بی بی سی بنگاه سخن پراکنی بریتانیا British Broadcasting Corporation




http://farda.us/uploads/2013/03/BBC-British-Brainwashing-Channel1.jpg
در بحث تاریخ پرتنش بی‏ بی ‏سی  با ایران همیشه این بحث مطرح بوده که آیا بی‏ بی ‏سی در مساله ایران تابع منویات دولت بریتانیا وهیات حاکمه آن بوده یا مستقل عمل کرده است؟ این بحث مبنایی است که تا درباره آن درست صحبت نشود مباحث بعدی را نمی‏توانیم دقیق بررسی کنیم. یک دیدگاه، دیدگاه رسمی بی‏ بی ‏سی و بریتانیا است که عنوان می‏کند: بخش فارسی و به طور کل سازمانبی‏ بی ‏سی مستقل است و به هیچ وجه تحت تأثیر اوامر دولت و حکومت بریتانیا نیست. دیدگاه دیگر، دیدگاه مرسوم داخل ایران است که از زمان تأسیس بخش فارسی تا الآن ادامه پیدا کرده که بی‏ بی ‏سی سخنگوی اهداف بریتانیا، به خصوص وزارت خارجه آن است.
من تصورم این است که در هر دو دیدگاه راستی‏ها و ناراستی‏هایی وجود دارد. اول باید بدانیم که بین شبکه بی‏ بی ‏سی  داخلی بریتانیا و سرویس جهانی آن از جهت رویکرد، مخاطب و منابع مالی تفاوت اساسی و بنیادی وجود دارد. در بریتانیا یک شبکه رسانه‌ای (رادیو، تلویزیون و اینترنت) داریم که پول آن مستقیم توسط مردم و از طریق مالیات تلویزیون (TV License) تامین می‏شود که از هر واحد مسکونی 145 پوند دریافت می‏شود که البته همه ساله براساس نرخ تورم در حال افزایش است؛ یعنی مردم مالیات مستقیم می‏دهند و رادیو و تلویزیون و سایت داخلی بی‏بی‏سی ازاین پول تامین می‏شود. به همین دلیل این رسانه سعی می‏کند خود را مستقل از دولت نشان دهد و حتی در شبکه داخلی بی‏بی‏سی هیچ گونه آگهی تجاری پخش نمی‏شود. فقط آگهی‏های عمومی مثل انتخابات، هشدارهای ایمنی رانندگی، تشویق مردم به پر کردن اظهارنامه مالیاتی و... پخش می‏شود. ولی ماجرای سرویس جهانی بی‏ بی ‏سی کاملاً جدا است.
 وزارت امورخارجه بریتانیا چهار رکن دیپلماسی عمومی (یا دیپلماسی مردم محور) دارد:
1- سرویس جهانی بی‏ بی‏ سی

2-شورای فرهنگی بریتانیا (British Council)
3- نمایشگاه‏های بین‏المللی بریتانیا
4- شبکه خبری و تبلیغاتی بریتانیا (British Satellite News/ BSN)


مدیر کل سرویس جهانی بی‏ بی ‏سی یکی از اعضا اصلی کمیسیون دیپلماسی عمومی وزارت خارجه بریتانیا است. پول سرویس جهانی به طور مستقیم از وزارت خارجه تامین می‏شود. مسؤلان بی‏بی‏سی (چه سرویس جهانی وچه بخش فارسی) همیشه استدلال می‏کنند: درست است که ما پول را مستقیم از وزارت خارجه می‏گیریم، اما آن‏ها حق دخالت در ویرایش و سمت‏گیری محتوای برنامه‏ های ما را ندارند. ایرانی‏ها (چه در گذشته وچه در حال) معتقدند: «نمی‏شود شما از جایی پول بگیرید وتحت تأثیر نباشید!» انگلیسی‏ها هم می گویند: “Money talks!”، به قول خودمان پول حرف آخر را می زند و تعیین کننده است. به نظر من دولت بریتانیا مستقیم در جزء جزء تصمیم‏گیری‏های بی‏ بی ‏سی دخالت ندارد، نمی‌خواهد داشته باشد و نمی‏تواند داشته باشد. ولی به طور یقین در سیاست‏گذاری‏های راهبردی و کلان آن از طریق مدیران ارشد تأثیر دارد.


این تصور قدیمی و یا جهان سومی ما که بالا سر هر کارمند بی‏ بی ‏سی یک مامور گذاشته‏ اند‏ وبه او امر ونهی می‏کنند، تصور نادرستی است. اگر هم روزگاری مثلاً در دوران ملی شدن صنعت نفت که ماجراهایی هم وجود دارد درست بوده، ولی سال‏هاست که وجود خارجی ندارد. ولی این حقیقت وجود دارد (و تعدادی از کارمندان قدیم و جدید بارها به من گفته‏اند‏) که کارمندان در اظهار نظر و تولید برنامه آزاد هستند، ولی زمانی که آزادانه عمل می‏کنند و توجهی به منویات عالیه مسؤلان بخش فارسی یا سرویس جهانی نمی‏کنند در درازمدت منزوی و حتی رانده شده و ارتقاء شغلی نمی‏گیرند و در واقع به نوعی به آنان فهمانده می‏شود که این راه درست کار نیست. به این شکل در کار دخالت می‏شود. به علاوه مسؤلین ارشد بی‏بی‏سی (چه رییس بخش فارسی، چه رییس بخش اوراسیا و اقیانوسیه) در تعامل با وزارت خارجه هستند و سیاست‏های کلان نظام بریتانیا (و نه دولت آن) را در درازمدت و نه لحظه به لحظه اخبار اعمال می‏کنند. این واقعیت امر است.

 https://lh6.googleusercontent.com/-cnc2zhrXUIY/Uk2JeIRUPgI/AAAAAAAABEY/lK25YdDGKVE/s602/4444.png
در این جا باید بین نظام بریتانیا و دولت آن تفاوتی قایل شویم. بی‏ بی ‏سی دست نشانده دولت بریتانیا نیست. دولت‏ها در رفت و آمد هستند و مساله‏ای که برای مدیریت کلان بی‏ بی‏ سی مهم است، منافع ملی بریتانیا است. این مرز در کشورهای جهان سومی تفکیک شده نیست؛ یعنی دولت نشانه موجودیت کل نظام تلقی می‏شود. در صورتی که در بریتانیا دولت‏ها مستعجل هستند و دیر یا زود می‏روند و نظام ماندگار است. به این شکل مدیریت بی‏ بی‏ سی با حاکمیت بریتانیا در تعامل است.
 رادیو فارسی بی‏ بی ‏سی در سال 1940(1319ش) حدود یک سال قبل از پایان حکومت رضاشاه بر اساس یک طرح حساب شده (که مستندات دقیق آن وجود دارد) برای تقویت ماشین جنگی جبهه متحد بریتانیا، توجیه تبلیغاتی و زمینه سازی افکار عمومی در جهت اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین تاسیس شد. +  در نتیجه این رادیو بخش مهمی از ماشین تبلیغاتی متفقین علیه آلمان‏ها و بخش فارسی نسبتاً موفق رادیو برلین و به تدریج جانشین تجربه ناموفق بخش فارسی رادیو دهلی شد. وقتی رضاشاه سقوط کرد محمدرضا شاه جوان می‏دانست که بی‏بی‏سی در تغییر قدرت نقش داشته است. باید توجه داشت که بی‏ بی ‏سی رضاشاه را سرنگون نکرد، بلکه از لحاظ تبلیغاتی افکار عمومی را برای اشغال آماده کرد. در زمان شهریور 1320، بسیاری از مردم از اشغال ایران خشمگین بودند

https://lh6.googleusercontent.com/-LMGx0i65hYk/Uk2Ibx9xfAI/AAAAAAAABEI/NMcdHq_9F-8/s551/Hasan%2520Movaqar%2520Balyuzi%252C%2520Mojtaba%2520Minovi%252C%2520Vicotr%2520Glendenning.JPG
Hasan Movaqar Balyuzi, Mojtaba Minovi, Vicotr Glendenning.

تاسیس بی‏ بی ‏سی با سیاست‏گذاریِ هم زمان در لندن و تهران صورت گرفت. در تهران بخش مطبوعاتی سفارت انگلیس، خانم آن لمبتون Ann Lambton بود که در این راه خیلی تلاش کرد.اولین سردبیر بی‏بی‏سی در لندن (اگرچه مدیرانش انگلیسی بودند) حسن موقر بالیوزی بود که فرزند موقرالدوله بالیوزی است که در کابینه سید ضیاء الدین طباطبایی وزارت فواید عامه را بر عهده داشت. وی یکی از فعالان ارشد آیین بهایی در ایران به شمار می‏آمد. حسن موقر بالیوزی آن زمان یکی از رهبران بهایی‏های بریتانیا بود و بعداً به عنوان یکی از ایادی امرالله منصوب و همچنین رییس کل جامعه بهاییان انگلیس و ایرلند می‏شود.
 از این جا شائبه ارتباط بی‏بی‏سی با بهاییان مطرح می‏شود و شواهد زیادی هم بر این امر هست، ولی بی‏ بی ‏سی در خدمت بهاییان نبوده و یا هر که در بی‏بی‏سی کار می‏کرده لزوماً بهایی نبوده است.



 

نکته‏ای که در این جا لازم است توضیح داده شود این است که من مخالف و معترض استخدام بهاییان در بی‏بی‏سی نیستم، اشکال من مشخصاً به سرویس جهانی بی‏بی‏سی در دادن زمام امور ادیتوریال خود به کسی است که رهبر یک جریان مذهبی است و با هیچ معیاری پذیرفته نبوده و با مغایرت با اساس منشور (چارتر) بی طرفی بی‏بی‏سی نمی توانسته بی طرفی خود را حفظ کند.
 https://lh5.googleusercontent.com/-lwxg8oAL3o0/Uk2IFJkzmLI/AAAAAAAABD8/8p6xj7h3tiU/s576/-1-2.JPG
 این امر البته هم ‏ریشه‏ دار است و هم دامنه و تبعات آن گسترده است و پرداختن کامل به همه ابعاد و جنبه‏ های آن در این مختصر نه مقدور است و نه میسر.
 در دوره ملی شدن نفت شاهدیم که  بی‏ بی ‏سی به طرز عجیبی آشکارا در جهت منافع بریتانیا عمل می‏کند+. چون هنر بی‏ بی ‏سی در گذشته و حال این است که (برخلاف برخی رسانه ‏های دیگر) به اصطلاح با دست رو بازی نمی‏کند. طوری عمل می‏کند که اعتماد و نظر مخاطب را جلب می‏کند.
یک شعار همیشه میان کارمندان بی‏ بی ‏سی بوده که «بی‏ بی سی 99 مورد راست می‏گوید برای این که صدمین مورد را که دروغ می‏گوید هیچ کس در درستی آن دروغ تردید نکند.» تعبیر من این است که بی‏ بی‏ سی استطاعت هر روز دروغ گفتن را ندارد؛ چون رسانه‏ ای که هر روز دروغ می‏گوید اگر راست هم بگوید کسی باور نمی‏کند. یک سیاست دیگر رسانه‏ هایی مثل بی‏ بی‏ سی این است به جای دروغ گویی صریح می‏توان در مواقعی قسمت‏هایی را با انگیزه های مختلف، کمرنگ یا پررنگ نشان بدهید. من معتقدم رسانه بی‏غرض وجود ندارد، مهم آن است که چقدر هوشمندانه کار خود را اجرا کند.
 در نیمه دوم ملی شدن صنعت نفت، یعنی بعد از سی تیر 1331 تا 28 مرداد 1332بی‏ بی‏ سی بر خلاف روال معمول خود عمل کرد. در آن زمان وقتی جنجال حقوقی نفت ایران و انگلیس بالا گرفت، دولت بریتانیا آشکارا به بی‏ بی‏ سی فشار آورد تا فعالیت تبلیغاتی خود را علیه دولت مصدق علنی کند. در این مقطع شاهدیم که برای اولین بار کارکنان بخش فارسی رادیو بی‏بی‏سی اعتصاب می‏کنند و حاضر به این کار نمی‏شوند؛ (عباس دهقان خاطرات خود را از این واقعه در بی‏بی‏سی گفته و صدایش هم در آرشیو بی‏بی‏سی موجود است). آن‏ها که دست از کار می‏کشند، یک سری از ماموران وزارت خارجه انگلیس که کمابیش فارسی بلد بودند برای مدتی جانشین گروه می‏شوند تا اعتصاب تمام شده و به توافقی می‏رسند.

موضوع مشهور ارسال پیام رمز از سوی سازمان‏های خارجی حامی سرنگونی مصدق از طریق رادیوی بی‏ بی‏ سی برای شاه، در جریان حوادث مرداد 1332 به منظور کسب اطمینان شاه از جدی بودن لندن برای سرنگونی مصدق مطمئن شود، درست است. برخلاف آن که برخی از روسای ایرانی بخش فارسی در جلسات مختلف گفته‌اند، که فرستادن این پیام دروغ است، زیرا بخش فارسی هیچ وقت نیمه شب برنامه نداشته است، این موضوع صحت دارد و رادیوی چهار بی ‏بی ‏سی داخلی هم در برنامه ‏ای به آن پرداخته است+. ایشان متوجه نیست که این پیام در برنامه انگلیسی بی‏ بی ‏سی فرستاده شد. بامزه این است که محققان و کارشناسان بریتانیایی بی ‏بی‏ سی تردیدی در این موضوع ندارند ولی رییس ایرانی بخش فارسی( صادق صبا) آن را دروغ می داند!

 http://www.tinyuploads.com/images/5nmgTH.png
صادق صبا مدیر بخش فارسی بی بی  وتعظیم در برابر ملکه بریتانیا


تقریباً از سال 1324 که اشغال ایران به طور رسمی به پایان می‏رسد، رابطه ایران و بی‏ بی‏ سی یک نقطه اوج، آن هم جریان ملی شدن نفت دارد. بعد از سال 32 یک رابطه تعادلی وجود داشت؛ زیرا در آن زمان ایران در جهان و در منطقه بازیگر و قدرت بزرگ سیاسی به شمار نمی‏آمد، یعنی کشور مهم و تأثیرگذار زیادی نبود. روابط خوبی هم با بریتانیا داشت و دلیلی برای دشمنی با بی‏ بی‏ سی وجود نداشت. اما از سال 1968(1347) وقتی دولت بریتانیا موافقت پارلمان را برای خروج نیروهایش از خلیج فارس می‏گیرد و به ده شیخ ‏نشین حاشیه خلیج فارس استقلال داده می‏شود، دوباره نقش بی ‏بی ‏سی در مواجهه و تعامل با ایران بیشتر می‏شود. در فاصله سه ساله 1968تا 1971(1347-1350) پنج اتفاق می‏افتد:
1. کویت و قطر به استقلال می‏رسند.
2. در بحرین یک رفراندوم ساختگی و کاملاً غیرقانونی انجام می‏شود و برخلاف سازوکار و تصمیم‌ها و توافق‌های سازمان ملل در آن جا یک نظرسنجی غیرقانونی و غیررسمی به نام رفراندوم صورت می‏گیرد و بحرین مستقل می‏شود. ایران هم از دعاوی تاریخی و حقوقی خود صرف نظر می‏کند.
3. نیروهای نظامی بریتانیا از خلیج فارس خارج می‌شوند.
4. ایران حاکمیت تاریخی خود را بر سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی اعاده می کند
5. دولت امارات عربی متحده تاسیس می‌شود.

بعد از سه سال مذاکره فشرده، ایران به شرط آن که بریتانیا به اشغال جزایر سه گانه خلیج فارس پایان بدهد و جزایر پس از 68 سال به ایران باز گردد، توافق می‏کند حکومت امارات را به رسمیت بشناسد. در این فاصله 68 تا 71 رادیو بی‏بی‏سی بعد از 28 مرداد، نقش تبلیغاتی علیه ایران و به نفع اعراب ایفا می‏کند. به خصوص در مورد مطالبات ایران در خلیج فارس، بی‏بی‏سی علیه ایران عمل می‏کند. تقریباً تا 30 نوامبر 1971، (9آذر 1350) روزی که ایران سه جزیره را پس می‏گیرد و فردای آن امارات تاسیس می‏شود، تبلیغات بی‏بی‏سی ادامه داشت. دولت و شخص شاه از نقش بی‏بی‏سی به خاطر تبلیغات علیه منافع ملی ایران خیلی ناراضی بودند. در آخر سال 1971 ماجرا مسکوت گذاشته می‏شود.
 کمتر از دوسال بعد، در 1973 (1352) وقتی بحران بین‏المللی نفت پیش می‏آید، ایران به یک نقش و قدرت بی‏سابقه‏ ای می‏رسد. بهای نفت چهار برابر شد و ایران از یک کشور متوسط سیاسی و اقتصادی به کشور بزرگ منطقه تبدیل شد. شاه در اوپک نقش به سزایی داشت ودر واقع حرف اول را او می‏زد. در منطقه نیز ایران ژاندارم خلیج فارس شد. این زمان بریتانیا بار دیگر ایران را از طریق بی بی یسی تحت فشار قرار داد.
 شیخ نشین های خلیج فارس وانگلستان برای مطالعه بیشتر: پيشينه‌ي شيخ‌هاي عرب از لابه‌لاي سخنان لرد کرزن نماينده‌ي امپراتور انگليس
تبلیغات ضدایرانی بی‏ بی ‏سی در دهه هفتاد به جایی رسید که برای نخستین و فعلا آخرین بار در تاریخ بی‏بی‏سی، در سال 1975 دفتر آن موسسه در تهران به کلی تعطیل و فعالیت آن متوقف شد. تاکنون فعالیت‏های بی‏بی‏سی در ایران چندین بار محدود و خبرنگاران آن اخراج شده‏ اند. بخش فارسی نیز دچار ممنوعیت ومحدودیت فعالیت در ایران بوده. ولی این موضوع که همه فعالیت‏های بی‏بی‏سی در ایران متوقف و تعطیل شود فقط یک بار اتفاق افتاده است.

سوالی که در این جا وجود دارد این است که آیا دولت بریتانیا و به تبع آن بخش فارسی بی‏ بی‏ سی خواهان برکناری و سرنگونی شاه بودند؟
. از سال 1973 تا 1979 رابطه بریتانیا با ایران یک رابطه عشق و نفرت است؛ یعنی از یک طرف بیشترین مناسبات تجاری و نظامی را با ایران دارد؛ ازلحاظ سیاسی بهترین روابط را با ایران دارد. اما از طرف دیگر به دلیل ارتباطی که بریتانیا با کشورهای عربی و همین طور با اسراییل داشت، ایران قدرتمند و ثروتمند را برنمی‏تابید. از یک سو عاشق شاه بودند ومناسبات خوبی با ایران داشتند و از سوی دیگر از پیشروی شاه به سوی یک قدرت منطقه‏ ای نگران بود. دولتهای غربی و دست نشاندگان عرب آنها، خشمگین از شاه بودند و ترسان از انقلاب. به نظر من رابطه‏ای که اعراب و غرب در سال 1352 با شاه داشتند این چنین بود. از یک طرف از رفتار شاه ناراحت بودند و از طرف دیگر نگران هر نوع تغییر سیاسی در ایران بودند. این طور نبود که خواهان سرنگونی شاه باشند. دقیقاً در این ماجرا نقش بی‏ بی‏ سی در دفاع از این سیاست دوگانه بریتانیا پررنگ می‏شود.
 یک چیز را فراموش نکنید. دهه 1350ش اوج حضور دانشجویان مخالف در خارج است و بخشی از این دانشجویان بدنه کارمندان نیمه وقت بی‏بی‏سی فارسی را تشکیل می‏دهند؛ یعنی اعضای کنفدراسیون و ملی و چپ. آن‏ها در سیاست‏های لحظه‏ای و روزمره و نه کلان بی‏بی‏سی تأثیرگذار بودند. کسانی بودند که بعضی از آن‏ها چریک فدایی شدند، مجاهد شدند، هوادار جبهه ملی شدند. البته طیف مذهبی و طرفدار در بی ‏بی‏ سی خیلی کم بودند.

  باید توجه داشته باشید که در اواخر دهه 40 و اوایل دهه50 کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور یک گروه پرطرفدار و خیلی فعال بود. متقاضی کار در بی‏ بی ‏سی هم زیاد بود و مسؤلین نمی‏توانستند همه آن‏ها را گزینش کنند. بنابراین افراد طرفدار کنفدراسیون به بی‏بی‏سی راه پیدا می‏کردند. در اسناد رسمی انگلیسی هست که مقامات بریتانیایی به ایران می‏گفتند دست ما نیست و ما سیاست گذاری کلان را انجام می‏دهیم و یک عده جوان در آن جا هستند و بعضی مواقع گوش نمی‏کنند و از دست ما در می‏روند. ++
 تا سال 1356 یک رابطه کج‏دار و مریز بین شاه و بی‏ بی سی وجود دارد. دو اتفاق هم زمان می‏افتد که روابط ایران و بی‏ بی ‏سی را متشنج می‏کند. یکی شاه در اوایل سال 56 احساس می‏کرد که در اوج حکومت خود است و از طرف دیگر زمزمه‏ های اولین شورش‏های انقلاب آغاز می‏شود. اگرحوادثی چون فوت آیت‌الله مصطفی خمینی و مقاله منسوب به احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و ماجراهای قم و تبریز را آغاز اوج گیری انقلاب بگیریم، از این زمان اخبار بی‏بی‏سی راجع به ایران تند می‏شود. به خصوص بعد از مصاحبه‏ای که آیت‏الله خمینی با لوموند داشت، رسانه‏ های خارجی به جنبش مذهبی توجه کردند.
رفسنجانی: خبرهایی که بی‌بی‌سی می‌داد به ضرر رژیم شاه بود و خیلی وقت‌ها این اخبار به درد ما می‌خورد +
رادیو و تلویزیون و اکنون سایت بی‏ بی ‏سی فارسی بدون تردید در زندگی روزمره بخشی از مردم ایران تأثیر دارد. اشتباه است اگر فکر کنیم مستقل هستند و اشتباه است اگر تصورکنیم بی‏تأثیر هستند. تأثیر آن را باید در حد خود و حد واقعی بررسی کرد؛ نه بی‏توجه بود و نه اغراق کرد.
 ____________
 بن مایه کتاب «دیپلماسی  بریتانیا در ایران  صفحات 171 تا 191به قلم دکتر مجید تفرشی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

.

.
تا تاریخ گذشته خود را ندانیم نمیتوانیم آینده ای موفق و باشکوه برای وطن و ملتمان بسازیم و مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد.