نگاه هارفرد جونز مامور و جاسوس بریتانیایی به جامعه ایران

سرجونز سرجاسوس بریتانیایی که در اواخر زندیه و اوایل قاجار دارای نفوذی بی نظیر در دربار ایران بوده در گزارشی از اوضاع ایران برای دربار بریتانیا چنین مینویسد:
« این ملت ذاتا طبعی بلند و شخصیت اجتماعی قابل احترامی را به ارث برده اند ولی از اواخر صفویه به علت نفوذ بیش از حد دین در ارکان زندگی شخصی و اجتماعی اینها و مقدس شدن دستورات روحانیون که در دربار هم نفوذ بیش از حدی داشتند مردم را به اطاعت کورکورانه و تبعیت برده وار ملزم میساخت که این از میراث شوم بازمانده از صفویه است.این شیوه نامیمون ، بجز در دوران کریمخان ، در سلسله های صفویه ، افشاریان، زند بر این مردمان به سنت بدل شد و به صورت عادت اجتماعی ادامه داشت،و اقا محمد خان و جانشینان او آنرا به حد اعلا رسانده اند،گرسنگی، ناامنی و فقدان امنیت اقتصادی و اجتماعی به علت ناکارآمدی محض در اداره امورات مالی و عدم توجه نهاد قدرت به نیازهای مردم ،به روابط اجتماعی سرایت بدخیم داشت و اثرات مهلکی بر روابط اجتماعی مردم ایران وارد ساخت.اخلاق عامه به پستی گرایید.فقدان امنیت اجتماعی ، اعتماد مردم را به یکدیگر سست کرد.پاکدامنی و درستکاری به حداقل رسید.چاپلوسی و تملق برای بدست آوردن امید به بقای اجتماعی به عنوان صفتی لازم برای حیات مردمان همه گیر شد و چنین اثرات مخرب و منفی در اخلاقیات جامعه به نظر میرسد تا سالها و شاید قرون متمادی مردمان این سرزمین را آسیب پذیر سازد»
تصویر: هیئت بریتانیایی و هارفرد جونز در کنار فتح علی شاه 1808 میلادی
هارفرد جونز یک مامور بریتانیایی که لطفعلی خان زند را به هنگام فرار از لشکر آقامحمدخان همراهی میکرده ( که طبق خاطرات خود ایشان شاید بتواند الماسهای کوه نور و دریای نور را از ایشان به حیله های مختلف بگیرد ولی با درایت آخرین شاه زند ناکام ماند) یک مامور و مورخ بریتانیایی هست که از دوره زندیه تا حتی پس از پادشاهی فتحعلی شاه در ایران بوده ، به دربار زند و قاجار نزدیک بوده، از عوامل تحریک فتحعلی شاه برای قتل عام خاندان کلانتر ( وزیر اعظم سه پادشاه از لطفعلی تا فتحعلی شاه) بوده در سالهای آخر عمر به مطالعه دقیق تاریخ ایران و مشاهداتش نسبت به جامعه آن برش تاریخی پرداخته و همراه با اسکات وارینگ دیگر مامور ارشد بریتانیا در ایران به نوشتن گزارشات مفصلی درباره جامعه شناسی آن دوره ایران برای دربار بریتانیا مبادرت کرده بود.
( به واقع نگاه این مامور و جاسوس بریتانیایی وقتی که همراه شود با گزارشهایی که در اواخر قاجار و دوره پهلوی از جامعه ایران توسط همین فرستاده های بریتانیایی در اسناد مختلف دیده میشود حاکی از آن هست که توفیق بسیار زیاد سیاست بریتانیا در پشیبرد اهداف استعماری و استثماری خود در جوامع و مردمان سرزمینهای تحت نفوذ، هرگز بدون دلیل و بی حساب و کتاب نبوده است.اگر ما ملت ایران چنین نگاهی ژرف و ساختاری به تحولات تاریخ سیاسی - اجتماعی میهنمان میداشتیم شاید میتوانستیم جهت رفع عیوب خود برآییم ولی اسفناک زمانی که این گزارشهای جامعه شناختی فقط ابزاری برای از پای درآوردن ما شدند نه وسیله بازشناسی اجتماعی خود ما...)

بی بی سی و جشن های ۲۵۰۰ ساله

اینروزها(برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر سالروز برگزاری یکی از مهمترین نمایشهای فرهنگی این مرز و بوم به جهانیان یعنی جشن های 2500 ساله شاهنشاهی ایران هست.
بی بی سی هنوز آن خدا بیامرز را نبخشیده و از رنج مردمی که از فقر می سوختند اما شاه جشن های دوهزار و پانصد ساله برپا می کرد؛می سوزد و گاه و بیگاه ،با بهانه و بی بهانه به جنگ "نظام پیشین" می رود و پای می فشارد تا به شیوه دم دمه های "انفجار نور" با دروغ و جنگ روانی به ستیز با "اعتبار" آن نظام برخیزد.تو گویی ملکه محترمه خواب ندارد و هر شب خواب بازگشت نظام پیشین را می بیند،بیشتر از آن مقدار که سلطنت طلبان فرانسه می دیدند؛صبح با وحشت دستور صادر می شود که فحش بدهید و توپخانه های جنگ روانی و تبلیغات شلیک کنند!

به هیچ روی در این ستیز که ظاهرا تا آنجا که امکان دارد تمام عیار است و ممتد،ابایی ندارد یاوه های آن به ظاهر خواننده مبتذل را پخش کند که می گوید،منشا مدرنیسم و راه آهن وغیره "اخلاق سگی" بوده!و بدین طریق دق دلی خود از رضا شاه را با فحش های اب دار از دهان آن به ظاهر خواننده خالی کند؛ چنان با ادای رفتار نجیبانه و اتو کشیده انگلیسی تبلیغ شده فاصله دارد که تو گویی انگلیس کشوری در آفریقاست و آن بنده خدا راست گفت و جماعتی به تمسخر گرفتند؛البته این کینه و دل آزاری خالی شدنی و تمام شدنی نیست حتا اگر آب را بریزند جایی که مشهور است!
این لاهیجی هم خیلی بیچاره بامزه ایست،بشدت رقت آور و نمونه کسی است که فقط پوست مانده و هر چیز دیگری و از جمله امعا و احشا خود را هم به بریتانیا فروخته و اندرون از ماموریت برای وطنشان انباشته


پسر امینی نخست وزیر ایران در دوران شاه مستندی را دراینباره ساخته و سعی کرده یکی از نقاط افتخار افرین دوران شاه را با جعل ارقام و البته مراجعه به کسانی که نفرتشان به ایران پهلوی و فرهنگ و تاریخ میهنمان برهمگان ثابت شده مخدوش گزارش دهد.
این مستند که برای بی بی سی فارسی طبعا ! ساخته شده توسط اقای انصاری یکی از مسئولین برگزاری و عباس میلانی استاد و مسئول بخش ایرانشناسی دانشگاه استنفورد!! در برنامه صفحه دو تحلیل میشود.جالب هست متصدیان و مسئولان برگزاری این جشن ملی زنده و حاضر هستند ولی امینی سراغ بنی صدر رفته تا هزینه های این جشنها را از او بپرسد!! میلانی هم که طبعا مثل هم آخوری هایش نفرت از نمایش تاریخ و فرهنگ ایرانی همچنان خونش را آلوده کرده و از این مرض رهایی نخواهد یافت به هارت و پورت مشغول هست.
به هر حال بی بی سی فارسی و پسر امینی و میلانی بخواهند به پرونده ای از دوران پهلوی برسند عاقلانه نیست انتظار خاصی داشت ولی ....
در این فکرم جشن های 2500 ساله شاهنشاهی یکی از نقاط زرین در فعالیتهای فرهنگی دوران پهلوی و از اقدامات درخشان شاهنشاه فقید ایران به شمار می آید که غرور ایرانی وشکوه ایران برابر چشمان جهانیان به رژه کشیده شد.و البته خاری در چشم دشمنان ایرانزمین...چرا باید چنین مستندی توسط امینی به سفارش بی بی سی ساخته شود...
مستندی در باره جشن های 2500 ساله ایران

.

.
تا تاریخ گذشته خود را ندانیم نمیتوانیم آینده ای موفق و باشکوه برای وطن و ملتمان بسازیم و مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد.