‏نمایش پست‌ها با برچسب بریتانیا. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب بریتانیا. نمایش همه پست‌ها

نگاه هارفرد جونز مامور و جاسوس بریتانیایی به جامعه ایران

سرجونز سرجاسوس بریتانیایی که در اواخر زندیه و اوایل قاجار دارای نفوذی بی نظیر در دربار ایران بوده در گزارشی از اوضاع ایران برای دربار بریتانیا چنین مینویسد:
« این ملت ذاتا طبعی بلند و شخصیت اجتماعی قابل احترامی را به ارث برده اند ولی از اواخر صفویه به علت نفوذ بیش از حد دین در ارکان زندگی شخصی و اجتماعی اینها و مقدس شدن دستورات روحانیون که در دربار هم نفوذ بیش از حدی داشتند مردم را به اطاعت کورکورانه و تبعیت برده وار ملزم میساخت که این از میراث شوم بازمانده از صفویه است.این شیوه نامیمون ، بجز در دوران کریمخان ، در سلسله های صفویه ، افشاریان، زند بر این مردمان به سنت بدل شد و به صورت عادت اجتماعی ادامه داشت،و اقا محمد خان و جانشینان او آنرا به حد اعلا رسانده اند،گرسنگی، ناامنی و فقدان امنیت اقتصادی و اجتماعی به علت ناکارآمدی محض در اداره امورات مالی و عدم توجه نهاد قدرت به نیازهای مردم ،به روابط اجتماعی سرایت بدخیم داشت و اثرات مهلکی بر روابط اجتماعی مردم ایران وارد ساخت.اخلاق عامه به پستی گرایید.فقدان امنیت اجتماعی ، اعتماد مردم را به یکدیگر سست کرد.پاکدامنی و درستکاری به حداقل رسید.چاپلوسی و تملق برای بدست آوردن امید به بقای اجتماعی به عنوان صفتی لازم برای حیات مردمان همه گیر شد و چنین اثرات مخرب و منفی در اخلاقیات جامعه به نظر میرسد تا سالها و شاید قرون متمادی مردمان این سرزمین را آسیب پذیر سازد»
تصویر: هیئت بریتانیایی و هارفرد جونز در کنار فتح علی شاه 1808 میلادی
هارفرد جونز یک مامور بریتانیایی که لطفعلی خان زند را به هنگام فرار از لشکر آقامحمدخان همراهی میکرده ( که طبق خاطرات خود ایشان شاید بتواند الماسهای کوه نور و دریای نور را از ایشان به حیله های مختلف بگیرد ولی با درایت آخرین شاه زند ناکام ماند) یک مامور و مورخ بریتانیایی هست که از دوره زندیه تا حتی پس از پادشاهی فتحعلی شاه در ایران بوده ، به دربار زند و قاجار نزدیک بوده، از عوامل تحریک فتحعلی شاه برای قتل عام خاندان کلانتر ( وزیر اعظم سه پادشاه از لطفعلی تا فتحعلی شاه) بوده در سالهای آخر عمر به مطالعه دقیق تاریخ ایران و مشاهداتش نسبت به جامعه آن برش تاریخی پرداخته و همراه با اسکات وارینگ دیگر مامور ارشد بریتانیا در ایران به نوشتن گزارشات مفصلی درباره جامعه شناسی آن دوره ایران برای دربار بریتانیا مبادرت کرده بود.
( به واقع نگاه این مامور و جاسوس بریتانیایی وقتی که همراه شود با گزارشهایی که در اواخر قاجار و دوره پهلوی از جامعه ایران توسط همین فرستاده های بریتانیایی در اسناد مختلف دیده میشود حاکی از آن هست که توفیق بسیار زیاد سیاست بریتانیا در پشیبرد اهداف استعماری و استثماری خود در جوامع و مردمان سرزمینهای تحت نفوذ، هرگز بدون دلیل و بی حساب و کتاب نبوده است.اگر ما ملت ایران چنین نگاهی ژرف و ساختاری به تحولات تاریخ سیاسی - اجتماعی میهنمان میداشتیم شاید میتوانستیم جهت رفع عیوب خود برآییم ولی اسفناک زمانی که این گزارشهای جامعه شناختی فقط ابزاری برای از پای درآوردن ما شدند نه وسیله بازشناسی اجتماعی خود ما...)

صداقت صادق صبا! تروریسم وتناقض های بی بی سی


 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjNDxNc47YreKWcx12v7VZjBERft_lO_cXFLWeO96pouxxwvRPccBLMfSZkHfYcsdDkBEp7x1YVhIEfr8a7ZzV10qtF7O0zMP9aacEQRL13A6nYByOQMsJQymQ2Xu_pmNa0MKHEB8D3Rck/s400/1017676_282960208508650_1250128523_n.png

صادق صبا  رئیس بخش فارسی بنگاه خبر پراکنی بریتانیا پس از انتقاد فراون نسبت به عدم استفاده از واژه تروریست برای بنیاد گریان اسلامی و آدم خوران داعش  با انتشار مطلبی در بخش ویلاگ بی بی سی به انتقادات واکنش نشان داد او میگوید : 
سیاستی که بی بی سی فارسی اجرا می کند مبتنی بر سیاست کلی بی بی سی به عنوان یک رسانه جهانی است

گاهی یک تصویر دنیایی از حرف را پیش چشمانت  آشکار میکند تصویری از تناقض گویی ودروغ گویی مدیر بخش فارسی بی بی بی سی نتیجه گیری با  شما!

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEi1D4LOwe-YVnpYpMqRMEV-q47NFihYwfL-pvYa62H1bskHg6DmlZ9qoADv210VDToYj0XkdqwosfJr6_qwsWI8sv4Is-9K6_3HW6v6czN7emXZz3Xkr05k8PZpyAEhegrwPyng7-fFuEU/s576/34jjh.png

عباس میلانی: انگلستان با ساختن راه آهن در ایران مخالف بود

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg1RVwE5JoFq1eeakenNYM-sXNTM-fRuotHZIGmXFHwqgsNTiYMOYS6jeaR8sNLbXtIUTb3SZkXzmMhoUx1veCQvWM9CGS67_H0-G8hco5Psgd2cpS_Qtlntzcqk6GAtcTZ-0llpgnqzUo/s512/12509_177.jpg
عباس میلانی، اکبر گنجی، ريچارد رورتي

شرط روشنفکری تامل و تعقل نبود، شرط روشنفکری مخالفت با شاه بود، هرکسی هم که کوچکترین همدلی با شاه پیدا می کرد روشنفکران به خودشان حق می دادند که پرونده روشنفکری آن فرد را باطل کنند ...

من اسنادی پیدا کرده ام که شکی به جا نمی گذارد که انگلستان با ساختن راه آهن در ایران مخالف بود و انگلیسی ها تمام سعی شان را کردند که رضاشاه راه آهن نسازد، ولی متجددین به جای آن که از کار رضاشاه تعریف کنند، تمام این سالها گفته اند و هنوز هم می گویند که رضاشاه این راه آهن را به دستور استعمار ساخت.
(عباس میلانی) 
 توضیح عباس میلانی از زندانیان سیاسی  زمان شاه بود

مخالفت بریتانیا با راه آهن جنوب به شمال ایران

توصیه استعماری!



 Robert Walpole نخست وزیر انگلستان از 1721 تا 1742:  ایرانیان نباید نادرشاه دیگری به وجود آورند
در اپریل 1739 و 15 روز پس از ورود نادرشاه به شهر دهلی، طرح بسط نفوذ و استقرار در سراسر هندوستان را برای مدتی نامشخّص (که دهها سال طول کشید) به تعویق انداخت. وی (متولد 1676 و متوفی در 1745) در دهه دوم نخست وزیری خود اجرای دو طرح گسترش خارجی (سلطه) را مدّ نظر داشت؛ استقرار در سراسر هندوستان و حذف رقیبان اروپایی از جمله پرتغال و هلند از آن شبه قاره و کسب برتری بر اسپانیا در آمریکای لاتین. با افتادن هندوستان به دست شاه ایران در زمستان 1739 و شکست انگلستان در جنگ کارتاجِنا Cartagena (شمال غربی کلمبیای امروز و نزدیک به پاناما در کارائیب که اين مناطق به اضافه ونزوئلا در آن زمان گراناداي اسپانيا ناميده مي شدند. نام کارتاجنا از کارتاژ مديترانه و امروزه خرابه هاي آن واقع در تونس گرفته شده است)، اجرای طرح نخست به تعویق افتاد و طرح دوم شکست کامل خورد. در جنگ دریایی کارتاجنا، انگلستان 50 کشتی جنگی و 18 هزار تفنگدار از دست داد و اسپانیا تا زمان شکست در جنگ با ایالات متحده بر سر کوبا در اواخر سده نوزدهم برتری خودرا در آمریکا لاتین حفظ کرد. در جريان جنگ کارتاجنا، اسپانيايي ها از افراد يک قبيله از بوميان منطقه که امروزه عمدتا در ونزوئلا و کلمبيا زندگي مي کنند استفاده کردند، به آنان گفته بودند که اگر انگليسي ها پيروز شوند با بوميان همان خواهند کرد که با بوميان آمريکاي شمالي کردند (انهدام) و بوميان کارائيب در زير پرچم اسپانيا تفنگداران انگليسي را به زانو درآوردند.
اندرز سیاسی والپول پس از شکست ارتش امپراتور مغول تبار هندوستان در دشت کَرنال از ارتش ايران و تسليم امپراتور و ورود نادر به دهلي این بوده است که نباید امکان داده شود که ایرانی تبارها (از فرات تا سند و از سیحون تا قفقاز شمالی) گردهم آیند و ژنرال نادر دیگری به وجود آورند. همین اندرز که موردي از سياست خارجي دولت لندن شده است سبب شد که انگلیسی ها در سده بعد افغانستان و بلوچستان شرقي را از ایران جدا کنند و مناطق جنوبی و غربی خلیج فارس را از نفوذ دولت ایران بیرون آورند و دست روس ها را برای تصرف قفقاز و منطقه فرارود باز بگذارند و شاه قاجاریه را وادار به دادن سلیمانیه عراق به عثمانی و گذشتن از دعاوی ایران بر بصره و شرق دجله کنند و .... والپول بیش از هر نخست وزیر دیگر بر انگلستان حکومت کرد. نادر پس از اطمينان از ادامه از وفاداري دولت هند، چندي پس از ورود به دهلي و پس از اينکه شنيد برادرش ابراهيم خان در داغستان (جنوب روسيه) کشته شده است، درهمان سال 1739 از دهلی عازم داغستان (قفقاز شمالی) شد تا لِزگی ها که برادر او ـ ابراهیم خان ـ فرماندار قفقاز شمالی را کشته بودند گوشمالی دهد. وی در همين زمان، چند گردنکش را در بخارا و سمرقند از میان بُرد.

اندر تناقضات بی بی سی زمانی که بی بی سی استانداردهایش متفاوت میشود!

سایت بنگاه خبری بریتانیا به زبان فارسی بی بی سی  در مطلبی در باره کریما اوکراین  میگوید:

" از لحاظ حقوق بین الملل عمومی با توجه به اینکه شبه جزیره کریمه بخشی از کشور اوکراین است، این بخش هیچ حقی برای درخواست الحاق به کشوری دیگر و یا درخواست برگزاری همه پرسی برای تعیین وضعیت حقوقی این منطقه ندارد. وجود اقلیت و یا اکثریت قومی-زبانی در یک بخش از هر مملکتی نمی تواند مبنایی در حقوق بین الملل پیدا کند که به موجب آن این افراد بتوانند درباره حاکمیت بر منطقه خود تصمیم بگیرند. "
 http://www.bbc.co.uk/persian/world/2014/03/140310_l12_russia_crimea_ukraine_crisis_ba_inter_law.shtml
 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhzWY1Tb8QpDVUSxyYSCyc6fslcmEm3Wa3qj_gVDxJSyw3fAYYwN8ChfX9HG9vRY2y9swaDN_CJhx8_P5D2K8rNqMvb0YKlLypj8EngXH4uq8zFKUPQOvsgNp2nwP2XBGD_OfgrgZn4FwY/s838/9.png
جالبه مطابق مطالب گفته شده در این مطلب مطابق قوانین بین الملل هیچ بخش از یک کشور به صرف وجود اقلیتی زبانی قومی حق تجزیه طلبی و همه پرسی برای جدا شدن از کشور مادر را ندارد اما نوبت تجزیه طلبان ایرانی که میشه همین بی بی سی دایه مهربان تر از مادر میشه و هم نوا با کمونیستها و تجزیه طلبها شروع به زوزه کشیدن میکنه ظاهرا از نظر بی بی سی قوانین بین الملل فقط در مواردی که در حیطه منافع غرب قرار میگیره صدق میکنه و در موارد دیگر تابع منافع دولت فخیمه انگلیس است در این مقاله بدرستی همه پرسی در اوکراین را غیر قانونی میداند آیا این موضوع در مورد ایران نباید صدق کند که بی بی سی در بخش ناظران میگویند در صفحه اول سایتش تریبون به قومیت گرایان و تجزیه طلبان میدهد یا بنی طرف پیشانی سفید را بعنوان کارشناس در برنامه های تلویزیونیش دعوت میکند؟ نوبت اقوام ایران که میشه دایه مهربانتر از مادر میشون اما تو حیطه منافع خودشان یاد حقوق بین الملل میفتند!

بی بی سی فارسی بارها در وبسایت خود (برای نمونه اینجا یا اینجا) و یا در برنامه های تلویزیونی اش از حقی با نام حق تعیین سرنوشت ملل تا سرحد تجزیه ی ایران دفاع کرده است

تغییر نام بلوچی جزیره (گپ سبزو) به ابوموسی از سوی انگلستان با چه هدفی انجام شد؟


 http://www.naval-history.net/Photo15frLochInshNP.jpg

تغییر نامهای جغرافیایی یکی از ابزارهای استعمار بویژه بریتانیا از سده شانزدهم میلادی بدینسوی بوده است. دو نمونه بارز این سیاست موفق آمیز تغییرنام در تاریخ مدرن، 'جزایر مالویناس' و 'دریای پارس' بوده است!

بریتانیا پس از اشغال و جدائی 'جزایر مالویناس' از آرژانتین، آنها را بیدرنگ به 'جزایر فالکلند' تغییر نام داد و امروز در اکثر کشورهای جهان بدین نام شناخته میشود؛ نمونه دوم و بارز آن تغییر نام 'دریای پارس' است که پس از اشغال عمان و جدائیش از ایران در زمان فتحعلیشاه قاجار آنرا به 'دریای عمان' تغییر نام دادند و امروز درصد بسیاری کمی از ایرانیان از آن آگاهی دارند. [1]

امروز هم که "بوموسو" و "گپ سبزو" که نامهای ایرانی، راستین و تاریخی این جزیره همیشه ایرانیست، بریتانیا پس از اشغال آن در سال ۱۹۰۸ میلادی و آوردن تنی عرب به جزیره اشغالی، آنرا به "ابوموسی" تغییر نام داد - و ما امروز دوباره ندانسته از انگستان پیروی کرده و مانند اشغالگران دیروزی، بدان "ابوموسی" میگوییم! شوربختانه نه تنها ملت ما، بلکه دولتمردانمان هم از انگلیسیها پیروی کرده و آنرا "ابوموسی" میخوانند!

باری، این وظیفه یکایک ما ایرانیانست که زمانی که از این جزیره سخن میگوییم، نام راستین ایرانی و تاریخی آنرا که "بوموسو" یا "گپ سبزو" که دو نامیست که خود تابامروز ساکنان و بومیان آنرا میخوانند، بکار ببریم! این دو نام با آمیزش واژگان ایرانی ساخته شده است!

نخست واژه "بوموسو"، که ساختاری از دو واژه "بوم" یعنی "سرزمین/کشور"، با پسوند "-و" = کوچک (سرزمین کوچک) و واژه "-سو"، کوتاه شده "سوز" پارسی (از گویش پارسی ِ سیستانی) بمعنی "سبز" است. نام دیگرش که "گپ سبزو" است، دوباره به همان معنیست، که ساختاری از دو واژه "گپ" (در زبان بلوچی) به معنی سرزمین و "سبز" + - پسوند "و" (که خرده اش میسازد)، که میشود سرزمین ِ سبز کوچک.

بکاربری نام دروغین 'ابوموسی'، به همان اندازه نادرست و توهین آمیز است، که انگلستان و مترسکهای عربش در منطقه، خلیج فارس را "خلیج ع**ی" میخوانند! افزون برآنکه، تازمانیکه نام دروغین "ابوموسی" بر روی این جزیره ایرانی باشد، اعراب ادعای مالکیت خواهند کرد، چون نامش عربیست

یکی از انگیزه های تلاش گسترده انگلستان از جمله تشویق و برانگیختن اعراب ساده لوح منطقه در تغییر نام خلیج فارس به نام دروغین خلیج ع**ی، در حقیقت در ادامه همان سیاست های گذشته بریتانیاست. پیاده سازی این سیاست، نخست با تغییر نام آغاز میشود. سپس با تاریخ و مدرک سازی برایش هویتی دروغین و جدا از عنصر اصلیش که ایران است ساخته تا سرانجام موفق شود استانهای جنوبی ایران که سرزمینهای نفت و گاز خیز کشورمان هستند از ایران جدا ساخته و به زیر کنترل خود در آورند.[2]

بنابرین، وظیفه همه ما ایرانیانست که در دفاع از تمامییت ارضی کشورمان و نیز این ننگ و توهین را که نشانه ی استثمار بریتانیاست را از فرهنگ-جغرافیایی کشور بزداییم - تا چند صد سال دیرتر فرزندان ما نگویند: "من در جزیره ای زندگی می کنم که نامش بوموسو ست، اما به آن ابوموسی می گویند، چون انگلیسیها این نام را برآن نهادند!"

_____________
بن مایه ها
1
2

تصاویر سخن میگویند بریتانیا از قرن 19 تا قرن بیستم



 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh1ilqJuXD_0hNffjwseVm3r_yVgyTbEdgWd3HnYzr3Oo6Zwn71IQHnpDQxKuCcHxWZxeIcxwZTGRbYc4HEuq5MdcDc0lsLEiYXhyphenhyphen1foAq221eHh4ACUxIhRvKZYECJmWVpyJypYYs3FSc/s576/250758_965.jpg

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhyOol0JBPMDeD3KMZmpte4rbFvo7xG8lB5K7e5_UjU7GfO6d4JwOwEA0Up-GzcuRhy9ixRSLOgl84l9Ar9nljRKTomgM9rLSefLV-gSDkc9Ozn6yUT9-4miRAKKhmgYoeH6qdlomFnw_Y/s576/22222.png

ویلیام نوه ی ملکه انگلیس با سفر به جزایر سلیمان و سوار بر تختی که بر دوش چهار سیاه پوست بومی قرار دارد سعی می کند سال های استعمار جزایر سلیمان را تداعی کند. جزایر سلیمان در قرن 19 به دست انگلیس مستعمره شد و در 1976 به استقلال دست پیدا جزایر سلیمان فاقد ارتش است وهمچنان جز کشورهای همسو! میباشد (اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع یا کشورهای همسود (به انگلیسی: Commonwealth of Nations)‏ مجموعه‌ای از ۵۳ کشور مستقل است که همه آن‌ها به جز موزامبیک و کامرون قبلاً مستعمره امپراتوری بریتانیا بوده‌اند.)

شعار بر ضد بی بی سی بهمن ۱۳۵۷




طرفداران قانون اساسی مشروطه - بهمن ۱۳۵۷:آنکه گذشته از جان، برای حفظ ایران، شاپور بختیاره. بی.بی.سی گوساله، بازم بگو ساواکه ...
در 37 روز نخست وزیری بختیار طبق قول های که داده بود عمل کرد آزادی مطبوعات آزادی زندانیان سیاسی منحل کردن سازمان اطلاعات وامنیت کشور(ساواک) با این اقدامات انقلابیون به تمام خواسته های خود رسیده بودند .اما همچنان رادیو بی بی سی برو او میتاخت و بر ضد دولتش شانتاژ رسانه ای به راه می انداخت ما برای این ادعا رفرنس هایی را دراختیار مخاطب قرار میدهیم که امیدواریم با دقت مطالعه شوند...

 داریوش سجادی که پیشتر به عنوان کار شناس وتحلیل گر در برنامه های بی بی سی حضور داشته در مطلبی در وبلاگ شخصی خود به این موضوع اشاه کرده است " در طول يكساله 1357 ـ 1356 در ساعت 8 شب خاموش مي شد و قاطبه ايرانيان هر شب خستگي يك روز مبارزه انقلابی خود را در كنار راديو بی بی سی برطرف مي كردند. چرا كه BBC در آن ايام عملاً مبدل به رسانه انقلاب شده بود!" +  

 اما ما تنها به تایید این تحلیل گر سیاسی استناد نمیکنیم هاشمی رفسنجانی ملقب به کوسه در گفتگو با روزنامه همشهری و در کتاب صراحت نامه میگوید: "در زمان انقلاب، خبرهایی که بی‌بی‌سی می‌داد به ضرر رژیم شاه بود و خیلی وقت‌ها این اخبار به درد ما می‌خورد " +  
 اعتراف ناخواسته مهرداد خوانساری وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در لندن در زمان انقلاب ایران و همچنین جان دان رئیس وقت بخش فارسی رادیو بی بی سی در مورد نقش رسانه امپراطوری در پیروزی انقلاب 57 : " قرائت اطلاعیه ای از سوی [آیت الله] خمینی که مردم را به شرکت در تظاهرات علیه دولت دعوت می کرد، یعنی آگاهی دادن به مردم برای شرکت در یک حرکت اعتراضی که می بایست در آینده صورت گیرد، بر خلاف تمام موازین خبری، حد اقل یک بار در بی بی سی فارسی صورت گرفت"+

مغز متفکر حمله تروریستی کنیا انگلیسی از آب در آمد سکوت شرم آور بی بی سی فارسی!



https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgePYKg-QKna2a-aZKTiF2KLUZifVkfHYYwMZdPShf0C72yMAzuFwL6YpSlsH0MFoDyaf1NSgYmGphO9ePL1Gp61oItbb_-oIUUXHFw8Txj2vAkIDnvUdVkm5TWsgEFbrga7rG8y9uNms0/s284/index.jpg 
خبری میان اخبار توجه ام را به خود جلب کرد.خبر این بود که خانمی بریتانیایی به نام سامانتا لوتوایت حدودا سی ساله مغز متفکر حمله به یک مرکز خرید در کنیا بوده است.محل تردید است نقش و میزان تاثیر این بانو در این عملیات.اینکه تنها عملیات را فرماندهی کرده یا تئوریسین هم بوده!دیلی میل در باره این شخص خبرهایی منتشر کرده که واشینگتون پست و یکی دو سایت دیگر دست راستی سریعا به خبر این را هم اضافه کردند که این خانم متولد لیدز بریتانیا است و همسرش هم جرمی لیندسی بوده که باز مهاجر بریتانیایی بوده.جالب این بوده که در بریتانیا هم نامش را افشا نکرده بودند بعد ابتدا از طریق رسانه های امریکایی نامش فاش شده اونوقت بریتانیا مجبور شده اذعان کنه که او بریتانیایی بوده ولی ارتباطی با سیستم های امنیتی بریتانیا مسلما !! نداشته 
 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjTVQMH9cscftlWqAYVQBhtazsanqba3IJIGNR3o1xzuzkYu-xWs-h-rNVoXp-jwcAZPNMiP3_EahJOlJEKevx9OUXQk0_AOVZlo5ryZZtpUHppu0yYlegAOTgHoUWruLpaJQBnEvSrIqM/s576/bbc4.png
وبسایت بی بی سی فارسی بیش از هشت خبر در مورد این حمله تروریستی بر روی خروجی فرستاد که حتی در آخرین آن به تاریخ  14:31 گرينويچ - دوشنبه 23 سپتامبر 2013 - 01 مهر 1392
و تا زمان انتشار این مطلب در هیچ یک کوچکترین اشاره ای به اتباع خود که در این عملیات دست داشته اند نکرده است! ما پیشتر نیز به انتشار گزینشی و دست چین شده اخبار و سانسور اطلاعات و نقض رسالت خبرنگاری و خبررسانی در این رسانه وابسته مواجه شده ایم.

 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgVeOUeCupClTkgh5xOYlJV3C2QnIGvugiyrdnbGG9nHgaHjkjITwNy0IVsjYud8xUcE5ra1FCIfxKIs_U8HzKQtuzawxbRkb0wfb56Mu0Z-5I91hVwQPJplpe6H5z4tADv5FoprAnfwI0/s576/bb3.png
این خانم ازسال 2005 و بعد از دستگیری به خاطر اتهامات بمب گزاری همسر سیاه پوستش لیندسی برای ام آی سیکس(MI6)   کار میکرده!مطالب را در مورد این خبر و گذشته این خانم دنبال کردم.بی اختیار یاد کسانی افتادم که میخواهند بگویند ما خیلی می فهمیم و روشنفکر هستیم و از این باب هر جا که شما از استعمار بریتانیا بگویید اینها تارزان وار آویزانتان میشوند و شما را به توهم دائی جان ناپلئونی مبتلا میکنند که : نه نه نه مشکل بریتانیا نیست ما باید از خوبیهای اینها بیاموزیم و اضافه میکنند مشکل مردم ایران هستند و من میگویم : "توانا بود هر که دانا بود"! اگر ما مردمی عقب مانده هستیم و نمی توانیم دلیلش ژنتیک ما نیست دلیل این ناتوانی ما همانا نادانی ماست...!
___________________________



به مناسبت ۱۲ شهریور، رئیس علی دلواری فدای راه میهن

ریئس علی دلوار در پاسخ به هدیه(رشوه) چهل هزار پوندی بریتانیا  «چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته‌است؟
https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjCjhYdzgcnw-YKAye2NvIPHgXlWkgE__MlLfly8ewpBeUWD6p-mFjzm1j3QFBA9UJwBhrjeEZlgV5O6th_RGgr5z6_bXuIo4jgRoquZ6vIk1RxdW9tID9fvixLW7ooweuOv4C43P68XY8/s576/rrrrrrrrrrrr.png 
رئیس‌علی دلواری  آزادی‌خواه مشروطه‌طلب و رهبر قیام جنوب در تنگستان.... و بوشهر علیه نیروهای بریتانیا در دورهٔ جنگ جهانی اول بود..
.رئیس‌علی دلواری در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی برابر با ۱۸۸۲ میلادی (۱۲۹۹ قمری) در روستای دلواراز توابع تنگستان متولد شد. مادر رئیسعلی بنام شهین و پدرش زائیر محمد،از طایفه ممسنی کدخدای دلوار بود که بعدها به «معین‌الاسلام» ملقب شد. با شروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۴ سال بیشتر نداشت از جمله پیشگامان مشروطه‌خواه در جنوب ایران شد و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطه‌طلب در بوشهر، تنگستان و دشتی آغاز کرد.دوران جوانی او همزمان با حضور گسترده استعمار انگلیس در خلیج فارس بود. وی نقشی کلیدی در قیام جنوب داشت. قیام مردم تنگستان به رهبری وی روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال می‌کردند، پاسداری از بوشهر و دشستسان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن.در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتی‌های جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر در ۸ اوت ۱۹۱۵/ ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ بصورت تدریجی قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند. یک روز پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از ساکنین آن علیه اشغالگران اعتراض کردند، ولی چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگیر و به هندوستان تبعید شدند. بدنبال کسب تکلیف رئیسعلی از علماء، حکم جهادیه علمای نجف توسط شیخ محمدحسین برازجانی به انضمام حکم خود شیخ وی ابلاغ گردید. رئیس علی همراه دوستش خالو حسین دشتی در اوایل ماه رمضان ۱۳۳۳ قمری در عمارت حاج سید محمدرضا کازرونی، پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی اعلام داشت.یروهای انگلیسی همزمان با حمله به بوشهر قصد تصرف ناحیه دلوار را داشتند. دلوار محلی بود که پیش از آن چندبار سربازان انگلیسی به آن جا تجاوز کرده، اما طعم شکست را در این ناحیه چشیده بودند. رئیس علی دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایرخضرخان اهرمی از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن بر آمدند. قیام دلیران تنگستان علیه اشغالگران آغاز شد و نیروهای متجاوز انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیر مردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی در این حمله کشته شدند. عملیات چریکی پیروزمندانه رئیس علی، سایر مبارزان تنگستان را تشویق به همراهی با او کرد. تا تابستان ۱۹۱۵ عملیات موفقی را بر علیه نیروی دریایی انگلیس رهبری کرد. انگلیسی‌ها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را به شدت بمباران کردند.

زمانی که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتند به منظور تطمیع رئیس علی، دونفر از متابعان حیدرخان حیات داودی را به دلوار گسیل داشتند تا موافقت او را با پیاده شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز جلب کنند. نمایندگان حیدرخان ضمن ملاقات با رئیس علی متذکر شدند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزارپوند به او خواهند پرداخت. رئیس علی در پاسخ می‌گوید: «چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته‌است؟»
پس از مراجعت نمایندگان حیدرخان، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیس علی نگاشته شد مبنی بر این که: «چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ می‌نماییم، در این صورت خانه‌هایتان ویران و نخل‌هایتان را قطع خواهیم کرد.» رئیس علی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: «خانه ما کوه‌است و انهدام و تخریب آن‌ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.»جنگ میان دلیران تنگستان به رهبری رئیس علی از یک سو و نیروهای بریتانیا و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه یافت و انگلیسی‌ها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش برتری یابند. رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. تاریخ شبیخون مذکور و کشته شدن رئیسعلی دلواری در همه منابع، شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ قمری برابر با ۳ سپتامبر ۱۹۱۵ میلادی نقل شده‌است، که بر اساس همه مبدل‌های تقویم، این روز با ۱۱ شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی مطابقت می‌کند تاریخ این رویداد فقط بر اساس تاریخ قمری و میلادی ثبت شده‌است و تاریخ خورشیدی رسمیت نداشته‌است. و از آنجا که این روز در بیشتر سال‌های میلادی با دوازدهم شهریور تطبیق دارد از روی مسامحه و به غلط توسط محققان در چند دهه اخیر با ۱۲ شهریور تطبیق داده شده‌است. البته باید گفت که در 60 درصد کتاب ها نوشته شده که توسط فردی نفوذی و اجیر شده که شاگرد نظامی او بود، کشته و در بقیه کتاب ها نوشته شده که مورد هدف تیر مستقیم یکی از کاپیتان های گمنام انگلیسی قرار گرفته و با دو تیر کشته شد دلیل این اختلافات این است که چون منطقه «تنگک صفر» منطقه بسیار مشکوکی بود و آن فرد اجیر شده و کاپیتان انگلیسی در دو طرف رییسعلی قرار داشتند دقیقا معلوم نیست کدام تیر زده است . در فیلم (( دلیران تنگستان)) مورد دوم را قبول داشته است!

بی بی سی مستقل است ! من هم دایی جان ناپلئون نیستم!


https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj4THeq_npFburPvBB_KR4hqgi41CEuEWTvL3y-QfkM4NR5kUasq2Fx7VfFU-th4f8ZXDTGTM6SIHsNt3KcB2bkZv2iPBl2VZJ6Hal6xvUG8IRnhVK2heVvII2pm1kKrTYyUwGLbYWoaRY/s296/SS%2520Screen%2520Capture%2520%25231332.png  

در حال تماشای بی بی سی فارسی بودم که برنامه قطع شد و صفحه تلویزیون برفکی شد و صدای خش خش و پارازیت بلند شد. هر چه با کنترل سعی کردم کانال را عوض کنم تاثیری نداشت. ناگهان تصویرمرحوم غلامحسین نقشینه در همان تیپ و قیافه معروف به دایی جان ناپلئون بر صفحه تلویزیون ظاهر گشت. تعجب کردم که چگونه قسمتی از یک سریال آن هم یک سریال قدیمی وسط یک برنامه خبری پخش شده و به این فکر میکردم که این نقص فنی فردا تیتر رسانه های فارسی زبان خواهد بود که ناگهان صدای دایی جان بلند شد و گویی مرا خطاب میکرد. دوباره سعی کردم کانال را عوض کنم ولی فایده ای نداشت حتی دکمه خاموش کردن هم کار نمی کرد. دایی جان ناپلئون این بار فریاد زد: با تو هستم ...چرا سعی می کنی از من فرار کنی شاید تحمل حرف های مرا ندارد؟... مرد باش ... هم سن و سال تو که بودم انگلسیا برای سرمن جایزه تعیین کرده بودند. چرا یک ایرانی باید پای بی بی سی بنشیند؟ اگه کشوری با حمله به ایران، دشمنی خود را با ایران و ایرانی نشان داد، یک تلویزیون یا رادیو فارسی زبان تاسیس کنه، کدام ایرانی عاقل و وطن دوستی پای برنامه های آن خواهد نشست؟ انگلیس در دویست سال گذشته همیشه دشمنی خود را با ایران نشان داده، از جدایی افغانستان، قسمتی ازبلوچستان، بحرین، تدارک شورشهای داخلی، حمله به ایران در سال 1320، نقش داشتن در کودتای 28 مرداد گرفته تا حمایت علنی از انقلاب 57 برای نابودی ایران!
 در حالی که نفسم بند آمده بود با صدای لرزانی گفتم ولی آخه این کانال تقریبا بی طرفه..
 دایی جان انگار انگلیسی دیده باشد با فریاد گفت: بی طرف؟!...
 چرا از خودت نمی پرسی دراین وضعيت سخت اقتصادي و بحران مالي که دولت انگلیس بودجه هاي سالیانه خودش را با عنوان رياضت اقتصادي به تصويب مي رسونه  و بودجه مراکز آموزشی و بهداشتی خود را کاهش داده ، چرا بودجه بخش فارسی تلویزیون سلطنتی انگلیس نه تنها کاهش نيافته بلکه افزايش نيز مي يابد! « یادم افتاد که چند وقت پیش جایی خوانده بودم که بودجه بخش فارسی بی بی سی (bbc persian ) در سال 92 به رقم 23 میلیون دلار رسیده و اینکه بودجه سرويس بی.بی.سی در داخل انگلستان از پرداخت الزامی ساليانه برای 'مجوز تلويزيون' توسط شهروندان آن کشور تأمين می شود. اما بودجه بی.بی.سی فارسی که زير مجموعه سرويس جهانی بی.بی.سی (BBC WORLD SERVICE) است، در رديف بودجه مستقيم دستگاه های اطلاعاتی وزير مجموعه بودجه وزارت امور خارجه انگلستان می باشد.» 
 دایی جان ادامه داد: از خود بپرسید که چرا بی بی سی سالانه میلیونها پوند خرج میکند تا تلویزیون فارسی برای ایرانیان راه اندازی کند؟ آیا عاشق چشم و ابروی ما ایرانی ها هستند یا بدنبال منافع بلند مدت خود در ایران است؟
دردل به او حق می دادم و سعی کردم او را آرام کنم. گفتم: دایی جان ...دایی جان آرام بگیرید خودتان را ناراحت نکنید، دوباره حالتان بد می شود. 
دایی جان که این بار  حسابی داغ کرده بود و موجش با موجش اسدالله میرزا! قاطی پاتی شده بود و فریاد زد: مومنت مومنت ...چطور ناراحت نشوم؟...چطور ساکت بنشینم؟...در مقابل این توطئه بزرگ چگونه آرام بگیرم؟.. ساکت بنشینم تا فردا در تاریخ بنویسند که یک ملت بزرگ با خفت اسیر انگلیسا شد؟
 با شرمندگی پرسیدم: خوب حالا باید چکار کنم؟! 
کمی آرام تر به نظر می رسید گفت: بیا نزدیک...بیا بنشین...اگر خداوند چشم اینها را بست لااقل به دل تو انداخت که در این گرداب مخوف به کمک من بیایی. تو سردار من هستی. برو به این ها بگوکمی فکر کنند که چرا بی بی سی سعی میکند نقش انگلستان در کودتا 28 مرداد 32 و دخالت درامور داخلی ایران در آن سالها راپنهان کند ؟
 « این مطلب را در روزنامه معتبر دیلی تلگراف دیده بودم که افشا کرده بود: دیپلمات‌های انگلیسی تلاش کرده‌اند تا همتایان امریکائی خود را متقاعد کنند جزئیات " آزار دهندۀ " نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332 در ایران را درهنگام انتشار اسناد جدید فاش نکنند.+ و با تعجب دیده بودم که هیچ سندی از دخالت انگلیس در کودتا توسط برادران امریکایی آنها فاش نشد!
از خود بپرسید چرا بی بی سی که عامل کودتا بر ضد دولت ملی مصدق است اکنون حامی ضد انگلیسی ترین نخست وزیر ایران (مصدق) شده است! و یک هفته تمام برنامه اختصاصی در این باره پخش میکند بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به نقش انگلستان در سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق کند.
 دایی جان که پلکها را روی هم گذاشته بود چشم باز کرد. قیافه اش آرام شده بود. با صدای آرامی گفت: من از این چیزها زیاد دیده ام...حتی ناپلئون که تمام عمر زهر انگلسیا را چشیده بود وقتی بعد از واترلو استعفا داد باز فریب انگلسیا را خورد و سرنوشتش را به دست آنها سپرد... به او وعده ها دادند. ولی بیچاره عاقبت سر از جزیره سن هلن درآورد. خون ما ازاو رنگین تر نیست. ! از خود پرسیده اید؟ چه اتفاقی افتاده که دولت استعماری و فریبکار انگلیس و رسانه اش همین  چند روز پیش یکباره شده اند داغدار حادثه 28 مرداد؟ آنها نه دلسوز دکتر مصدق هستند و نه دلسوز حقیقت. آنها استاد بازی دادن ما هستند.ساده اندیش نباشید. بعد با صدایی خسته به نجوا ادامه داد: از نام من سوءاستفاده کردند تا هر کس بخواهد پرده از توطئه هایشان بردارد از ترس اتهام دایی جان ناپلئون بودن سکوت کند. ولی تو جوان ایرانی سکوت نکن تو دایی جان ناپلئون باش و به همه بگو که کار کارِ انگلسیا ست! 


.

.
تا تاریخ گذشته خود را ندانیم نمیتوانیم آینده ای موفق و باشکوه برای وطن و ملتمان بسازیم و مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد.