جریان جنگ اول جهانی دولت انگلیس از رابطه اش با مجتهدین شیعه به عنوان ابزاری برای جلوگیری از جهاد عمومی اسلامی علیه انگلیس از سوی عثمانی استفاده نمود (19).
پول هندی در واقع چیزی بجز یک وسیله سیاسی نبود و در سال 1903 که انگلیس از نفوذ روسیه در ایران بیم داشت، یکی از ماموران انگلیس در ایران اظهار داشت که تنخواه هند بهترین وسیله برای دوستی با مجتهدین اعظم است و به ما اجازه می دهد که از آنها در صورت نزدیکی بیشتر ایران به روسیه استفاده کنیم (19).
انگلیسیها در حالی که از تحویل این اعانات به مجتهدین عراق عرب به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می کردند سعی می نمودند خود را رابطینی امین نشان دهند. در سال 1832 سفیر ایران در بمبئی کشته شد از او وصیت نامه ای بجا ماند که از انگلیسیها تقاضا کرده بود که سالانه مبلغ ده هزار روپیه از ارثیه او را به مجتهدین و فقرای کربلا بدهند. زمانی که وراث او این پول را برای خویش طلب کردند با مخالفت انگلیسیها روبرو شدند که اصرار نمودند که باید آن پول را به مجتهدین کربلا بپردازند (3).
پولهای هندی بدون هیچ حساب و کتابی به مجتهدین می رسید و آنها نیز پیوسته موارد بیشتری برای دریافت پول گزارش می کردند. در سال 1841 مجتهد اعظم کربلا سید ابراهیم قزوینی وصول 150000 روپیه از طریق انگلیسها را به اطلاع نواب محمد علی شاه رساند و درنهایت شگفتی درخواست 50000 روپیه دیگر برای ترمیم مقابر امام حسین و عباس نمود. محمدعلی شاه در سال 1842 در گذشت و پسرش امجد علی به جای او بر تخت نشست. سید ابراهیم قزوینی تسلیتهای خویش را فرستاد و اظهار داشت که به مبالغ بیشتری برای تکمیل کانال و پروژه های دیگر احتیاج دارد. او همچنین نوشت که کاظمین به یک سد احتیاج دارد و 5000 روپیه برای ترمیم مقبره سلمان فارسی لازم است. مجتهدین لاکنو به اطلاع مجتهد نجف شیخ محمد حسن النجفی رساندند که نواب جدید از بذل و بخشش پدر خویش برخوردار نیست و حساب و کتاب بیشتری برای پولهای فرستاده شده می طلبد (3).
از سال 1704 تا 1831 میلادی عراق تحت حکومت فرمانروایان مملوک بود که بردگان مسلمان گشته گرجی بودند و از جانب حکومت عثمانی فرمان حکومت ولایات عراق را داشتند. در سال 1763 کمپانی هند شرقی یک مرکز تجارتی در بصره بپا نمود و متعاقباَ مرکزی دیگر در بخشی که امروز کویت است برقرار کرد (20). در سال 1798 کمیته سری کمپانی هند شرقی اولین کاردار انگلیسی بغداد را تعیین نمود و در میان وظایف دیگر از او خواست تا رابطۀ دوستی بین والی بغداد و کمپانی را استحکام بخشد (21). در این رابطه انگلیسیها پس از سالها ارتباط با روحانیون شیعه و پرداخت پولهای هندی بدانها بی شک از حمایت آنها برخوردار بودند. از آن پس نیز کاردار انگلیسی بغداد همانگونه که عنوان شد در رساندن کمکهای مالی به روحانیون شیعه و قدرت بخشیدن بدانها نقشی فعال داشت.
قدرت روحانیون شیعه در عتبات باعث شد که آنها خود را بصورت فزاینده ای از حکومت مرکزی مستقل ببینند. والیان مملوک ولایات عراق نیز کار را بر شیعیان آسان می گرفتند. در غیاب حکومت قدرتمند مرکزی، گروههای اوباش که کارشان باج گیری و قتل و دزدی بود در مناطق شیعه پدیدار شدند. خلافکاران و قانون گریزان و متواریان ارتش از ایران و عراق به عتبات روی می آوردند و به گروههای اوباش می پیوستند و راهزنان عرب مالهای دزدی را برای نگهداری به کربلا می آوردند (15). این گروههای مافیایی که مانند همانندهایشان در ایران خود را عیاران و لوطیان می نامیدند با روحانیت شیعه متحد گشته و زمام امور را در شهرهای شیعه جنوب عراق بدست داشتند (22). نام سلطان عثمانی در نمازهای جمعه برده نمی شد و به گزارش انگلیسیها کربلا با نوعی استقلال رفتار می نمود (8). در کربلا دو دسته عمده از این لوطیان وجود داشتند. عده ای یه سرکردگی میرزا صالح خود را مریدان مجتهد اصولی سید ابراهیم قزوینی می دانستند. دسته دیگری نیز به سرکردگی سید ابراهیم زعفرانی مجتهد شیخی سید کاظم رشتی را پیشوای خویش می خواندند (3).
در سال 1831 حکومت عثمانی به فرمانروایی مملوک که هوای استقلال داشت خاتمه داد و علی رضا پاشا را فرماندار ولایات عراق نمود. سرپیچی شهرهای شیعی عتبات از فرامین حکومت مرکزی باعث شد که در سال 1835 علی رضا پاشا کربلا را با 3000 سرباز محاصره کند. این محاصره منجر به حمله نگردید و علی رضا پاشا بدون موفقیت و با قبول پیشنهاد پرداخت مالیات بیشتر از سوی کربلا به بغداد بازگشت (15). در سپتامبر 1842 نجیب پاشا جای علی رضا پاشا را گرفت و از سوی سلطان عثمانی فرمانروای عراق گردید. نجیب پاشا فردی بسیار سختگیر و در پی یکپارچگی قلمرو عثمانی و اعمال کنترل از سوی حکومت مرکزی بود.
در اکتبر سال 1842 درخواست نجیب پاشا برای ورود به شهر کربلا از سوی دسته های حاکم بر شهر رد شد و از او خواستند که بدون سپاه و تنها با چند محافظ وارد شهر شود. نجیب پاشا کربلا را محاصره نمود و اعلام کرد که اگر دروازه ها را نگشایند به زور متوسل خواهد شد. ایرانیان جمعیت عمده ای را در کربلا تشکیل می دادند و کنسول ایران در کربلا تقاضای شش ماه مهلت برای خروج ایرانیان نمود اما تقاضای او از جانب پاشا رد شد. پس از آن گروهی از سران شهر راه مذاکره با پاشا را باز نمودند و جمعی از آنها از جمله شاهزاده تبعیدی قاجار ظل السلطان و سید کاظم رشتی برای مذاکره به اردوی پاشا رفتند. تلاشهای مصرانه ظل السلطان و رشتی برای توافق بی نتیجه ماند و شرایط نجیب پاشا برای قرار دادن ارتش عثمانی در شهر و برچیده شدن دسته های اوباش مورد قبول واقع نگردید. نجیب پاشا از ساکنین شهر در خواست نمود که خود را از دسته های اوباش جدا نمایند و قول داد که آن عده که به آرامگاه امام حسین و یا عباس و یا خانه های سید کاظم رشتی و ظل السلطان پناهنده شوند از گزند مصون خواهند بود (3). در ژانویه 1843 نیروهای عثمانی حصار شهر را در هم شکستند و برای سر هر لوطی 150 پیاستر جایزه تعیین نمودند. پس از آن سربازان نجیب پاشا به چنان کشتار بی رحمانه ای پرداختند که برخی ساکنین شهر گمان نمودند اما غایب آمادۀ ظهور گشته است (15). در این ماجرای خونین بیش از 5000 نفر و به عبارتی 15% از جمعیت شهر در کربلا کشته شدند و شهر خسارتهای فراوان دید (24).
مجتهد نجف، النجفی از این وقایع استفاده نمود و به لاکنو نوشت که عملیات نظامی عثمانی باعث تاخیر در پروژه ها شده و به مبالغ بیشتری احتیاج است. سید حسین نصیر آبادی با او اظهار همدردی نمود اما شکوه نمود که نجفی هنوز رسید 150000 روپیه قبلی را نفرستاده است، و او احتیاج به گذارشی مفصل در مورد تعمییرات کانال آصفیه دارد. النجفی رسید پول را گزارش داد و اظهار نمود که 150000 هزار روپیه دیگر نیز برای تکمیل کار کانال لازم است. این دومین باری بود که لاکنو از النجفی برای تاخیر او در فرستادن رسید اظهار ناخرسندی می نمود. پیش از آن نیز مبلغ 100000 روپیه از طریق نماینده انگلیس برای النجفی فرستاده شده بود که او پس از تاخیر فراوان تنها رسیدی برای 46000 روپیه فرستاده بود و فقط پس از مراسلات دیگر و اصرار لاکنو رسید کل مبلغ را گزارش کرده بود (3).
استفاده های شخصی و نامشروع مجتهدین از پولهای باد آورده هند به جایی رسید که در سال 1844 راولینسون نماینده انگلیس در بغداد در نامه ای به فرماندار هند از میزان این بزهکاریها خبر داد و اظهار نمود که پادشاه اود باید مطلع شود که تنها مقدار کمی از پولهای اهدایی وی صرف اهداف مورد نظر شده و پیشنهاد می کند که در آینده پادشاه اود شخص امینی را به همراه اعانات خویش برای نظارت از هند به عراق بفرستد. به نظر او اگر چنین اقدامی صورت نگیرد انگلستان باید از انتقال پولها خودداری نماید چه که میزان اختلاسهای مجتهدین نجف و کربلا آبروی دولت انگلستان را نیز به خطر خواهد انداخت (3).
از سال 1850 به بعد تنخواه هند مستقیماَ از سوی امپراطوری بریتانیا در هند پرداخت می شد. در ابتدا نمایندگان هر یک از دو مجتهد اعظم نجف و کربلا آن را از حسابی در بمبئی بر می داشتند (25). از سال 1852 دولت انگلیس کنترل بیشتری بر این پولها اعمال نمود و نماینده سیاسی انگلیس در بغداد را دوباره واسطۀ این انتقال نمود. سهمیه نجف در آن سالها به مجتهد اعظم آن مرتضی ال انصاری پرداخت می شد که سالانه علاوه بر 5000 لیره استرلینگ که از اود در یافت می نمود، مبلغ 9000 لیره استرلینگ نیز از دریافت خمس و زکات ایران عاید او می شد. حکومت ایران نیز سالانه مبالغ قابل توجهی به شهرهای نجف، کربلا و کاظمین اهدا می کرد (25) با در نظر گرفتن این که بودجه کل ایران در آن زمان چیزی کمتر از 200000 لیره استرلینگ بود، میزان این ثروتهای باد آورده و قدرتی که به صاحبان آنها می بخشید بهتر معلوم می شود. به این مبالغ باید 5000 لیره استرلینگ سهمیه کربلا که به سید علی نقی طباطبائی پرداخت میشد و سهم آن از خمس و زکات ایران را نیز افزود (3).
اتحاد انگلیس با حکومت شیعه اود و نقش انگلیس در پرداخت پولهای هند به مجتهدین نجف و کربلا باعث شد که شیعیان در کشورهای دیگر نیز انگلیس را به صورت ناجی خویش ببینند، چنانکه در سال 1849 امام جمعه تهران نامه ای به فرماندار انگلیسی هند نوشت و پس از ابراز تملقهای معمول در نثر آن دوره از وی تقاضا نمود که شیعیان را مورد حمایت خویش قرار دهد و پس از نزاعهایی که در ایام محرم پیش آمده حراست از شیعیان و بخصوص شیعیان لاکنو و به صورت بسیار اخص مجتهدین شیعه را در دستور کار دولت خویش قرار دهد (3). انگلیس اما نقشه های دیگری برای منطقه داشت.
(ادامه دارد)
----------
1- شیعی گری، احمد کسروی، تهران 1323
2- لاکنو ، تارنمای نگاه به هندوستان
3- مکانهای مقدس و جنگهای مذهبی (سیاست، فرهنگ و تاریخ شیعه)، جوئن کول، ای بی تاوریس 2002
4- تاریخ مردم عرب، آلبرت هورانی، فابر و فابر 1991
5- جنگ پلسی ؛ ویکیپدیا
6- اود ، ویکیپدیا
7- ریشه های شیعه هند شمالی در ایران و عراق، جوئن کول، انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، 1989
8- شیعیان عراق ، ایتزاک نکاش، انتشارات دانشگاه پرینستون 2003
9- تاریخ سیاسیت خارجی بریتانیا، انتشارات دانشگاه کمبریج، ا و وارد – ج پ گوچ، 1922
10- سعادت علی خان دوم، ویکیپدیا
11- تاریخ محیط زیست مستعمره هند شمالی، اریک ا استراهون، انتشارات پیتر لانگ 2009
12- موعود شیراز، تحقیقی در آغاز و اواسط بابیه، دنیس مک اوین، آی دی سی 2008
13- کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهایی، مقدمه سعید نفیسی، نشر چکامه 1383
14- ملا محمد باقر مجلسی و اسلام سیاسی، بابک فرهمند، تارنمای دیدگاه.نت
15- سودجویی از عراق – نگاهی به تاریخ هفت هزار ساله جنگ و سود در عراق، ادوین بلک، وایلی 2004
16- شکست یک بازی سیاسی – انگلیس، موقوفه اود و علمای شیعه نجف و کربلا، میر لیتواک، ژورنال بریتانیایی پژوهشهای خاورمیانه 2000
17- عراق: ساخت قبیله ای، حرکتهای سیاسی و اجتماعی، حسین د حسن، گزارش سی آر اس به کنگره، 2008
18- اسلام شیعه در عراق ، تارنمای ویکیپدیا
19- روابط پنهانی: همدستی انگلیس و تندرویان اسلامی، مارک کورتیس، انتشارات پروفیل 2011
20- تارنمای جهان شناسی
21- سیاست تجارت منطقه ای در عراق، عربستان و خلیج 1745-1900، هاله مندیر فتاح، دانشگاه نیویورک 1996
22- شیعه گری ، هاینز هالم (ترجمه ژانت واتسون)، انتشارات دانشگاه ادینبورگ 2004
23- مافیا، اوباش و شیعه گری در عراق: خیزش کربلای عثمانی، جوئن کول و موژان مومن، گذشته و حال 1986
24- سیاستهای فرا ملیتی شیعه، شبکه های مذهبی و سیاسی در خلیج، لاورنس لوئر، انتشارات دانشگاه کالیفرنیا 2008
25- شیعیان دیگر: از مدیترانه تا آسیای میانه، الساندرو مونسوتی ، سیلویا نائف و فریان صباحی، پیتر لانگ 2007
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر