در حال تماشای بی بی سی فارسی بودم که برنامه قطع شد و صفحه تلویزیون برفکی شد و صدای خش خش و پارازیت بلند شد. هر چه با کنترل سعی کردم کانال را عوض کنم تاثیری نداشت. ناگهان تصویرمرحوم غلامحسین نقشینه در همان تیپ و قیافه معروف به دایی جان ناپلئون بر صفحه تلویزیون ظاهر گشت. تعجب کردم که چگونه قسمتی از یک سریال آن هم یک سریال قدیمی وسط یک برنامه خبری پخش شده و به این فکر میکردم که این نقص فنی فردا تیتر رسانه های فارسی زبان خواهد بود که ناگهان صدای دایی جان بلند شد و گویی مرا خطاب میکرد. دوباره سعی کردم کانال را عوض کنم ولی فایده ای نداشت حتی دکمه خاموش کردن هم کار نمی کرد. دایی جان ناپلئون این بار فریاد زد: با تو هستم ...چرا سعی می کنی از من فرار کنی شاید تحمل حرف های مرا ندارد؟... مرد باش ... هم سن و سال تو که بودم انگلسیا برای سرمن جایزه تعیین کرده بودند. چرا یک ایرانی باید پای بی بی سی بنشیند؟ اگه کشوری با حمله به ایران، دشمنی خود را با ایران و ایرانی نشان داد، یک تلویزیون یا رادیو فارسی زبان تاسیس کنه، کدام ایرانی عاقل و وطن دوستی پای برنامه های آن خواهد نشست؟ انگلیس در دویست سال گذشته همیشه دشمنی خود را با ایران نشان داده، از جدایی افغانستان، قسمتی ازبلوچستان، بحرین، تدارک شورشهای داخلی، حمله به ایران در سال 1320، نقش داشتن در کودتای 28 مرداد گرفته تا حمایت علنی از انقلاب 57 برای نابودی ایران!
در حالی که نفسم بند آمده بود با صدای لرزانی گفتم ولی آخه این کانال تقریبا بی طرفه..
دایی جان انگار انگلیسی دیده باشد با فریاد گفت: بی طرف؟!...
چرا از خودت نمی پرسی دراین وضعيت سخت اقتصادي و بحران مالي که دولت انگلیس بودجه هاي سالیانه خودش را با عنوان رياضت اقتصادي به تصويب مي رسونه و بودجه مراکز آموزشی و بهداشتی خود را کاهش داده ، چرا بودجه بخش فارسی تلویزیون سلطنتی انگلیس نه تنها کاهش نيافته بلکه افزايش نيز مي يابد! « یادم افتاد که چند وقت پیش جایی خوانده بودم که بودجه بخش فارسی بی بی سی (bbc persian ) در سال 92 به رقم 23 میلیون دلار رسیده و اینکه بودجه سرويس بی.بی.سی در داخل انگلستان از پرداخت الزامی ساليانه برای 'مجوز تلويزيون' توسط شهروندان آن کشور تأمين می شود. اما بودجه بی.بی.سی فارسی که زير مجموعه سرويس جهانی بی.بی.سی (BBC WORLD SERVICE) است، در رديف بودجه مستقيم دستگاه های اطلاعاتی وزير مجموعه بودجه وزارت امور خارجه انگلستان می باشد.»
دایی جان ادامه داد: از خود بپرسید که چرا بی بی سی سالانه میلیونها پوند خرج میکند تا تلویزیون فارسی برای ایرانیان راه اندازی کند؟ آیا عاشق چشم و ابروی ما ایرانی ها هستند یا بدنبال منافع بلند مدت خود در ایران است؟
دردل به او حق می دادم و سعی کردم او را آرام کنم. گفتم: دایی جان ...دایی جان آرام بگیرید خودتان را ناراحت نکنید، دوباره حالتان بد می شود.
دایی جان که این بار حسابی داغ کرده بود و موجش با موجش اسدالله میرزا! قاطی پاتی شده بود و فریاد زد: مومنت مومنت ...چطور ناراحت نشوم؟...چطور ساکت بنشینم؟...در مقابل این توطئه بزرگ چگونه آرام بگیرم؟.. ساکت بنشینم تا فردا در تاریخ بنویسند که یک ملت بزرگ با خفت اسیر انگلیسا شد؟
با شرمندگی پرسیدم: خوب حالا باید چکار کنم؟!
کمی آرام تر به نظر می رسید گفت: بیا نزدیک...بیا بنشین...اگر خداوند چشم اینها را بست لااقل به دل تو انداخت که در این گرداب مخوف به کمک من بیایی. تو سردار من هستی. برو به این ها بگوکمی فکر کنند که چرا بی بی سی سعی میکند نقش انگلستان در کودتا 28 مرداد 32 و دخالت درامور داخلی ایران در آن سالها راپنهان کند ؟
« این مطلب را در روزنامه معتبر دیلی تلگراف دیده بودم که افشا کرده بود: دیپلماتهای انگلیسی تلاش کردهاند تا همتایان امریکائی خود را متقاعد کنند جزئیات " آزار دهندۀ " نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332 در ایران را درهنگام انتشار اسناد جدید فاش نکنند.+ و با تعجب دیده بودم که هیچ سندی از دخالت انگلیس در کودتا توسط برادران امریکایی آنها فاش نشد!
از خود بپرسید چرا بی بی سی که عامل کودتا بر ضد دولت ملی مصدق است اکنون حامی ضد انگلیسی ترین نخست وزیر ایران (مصدق) شده است! و یک هفته تمام برنامه اختصاصی در این باره پخش میکند بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به نقش انگلستان در سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق کند.
دایی جان که پلکها را روی هم گذاشته بود چشم باز کرد. قیافه اش آرام شده بود. با صدای آرامی گفت: من از این چیزها زیاد دیده ام...حتی ناپلئون که تمام عمر زهر انگلسیا را چشیده بود وقتی بعد از واترلو استعفا داد باز فریب انگلسیا را خورد و سرنوشتش را به دست آنها سپرد... به او وعده ها دادند. ولی بیچاره عاقبت سر از جزیره سن هلن درآورد. خون ما ازاو رنگین تر نیست. ! از خود پرسیده اید؟ چه اتفاقی افتاده که دولت استعماری و فریبکار انگلیس و رسانه اش همین چند روز پیش یکباره شده اند داغدار حادثه 28 مرداد؟ آنها نه دلسوز دکتر مصدق هستند و نه دلسوز حقیقت. آنها استاد بازی دادن ما هستند.ساده اندیش نباشید. بعد با صدایی خسته به نجوا ادامه داد: از نام من سوءاستفاده کردند تا هر کس بخواهد پرده از توطئه هایشان بردارد از ترس اتهام دایی جان ناپلئون بودن سکوت کند. ولی تو جوان ایرانی سکوت نکن تو دایی جان ناپلئون باش و به همه بگو که کار کارِ انگلسیا ست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر