شعار بر ضد بی بی سی بهمن ۱۳۵۷




طرفداران قانون اساسی مشروطه - بهمن ۱۳۵۷:آنکه گذشته از جان، برای حفظ ایران، شاپور بختیاره. بی.بی.سی گوساله، بازم بگو ساواکه ...
در 37 روز نخست وزیری بختیار طبق قول های که داده بود عمل کرد آزادی مطبوعات آزادی زندانیان سیاسی منحل کردن سازمان اطلاعات وامنیت کشور(ساواک) با این اقدامات انقلابیون به تمام خواسته های خود رسیده بودند .اما همچنان رادیو بی بی سی برو او میتاخت و بر ضد دولتش شانتاژ رسانه ای به راه می انداخت ما برای این ادعا رفرنس هایی را دراختیار مخاطب قرار میدهیم که امیدواریم با دقت مطالعه شوند...

 داریوش سجادی که پیشتر به عنوان کار شناس وتحلیل گر در برنامه های بی بی سی حضور داشته در مطلبی در وبلاگ شخصی خود به این موضوع اشاه کرده است " در طول يكساله 1357 ـ 1356 در ساعت 8 شب خاموش مي شد و قاطبه ايرانيان هر شب خستگي يك روز مبارزه انقلابی خود را در كنار راديو بی بی سی برطرف مي كردند. چرا كه BBC در آن ايام عملاً مبدل به رسانه انقلاب شده بود!" +  

 اما ما تنها به تایید این تحلیل گر سیاسی استناد نمیکنیم هاشمی رفسنجانی ملقب به کوسه در گفتگو با روزنامه همشهری و در کتاب صراحت نامه میگوید: "در زمان انقلاب، خبرهایی که بی‌بی‌سی می‌داد به ضرر رژیم شاه بود و خیلی وقت‌ها این اخبار به درد ما می‌خورد " +  
 اعتراف ناخواسته مهرداد خوانساری وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در لندن در زمان انقلاب ایران و همچنین جان دان رئیس وقت بخش فارسی رادیو بی بی سی در مورد نقش رسانه امپراطوری در پیروزی انقلاب 57 : " قرائت اطلاعیه ای از سوی [آیت الله] خمینی که مردم را به شرکت در تظاهرات علیه دولت دعوت می کرد، یعنی آگاهی دادن به مردم برای شرکت در یک حرکت اعتراضی که می بایست در آینده صورت گیرد، بر خلاف تمام موازین خبری، حد اقل یک بار در بی بی سی فارسی صورت گرفت"+

مغز متفکر حمله تروریستی کنیا انگلیسی از آب در آمد سکوت شرم آور بی بی سی فارسی!



https://lh5.googleusercontent.com/-4nvp0SoGJ_o/UkBxc9UR9nI/AAAAAAAABDU/_xLdnLn1guk/s284/index.jpg 
خبری میان اخبار توجه ام را به خود جلب کرد.خبر این بود که خانمی بریتانیایی به نام سامانتا لوتوایت حدودا سی ساله مغز متفکر حمله به یک مرکز خرید در کنیا بوده است.محل تردید است نقش و میزان تاثیر این بانو در این عملیات.اینکه تنها عملیات را فرماندهی کرده یا تئوریسین هم بوده!دیلی میل در باره این شخص خبرهایی منتشر کرده که واشینگتون پست و یکی دو سایت دیگر دست راستی سریعا به خبر این را هم اضافه کردند که این خانم متولد لیدز بریتانیا است و همسرش هم جرمی لیندسی بوده که باز مهاجر بریتانیایی بوده.جالب این بوده که در بریتانیا هم نامش را افشا نکرده بودند بعد ابتدا از طریق رسانه های امریکایی نامش فاش شده اونوقت بریتانیا مجبور شده اذعان کنه که او بریتانیایی بوده ولی ارتباطی با سیستم های امنیتی بریتانیا مسلما !! نداشته 
 https://lh5.googleusercontent.com/-eiZ9EzsLaqw/UkBxGHIk3VI/AAAAAAAABC8/YV6zYMWy3Ms/s576/bbc4.png
وبسایت بی بی سی فارسی بیش از هشت خبر در مورد این حمله تروریستی بر روی خروجی فرستاد که حتی در آخرین آن به تاریخ  14:31 گرينويچ - دوشنبه 23 سپتامبر 2013 - 01 مهر 1392
و تا زمان انتشار این مطلب در هیچ یک کوچکترین اشاره ای به اتباع خود که در این عملیات دست داشته اند نکرده است! ما پیشتر نیز به انتشار گزینشی و دست چین شده اخبار و سانسور اطلاعات و نقض رسالت خبرنگاری و خبررسانی در این رسانه وابسته مواجه شده ایم.

 https://lh6.googleusercontent.com/-UawP7-Muqa8/UkBxUipTfjI/AAAAAAAABDI/8WnU2nQcczg/s576/bb3.png
این خانم ازسال 2005 و بعد از دستگیری به خاطر اتهامات بمب گزاری همسر سیاه پوستش لیندسی برای ام آی سیکس(MI6)   کار میکرده!مطالب را در مورد این خبر و گذشته این خانم دنبال کردم.بی اختیار یاد کسانی افتادم که میخواهند بگویند ما خیلی می فهمیم و روشنفکر هستیم و از این باب هر جا که شما از استعمار بریتانیا بگویید اینها تارزان وار آویزانتان میشوند و شما را به توهم دائی جان ناپلئونی مبتلا میکنند که : نه نه نه مشکل بریتانیا نیست ما باید از خوبیهای اینها بیاموزیم و اضافه میکنند مشکل مردم ایران هستند و من میگویم : "توانا بود هر که دانا بود"! اگر ما مردمی عقب مانده هستیم و نمی توانیم دلیلش ژنتیک ما نیست دلیل این ناتوانی ما همانا نادانی ماست...!
___________________________



آزادی...

شاهین نجفی:اون شبی که صدای «نسرین» داشت، تو یه سلول سرد می‌پژمرد
بی‌.بی‌.سی تیترِ اولش این بود: «ممه‌ی آنجلینا رو لولو بُرد!» +


https://lh4.googleusercontent.com/-V-MT8uLoDzg/Ujv88sSuPII/AAAAAAAABB8/pu1wWWV0C44/s912/ddddddddddddddddddddddd.png
برگه آیت الله بی بی سی آزادی نسرین ستوده را شادباش میگوید به امید ازادی تمامی زندانیان سیاسی بخصوص زندانیان گمنام
https://lh6.googleusercontent.com/-VfbMiF9GSZI/Ujv9cgd8u8I/AAAAAAAABCI/bVAj2hew5lQ/s800/rrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr.png

بی بی سی کجایی؟ این باید همه ی اخبارت باشد!


 https://lh6.googleusercontent.com/-95qNqS5YA-8/UjnX-TgDaDI/AAAAAAAABBU/6hMtouKy7c4/s576/1016916_268681393270270_1413074219_n.jpg
مردم انگلستان در اعتراض به خصوصی سازی بخش بهداست و درمان.در تاریخ . 7/5/ 2013  -14 /4/ 1392 

قانون بهداشت، درمان و تامین اجتماعی بطور بالقوه موجب اخراج و بیکاری بیش از 50.000 پزشک، پرستار، ماما و سایر کارکنان بخش بهداشت و درمان خواهد شد.  the guardian +  
  دراین وضعيت سخت اقتصادي و بحران مالي که دولت انگلیس بودجه هاي سالیانه خودش را با عنوان رياضت اقتصادي به تصويب مي رسونه و بودجه مراکز آموزشی و بهداشتی خود را کاهش داده ، چرا بودجه بخش فارسی تلویزیون سلطنتی انگلیس نه تنها کاهش نيافته بلکه افزايش نيز مي يابد! « بودجه بخش فارسی بی بی سی (bbc persian ) در سال 92 به رقم 23 میلیون دلار رسیده و اینکه بودجه سرويس بی.بی.سی در داخل انگلستان از پرداخت الزامی ساليانه برای 'مجوز تلويزيون' توسط شهروندان آن کشور تأمين می شود. اما بودجه بی.بی.سی فارسی که زير مجموعه سرويس جهانی بی.بی.سی (BBC WORLD SERVICE) است، در رديف بودجه مستقيم دستگاه های اطلاعاتی وزير مجموعه بودجه وزارت امور خارجه انگلستان می باشد.»
این تصویر از طریق  برگه های فیسبوکی گروهای  Anonymous  + + در سکوت خبری  رسانه ها برای اولین بار منتشر شد  به دلیل پیامی که در آن نهفته است، عمدا برای اطلاع رسانی درباره ی این اعتراض انتخاب شده است.
پیام در تصویر که ترجمه ی آن نیز به پارسی بر روی آن حک شده، سخنی است که سالیان سال توسط بسیاری از مبارزین ایرانی اعلام می شود و آن چیزی نیست جز جهت گیری خاص سازمان خبری بی بی سی در خبررسانی و ارائه تحلیل ها.
این اعتراضات ویژه در انگلیس از ابتدای بروز آنها از پوشش خبری بسیار کمی برخوردار بود. تصویر این معترض انگلیسی را با پیامی که در دستانش گرفته، به عنوان سند دیگری بر عدم استقلال و بی طرفی رسانه های خبری به ویژه رسانه های تصویری ثبت می کنیم تا همگان بدانند که عبارت «آیت الله بی بی سی» که مورد استفاده ی بسیاری از هم میهنان است، اصلا بی اساس نیست. هرچند شکی ندارم که بازهم افراد ناآگاه و ساده لوحی پیدا خواهند شد که از عبارت پوچ «دایی جان ناپلئون» بهره ببرند.و بگویند: "یه نفر پیدا شده تو دنیا دغدغه داره که ما مردم ایران در جریان اخبار و اطلاعات باشیم! و به ما کمک می کنه که سانسور حکومت رو دور بزنیم، بودجه اختصاص میده، حتی پزشکان خودش رو بیکار می کنه تا بتونه بودجه ی اطلاع رسانی به ما رو تامین کنه، اونوقت شما به جای قدردانی این حرفا رو میزنید؟؟؟ خجالت داره والا....  "
 شاید از ایرانیان کل جهان فقط یک درصد برن دنبال حقیقت ، مابقی به گفته بی بی سی(ولو دروغ) اکتفا میکنن و گفته ی اون رو به شکل حقیقت میپذیرن!!! بله واقعیت دردناک اینه که ما از طریق همین مدل رسانه های وابسته بارها وبارها در طول تاریخ گول خوردیم . نتیجه ش این که: در علم رسانه هدف از نشر چنین خبرهایی تنها و تنها میتونه هدایت افکار عمومی و در اختیار درآوردن اون باشه ، تا هدف مورد نظر برای رسانه حصول بشه .
 

تبلیغ بی بی سی به نفع پشتونها تلاش برای تجزیه افغانستان


https://lh6.ggpht.com/_9IxgdPldNIA/TEOSxWste_I/AAAAAAAACaw/-y9jhfNCzQw/BBC-Cartoon.jpg

این مطلب از طرف آقای جان محمد جانباز از کابل و  از طریق فیسبوک به دست ما رسیده
 بی بی سی مخفف     British Broadcasting Corporation«بنگاه خبری بريتانيا»  ناميده می شود که  رسانه راديويی  و تلويزيونی آن شهرت جهانی دارد.  گقته می شود بی بی سی يک نهاد مستقل و غير وابسته به دولت بوده بوديجه آن از طرف مردم بريتانيا تهيه می شود.
 البته درين شکی نيست که اکثريت رسانه ها در جوامع غربی از استقلال نسبی برخور دار بوده بحيث قدرت چارم در کنار دولت ها قرار دارند. با انتقاد از عملکرد دولت های شان نقش  بزرگ را در تمام عرصه های زندگی اجتماعی  بازی می کنند. اما سرويس های جهانی  بی بی سی که ميليون ها دلار روزانه هزینه دارد و تمام فعاليت های آن در راستای پاليسی دولت اين کشور عمل می کند به مشکل می تواند ادعا های بودجه  مردمی اين راديو را تائيد کند. زيرا  ميان رسانه بی بی سی برای خود اين کشور و رسانه  های جهانی  آن بايد تفکيک قايل شد . چنانچه برخی ها معتقد اند که  تلوزیون جهانی بی بی سی بيشتر توسط وزارت خارجه و بریتانیا رهبری شده و تعدادی زيادی مامران اطلاعاتی   اين کشور تحت نام ژورنالست در سراسر جهان فعاليت می کنند. 
بی بی سی در ميان رسانه های غربی نسبت به هر رسانه  ديگر جهانی مدعی بی طرفی و عدالت گرايی در کار نشراتی خويش است. درين شکی نيست که بی بی سی داغ ترين اخبار را از خطرناک ترين نکته دنيا در اختيار جهانيان قرار می دهد. اما با و جود آن اين رسانه نسبت به تمام رسانه  ديگر جهانی در پخش اکاذيب و تفتين آفرينی  در راستای منافع غرب دست با لا دارد و کمتر رسانه ديگر غربی  توانسته با آن رقابت کند. چنانچه انتشار اکاذيب در تحت پوشش  حقايق يکی از  هنر های سياسی اين رسانه است که بيشتر شکار آن مردمان بيسواد جهان سوم می شوند. شهروند افغانستان يکی ازين مردمان اند که از مدت هاست  آسانترين طعمه  آن  اند. مردم ا فغانستان بی بی سی را صرف از طريق راديوی سرويس جهانی فارسی و پشتو می شنا سند. اعتبار و نفوذ اين راديو در افغانستان نسبت به هر راديوی ديگر  غربی بيشتر بوده وحتا   رسانه های گروهی داخلی را تحت شعاع خويش قرار داده است.
   فقدان رسانه های آزاد ملی ازيک طرف و نياز به اخبار داغ جهانی از جانب ديگر باعث شده که  اتباع افغانستان بيشتر متکی به رسانه های خارجی و به خصوص به بی بی سی شوند. در نتيجه رسانههای خارجی در تشکل شعور اجتماعی و سياسی اکثريت مردم افغانستان از باسواد تا بی سواد نقش داشته و ذهن آنها را در انحصار خود قرار داده است. چنانچه  افکار عامه  اکثريت مطلق مردم بی سوادافغانستان را نه دانش و تکنالوژی عصر  حاضر تشکيل می دهد بلکه مجموعه افواهات  وآگاهی  مولود تبليغات برخیرسانه ها بخصوص بی بی سی  است.
https://lh4.googleusercontent.com/-dRnm-vG_Tkw/UjXAw1n_8VI/AAAAAAAABBA/IkQ0aPN-X2E/s357/tttttttttttttttttttttttttttttt.png
در عصر جنگ سرد و به خصوص در زمان  اشغال افغانستان توسط اردوی سرخ که اين کشور در محراق بازی گران شرق و غرب قرار داشت بی بی سی بزرگترين نقش را در راستای منافع غرب بازی کرد.  بعد از  جنگ سرد و به خصوص پس از فروپاشی شوروی سابق تيغ تبليغاتی بی بی سی به سراغ مجاهدين رسيده و در نتيجه آنها نيز از دم  آن  نجات نيافتند.
بی بی سی در پياده کردن برنامه طالبان در افغانستان   نقش کليدی را بازی کرد. اين راديو طالبان  را عليرغم جنايات ضد بشری و ويرانی افغانستان فرشته نجات معرفی کرد. سازمان تروريستی القاعده و متجاوزين  پاکستانی را که  در کنار طالبان برعليه مردم افغانستان می جنگيدند نا ديده گرفته  نيش خنجر خونين خويش را بيشتر بر گلوی آزادگان و مقاومت گران افغانستان که بر عليه تجاوز سياه می رزميدند، فروبرد.  بطور مثال بی بی سی  از ظهور تا زوال طالبان بحيث قويترين و برنده ترين حربه تبليغاتی در ريختن خون ها و بربادی افغانستان در بسياری موارد نسبت به شمشير خونريز طالبان پيش قدم تر نقش بازی کرد.
پس از فروپاشی حکومت طالبان و آغاز روند جديد در افغانستان بی بی سی با ماموريت  جديد  مستقيماً وارد بازی در افغانستان شده است.
بعضی ها فکر می  کنند ماموريت اصلی اين رسانه  پياده کردن اهداف  آمريکا ، بريتانيا وپا کستان تشکيل می دهد. اگر ديروز اهداف آنها توسط طرح طالبان سازی افغانستان  پياده می شد اما امروز برای تخريب تاريخ ، هويت ملی و وحدت ملی  افغانستان دها پروژه  تحت عنوان «باز سازی افغانستان !» بکار افتيده است.  حضور قدرتت های خارجی از جمله آمريکا و بریتانیا در افغانستان و نقش کليدی اين دو کشور در ايجاد    دولت  و جابجا کردن افراد شان در راس حکومت افغانستان  جايگاه ارگانهای تبليغاتی کشور های نامبرده را مثل صدای آمريکا ، راديوی آزادی و بی بی سی چند برابر افزایش داده است. چنانچه حجم رسانه ای بی بی سی به شکل بی سابقه افزايش يافته در بسياری شهر های افغانستان اين راديوی روی موجFM نيز شنيده می شود.
دونيم سال گذشته نشان داد که بی بی سی  برای افغانستان از حدود يک راديو غربی بيرون بر آمده بيشتر به يک نهاد سياسی قدرت مند در ماورای دولت افغانستان قرار گرفته است. از تقرر رهبران دولت تا سبک دوشی آنها به عهده بی بی سی قرار گرفته است.  علاوه بر آن اين بی بی سی است که يکی رافرشته و ديگری را شيطان به دنيا  معرفی می کند. بی بی سی تصميم می گيرد که کی را جنگسالار، ضد ثبات و ضد ترقی  معرفی کند و کی را دموکرات، مترقی و تکنو کرات جلوه دهد، برخی افراد  نادان و کوتاه فکر را صاحب نظر، عقل بشريت تبليغ کند و چهره های منفور و مشکوک را شخصيت های محبو ب و ملی  جلوه دهد. حتا حدود صلاحيت بی  بی سی ازين هم فرا رفته بجای روحانيون افغانستان  فتوای صادر می کند يکی را  تقديس ويا  تکفير می کند  برعليه ديگری « جهاد  تبليغاتی» صادر می کند.
در حال حاضر يکی از مشغوليت های فکری اين رسانه را بيشتر دامن زدن به مسائل قومینگ، زبانی و مذهبی درين کشور تشکيل می دهد.« تفرقه به انداز و حکومت کن! » يکی از شعار ها و شيوه معروف حکومت داری بریتانیادر   مستعمرات سابق اش بود. اما اکنون اين سياست به قدرتت تازه در افغانستان زنده شده که اکثريت بازيگران خارجی آنرا به مثابه ابزار برنده بکار می گيرند.

 در دونيم سال گذشته در سرلوحه تبليغات راديوی بی بی سی دو مسئله  قرار داشت : يکی تخريب شخصيت های غير پشتون در تحت نام « جنگسالاران» و ديگری عنوان کردن « نارضايتی قوم پشتون». 
طراحان اصلی « نارضايتی قوم پشتون»  پاکستانی ها اند که بازنده اصلی در  شکست تروريزم اند. آنها که اکثرآً «کارت پشتون»  را از طريق تروريزم طالبانی بازی می کنند  به شکل خيلی گسترده از تريبون بی بی سی استفاده می کنند. بسياری بازيگران خارجی ديگر مثل گروه بحران  و يا  نهاد های عجيب و غريب گوناگون ديگر که همه ظاهراً اشک تمساح بخاطر پشتون های افغانستان در دو سال گذشته ريختند اما عملاً در پی منافع آزمندانه خود شان اند نيز تير  از  کمان بی بی سی بر  پيکر وحدت ملی افغانستان رها می کنند.
غوغای « نا رضايتی قوم پشتون» توسط جارچی های بی بی سی  در حالی خنجر به  وحدت ملی افغانستان  می زند   که تا هنوز هيچ کسی پيدا نه شده  نارضايتی اکثريت غير پشتون ها  را که تا هنوز خون های شان در مقابله با تروريزم   نخشکيده و زمين های سوخته آنها يادگار بر بريت طالبان و طالب طلبان را نشان می دهد و کسی حاضر به باز سازی آن نيست  به گوش جهانيان برساند. برخلاف بگونه غير عادلانه تلاش صورت می گيرد تا از حقوق مشروع مردم افغانستان چشم پوشی شده  با  دامن زدن به اختلافات بحران اجتماعی افغانستان به افزايند. بدين تر تيب بی بی سی درين راستا بد ترين سياست  تفرقه افگنی را در دو نيم سال گذشته پيشه کرد که نمی شود آنرا ناديده گرفت.
بی بی سی  بدترين نقش را در جريان لويه جرگه قانون اساسی  بازی کرد که تمام نورم های ژورناليستی را کنار گذاشته بجای آقای کرزی خود وارد معرکه شد. چنانچه بی بی سی با استفاده از آخرين درجه امکاناتش حقايق جريان جرگه را منقلب نشان داد اما سر انجام با کرزی صاحب يکجا آبرويش را باخت.
بايد گفت بی بی سی نه تنها  امروز در نتيجه ماجرای اخيرش در خود کشور بریتانیا بحث راديوی دروغ گو در جهان معرفی شد بلکه از مدت هاست که با فتنه گری و تشنج آفرينی اش شهرت جهانی دارد.
2. بی بی سی تريبون قبيله گرايان
يکی از تناقض های شيوه نشراتی بی بی سی اينست که اگر ازيک طرف خط مشی سياست تبليغاتی راديوی بی بی سی سرويس جهانی آن را وزارت خارجه کشور بريتانيا تد وين می کند اما از سوی ديگر  گرايشات گونا گون و تنوع نشرات به سليقه های گردانندگان و ژورنالستان آن نيز وابسته است. به بيان ديگر در بی بی سی دو مشی موازی باهم جريان دارد: يکی مشی رسمی حکومت شاهی بريتانيا ؛ ديگری سليقه و اراده  گردانندگان  آن. بدين تر تيب به نظر می رسد  مشی غير رسمی در بی بی سی نسبت به مشی دولت انگليس چربی می کند. از همين لحاظ است که گردانندگان بخش های فارسی و پشتوی بی بی سی به درجات مختلف در پياده کردن برنامه های خود مصروف اند. بگونه مثال يک خبر معين در زبان پشتو به اراده گرداننده آن يک  نوع تفسير و تبليغ می شود در حاليکه عين خبر در  زبان فارسی  بگونه ديگر تفسير و توجيه می شود. در نتيجه   سليقه گرداننده خبر سازتر است تا خود خبر.
  
  در ده سال اخير به خصوص  از 1992 بدين سو که حاکميت انحصار سنتی در افغانستان در نتيجه بحرانات  فروپاشيده و تنش های قومی در اين کشور در نتيجه مداخلات  ازخارج اوج گرفته است بحث قومی در سرويس های فارسی و پشتوی بی بی سی به مضمون اساسی تبديل شده است. در نتيجه ژورنالستان افغانی سرويس های نامبرده نيز از حالت بی طرفی بر آمده به نفع اين و يا آن قوم وارد معرکه شده اند.چنانچه سرويس پشتو بگونه اخص و سرويس فارسی بی بی سی بطور نسبی مستقيماً  اراده  و سليقه قومی خويش را درين مدت به نمايش گذاشته بی بی سی را به تريبون تبليغاتی قوم منطقه و مکتب سياسی خويش تبديل نموده اند. روی تصادفی نيست که  درين مدت برخی گروهای سياسی و اتنيکی افغانستان از هيچ نوع تلاش رسيدن در کادر ژورنالستی در بی بی سی دريغ نه ور زيدند. به نظر می رسد که برخی خلقی ها در بخش پشتو و تعدادی پرچمی ها در بخش فارسی بی بی سی توانستند راه بيابند. در نتيجه در رقابت  رسيدن به اين رسانه گروهای نامبرده نسبت به ديگر گروهای سياسی تا کنون برنده بوده اند. اما اين ظاهر مسله است. برای اينکه به ماهيت امر پی برده باشيم لازم است که  به  راز سياست کادری بی بی سی دست يابيم.

  هر چند گفته می شود در راس رهبری سرويس های فارسی و پشتوی بی بی سی ايرانی ها قرار دارند وعلاقه خاصی به اين و آن طايفه افغانستان ندارند، اما به نظر می رسد  قبيله گرايان بر آمرين شان نيز تاثير گزارتر بوده اند. چنانچه بسياری گردانندگان ايرانی در تحت تاثيرشوينست هادر اين راديو تير از کمان  آنها بر پيکر مجروح  افغانستان  رها کرده واقعيت های اصلی جامعه افغانستان  را وارونه انعکا س می دهند. اما اين تنها ايرانيان نيستند که در تحت تاثيرکارسياسی و تبليغاتی همتايان زير دست خويش در بی بی سی قرار گرفتند ّبلکه  آمرين انگليسی شان  نيز از گزند آنها در امن نمانده و ذهنيت های شان در درون  اداره  بی بی سی مغشوش ساخته شده است. به بيان ديگرقبيله پرستان در بی بی سی  در جلد و پوست انگليس ها   تا آن حدی داخل شده اند که نزديک است جای ژور نالستان ايرانی برای سرويس فارسی( جام جهانما) را نيز گرفته  انحصار اين بخش اخبار را نيز بدست خويش گيرند.  هرچند تلاش انحصار بر تمام بخش های بی بی سی  سرا نجام باعث يکجا شدن سرويس خبری آسيای ميانه برای افغانستان با پخش پشتو شده هردو سرويس اخبار از زير تاثير ايرانی ها خارج  ساخته شده  در تحت رهبری مطلق قبيله گرايان قرار گرفته است.
 يکجا شدن اين دو بخش اخبار دو هدف عمده را تعقيب می نمايد:
1 تعقيب يک استراتيژی واحد تبليغاتی در راستای منافغ  شوينسم قبيله بدون دخالت ديگران؛ 
2  اينکه سرويس فارسی بی بی سی هم در افغانستان و هم در منطقه زياد ترين شنونده دارد وسرويس پشتو ازين جهت شديداً رنج می برد، ممکنست در زير بال زبان فارسی  موقعيت خود را تقويت کند. روی تصادفی نيست در آخر اخبار فارسی که اکنون دری ياد می شودٍ، گفته می شود« اکنون همکاران زبان پشتواحمد و محمود وارد استد يو شده اند اخبار پشتو آماده نشر است».

بايد گفت شايد عده  معدودی يک ساعت ديگر خويش را وقف شنيدن اخبار به زبان پشتو  کنند. آما اکثريت شنوندگان يک بار اخبار را به زبان فارسی  دری شنيدند چه نيازی است که باز همان خبر را به زبان پشتو تکرار بشنوند در صورتيکه خبری جديدی نباشد.
قابل ياد آوری است که در سال 2001 در پارلمان انگليس هابعضی  نمايندگان ازصدر اعظم  اين مملکت خواستند تا  پول را صرف سرويس پشتوی بی بی سی نکند. زيرا اين راديو کمترين شنونده در جهان دارد به عوض آن به نشرات فارسی توجه کند. زيرا اکثريت مردم افغانشستان به فارسی حرف می زنند برای يک کشور يک راديو ضروريست . نمی شود برای هر اقليت زبانی بی بی سی نشرات داشته باشد و مصارف کمر شکن را متقبل شود. اما تونی بلراز نشر اخبار به زبان پشتو دفاع کرد  و گفت رساندن خبر و پيام دنيا برای پشتون ها بعد از يازدهم سپتمبر از طريق اين زبان بسيار مهم و مفيد بود بايد به نشرات  به اين زبان نيز ادامه داد.

البته اين تنها بی بی سی نيست که در انحصار قبيله گرايان قرار دارد. راديوی اروپای آزاد که توسط آمريکايی ها از پراگ برنامه پخش میکند می کند در سال 2002 سرويس های دری  و پشتو برای افغانستان را تازه بکار انداخت، تمام کارکنان خود را در نتيجه راهنمايی آقای جلالی وزير داخله حکومت انتقالی ( نطاق قبلی راديوی صدای آمريکا )  برگزيده هر ژورنالست ديگری که به اين راديو مراجعه کرد  سيلی قبيله به رويش حواله شد و هرگز صدايش به آمريکايی ها صاحبان اصلی اين راديو نرسيد. افزون بر راديو های نامبرده راديوی دوچيويله آلمان به زبان دری، راديوی بين ا لمللی فرانسه به فارسی، راديوی مسکو به زبان دری و حتا راديوی اروپای آزاد به زبان تاجکی از شر قبيله گرايان و نصب عناصری ازين دسته در امان نمانده است. اما راديوی بی بی سی نسبت اعتبار جهانی آن از مدت هاست که در مرکز توجه و انحصار بخصوص آنها قرار دارد. 

فرهنگ و اخلاق در بی بی سی
رسانه بی بی سی يکی از معتبر ترين و سابقه دار ترين رسانه های جهانيست که سبک خاص  را تعقب می کند.  يکی از صفات آن عفت  کلام آن  است که کمتربه توهين ، دشنام و کلمات بازاری به  اکثريت زبان های دنيا نشرات می کند. اما اين اصل در سرويس های پشتو و دری بی بی سی  معمولاً فراموش  می شود.
 به نظر می رسد يک  تعداد گردانندگان سرويس های پشتو و دری بی بی سی را افرادی غير آشنا به مسلک ژورناليزم، فرهنگ و اخلاق  رسانه های گروهی تشکيل می دهند.  آنها   با خود ارزش ها، اخلاق و فرهنگ عشیره ای را در بی بی سی به ارمغان آورده اند و در نتيجه اين رسانه در جو قبيله گرايی ارزش يک رسانه معتبر جهانی را از دست داده ودر سطح يک راديوی محلی  با فرهنگ بدوی تنزل نموده است.

 واقعيت اينست که بر خورد اخلاقی دوگانه  برخی کارکنان سرويس های پشتو و دری بی بی سی با  شخصيت های افغانستان از مدت هاست که به يک سنت تبديل شده. چنانچه برخی گردانندگان اين راديو با  شخصيت های پشتون تبار روش احترام آميز و انسانی  در پيش می گيرند و از القاب محترم ، جناب ، آقا،  شاغلی ، مشر و حتا کلمات متملقانه استفاده می کنند. در حاليکه در بسياری حالات به خصوص در سرويس پشتو اين القاب با برخورد با ا قوام  و شخصيت های غير پشتون فراموش شده ازانتقام جويی قومی و توهين خارج از نزاکت و صلاحيت ژورنالستی  مورد استفاده قرار می گيرد.

علاوتاً فشار های روانی و سياسی  بر عليه اقوام غير پشتون يکی از روش های معمول شوينست ها درين رسانه است. بگونه مثال در آستانه لويه جرگه قانون اساسی  رسانه بی بی سی پروگرام پرسش و پاسخ را با اشتراک استاد ربانی و غنی احمد زی با گردانندگی  آقای طنين در استديوی بی بی سی در کابل و  با گردانندگی آقای شادان از استديوی لندن براه انداخته شده بود. بحث اساسی قانون اساسی بود اما در ميان سوالات آقای شادان مثل عادت هميشگی اش از حلقوم  طرف مقابل گرفته او را متوقف ساخت و پرسيد که همين اکنون شنونده ذريعه تلفون  بی بی سی از ربانی پرسيده که چرا شما در آغاز  طالبان را فرشته نجات ناميديد؟
 واقعيت اينست که اين سوال را کسی نه پرسيده بود. اين سوال  توسط شادان ، طنين و احمد زی که  خويشاوند آقای طنين نيز است خارج از موضوع بحث روز بخاطر تحقير و فشار روانی بر استاد ربانی قبلاً برنامه ريزی شده بود. فکر می شود اين سوال بيش از دها بار توسط بی بی سی از استاد ربانی پرسيده شده و پاسخ آن نيز گرفته شده. بهتر می بود اين سوال   را نه از استاد ربانی پرسيد بلکه از آقای غنی احمدزی «تيوريسن و نطاق» طالبان و القاعده بايد  پرسيد.

 جنگ سالار کيست؟
اصطلاح «جنگسالار» يکی از دوست دار ترين و برنده ترين ابزار تبليغاتی در بی بی سی در دونيم سال گذشته  مبدل شد. چنانچه قبيله گرايان با استفاده از تريبون بی بی سی  تلاش نمودند با حد اعظم بازی با اين واژه چهره  اصلی متعصب و جنگسالاری خويش را با   اتهام بر  ديگران بپوشانند.
 سوال اساسی اينست ميان کسی که جنگ کردن حرفه اش است  و کسی که   تبليغ جنگ حرفه اش است چه  تفاوتی و جود دارد؟
واقعيت اينست که بی بی سی نقش درجه اول را از لحاط تبليغاتی در شعلور  ساختن، دامن زدن  جنگ  و بحرانات در افغانستان دارد.  به نظر می رسد برخی گردانندگان بی بی سی اگر اسلحه جنگی را بدست ندارند در عوض  ماشين تبليغاتی جنگ، کشتار و ويرانی را در انحصار خود دارند. چنانچه با دروغ و  فتنه گری  نه تنهاهزاران ذهن را مسمون می سازند بلکه  مواد محروقه جنگ را  نيزآماده می سازند.    پس پرسيد جنگسالار واقعی  کيست و در کجاست در   سر زمين استبداد زده افغانستان ويا در عقب مگرافون بی بی سی  ؟ آتش جنگ را کی مشتعل می سازد جنگسالاران افغانی و يا سخن سالاران بی بی سی؟

 .
بی بی سی و کيش شخصيت
شخصيت سازی و در عين وقت شخصيت ستيزی  يکی از اهداف تبليغاتی اين رسانه است که الهام از سياست  استعماری نو بريتانيا می گيرد. اماقبيله گرايان دايره صلاحيت خويش را در بی بی سی از  اين هم فراتر گذاشته به ذوق و سليقه خود  شخصيت های آرمانی خويش را می سازند. برای آنان هيچ کسی بدون از   قبيله و فرهنگ  خودی نمی تواند ملی و با ارزش باشد.
تا پيش از شکست  حکومت طالبان آقايان حکمتيار ، ملا عمر و يک تعدادی ديگری شخصيت های آرمانی قبيله گرايان در بی بی سی بودند. اما در دو نيم سال گذشته جای آنها را آقايان کرزی، شاه سابق، غنی احمدزی، احدی و برخی ديگری پر نموده اند.
 افزون بر آن در ده سال اخير بی بی سی در بربادی افغانستان از« دانش»  يک تعداد بی دانش ها، متعصبين و کوتاه فکران تحت نام «تيوريسن ها» « سياست پوهان» و «نواابغ قبيلوی» استفاده اعظمی نمود. به طور مثال آقايان احدی، احمدزی و روستار تره کی  درين مدت بحيث «گل های سر سبد تعصب» درسرويس های دری و پشتوی بی بی سی روز ها  درس های  فاشيسم را بگونه اشکارا از تريبون بی بی سی تدريس می نمودند. نه تنها برای  اشغال افغانستان توسط پاکستان ، القاعده و طالبان  تيوری جستجو می کردند بلکه کشتار دسته جمعی و سوزاندن زمين های غير پشتون ها را توسط آنها ضرورت تاريخی و حکم زمان می پنداشتند.  هرچند آقايان احدی و احمد زی امروز به کام دل رسيده بر فراز خاکستر سرزمين های سوختانده شده افغانستان که خود زمانی دستور  سوزاندن آن را از تريبون بی بی سی صادر می کردند  در سايه قدرت های خارجی حکومت می رانند. اما  روستار تره کی اين استاد کهنه کار القاعده و طالبان تا هنوز درفش انتقام شکست تروريزم و طالبان را در سرويس های دری و پشتوی بی بی سی  در احتزاز نگهداشته و اين رسانه ها تا هنوزبدور آرمانهای افغان کش او می چرخند.

در حال حاضر راديوی بی بی سی از محور اصلی نشراتی خود خارج شده و نسبت به هر وقت ديگر به  شلاق عليه اقوام غير پشتون تبديل شده. آرمانهای شونيسم در بی بی سی امروز به يک خط عريان در صدربرنامه های نشراتی  آن قرار گرفته است. مسذله بر اينست يا فاشيسم را در بی بی سی مهار کرد و يا در زير تيغ  تبليغاتی آن ا نتهار کرد؟
آیت الله بی بی سی:
مذارکات مستقیم امریکا قطر و طالبان برای ایجاد دفتر طالبان(امارات اسلامی افغانستان ) در دوحه! در راستای تجزیه افغانستان است
اکثریت اعضا طالبان پشتون هستند 
مطالب انتقادی وبلاگ نویسان افغان:



چرا بی بی سی به هویت ملی ایرانیان حمله میکند!؟

http://farda.us/uploads/2013/03/BBC-British-Brainwashing-Channel1.jpgچرا بی بی سی به هویت ملی ایرانیان حمله میکند!؟ ما ایرانیان یا از خواب بیدار گشته و خود را نجات میدهیم؛ یا همچنان در خواب مانده و خود را نابود میسازیم!....
از ابتدای آغاز بکار بخش فارسی بی بی سی تلوزیون سلطنتی انگلستان شمار مقالاتی که هویت فرهنگ زبان ملی ایرانیان را هدف تازش قرار میدهد و سعی در ایجاد گسست مرزبندی ایجاد اختلافات قومی زبانی میان ایرانیان را دارد حتی از شمارش گذشته است آیا تاکنون از خود پرسیده اید چرا ؟
ویلیام ناکس دارسی: "بزرگترین ابزار جنگی برای از هم پاشاندن ایرانیان، ایجاد تزلزل در ایمان به تشخص تاریخی، افتخارات گذشته و هویت ملی آنانست!" [۱]

۲ - خانم ان لمبتون (رئیس بخش اطلاعات سفارت بریتانیا در تهران دردهه ۵۰ میلادی): "برای نابودی ایران بایستی سه چیز را از ایرانی گرفت:‌ زبان فارسی، پایبندهای اخلاقی و میهنپرستی."

۳ - برنارد لوئیس (طراح تجزیه ایران): "تنها را مقابله با چنین فرهنگی (فرهنگ ایرانی)، نابودساختن آنست"...... "بایستی ایران را به قطعات قومی و زبانی گوناگون شکست و میان کشورهای نوپا تقسیم کرد".

۴ - مئیر داگان (رئیس پیشین موساد): "دامن زدن به اختلافات قومی در ایران، بویژه مابین اقوام ایرانی ی کرد، فارس، آذربایجانی، بلوچ و حمایت از گروههای افراطی همچون سازمان مجاهدین خلق جهت ایجاد درگیری‌های داخلی‌ در ایران."

و دهها نمونه دیگر!
آیا شاهد اجرای این مسائل در جامعه و کشورمان نیستیم؟


پنج راه رویارویی:
۱ - روشنسازی، روشنسازی، روشنسازی؛
۲ - پاسداشت و گسترش زبان ملی (جلوگیری از یورش واژه های بیگانه به زبان ملی)
۳ - احترام، ادب و پایبندی به اخلاقیات در جامعه
۴ - شناختن و شناساندن تاریخ کشور، افتخارات گذشته و دستاوردهای ملی
۵- آشنایی با ارکان فرهنگ و هویت ملی

یا ما ایرانیان از خواب بیدار گشته و خود را نجات میدهیم؛ یا همچنان در خواب مانده و خود را نابود میسازیم!


منابع:
----------------
۱. Environment and Empire (Oxford History of the British Empire Companion Series)
Oxford 2009

۲. http://www.suren-pahlav.com/pe/index.php?option=com_content&view=article&id=49%3A1391-02-19&catid=1

۳. The Bernard Lewis Project
http://www.rozanehmagazine.com/NoveDec05/AZPartVI.html

۴. US embassy cables: Israel grateful for US support
http://www.guardian.co.uk/world/us-embassy-cables-documents

به مناسبت ۱۲ شهریور، رئیس علی دلواری فدای راه میهن

ریئس علی دلوار در پاسخ به هدیه(رشوه) چهل هزار پوندی بریتانیا  «چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته‌است؟
https://lh3.googleusercontent.com/-WrfmsMoB5Fc/UiX4ihwTUeI/AAAAAAAABAQ/YrmeXwIgRso/s576/rrrrrrrrrrrr.png 
رئیس‌علی دلواری  آزادی‌خواه مشروطه‌طلب و رهبر قیام جنوب در تنگستان.... و بوشهر علیه نیروهای بریتانیا در دورهٔ جنگ جهانی اول بود..
.رئیس‌علی دلواری در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی برابر با ۱۸۸۲ میلادی (۱۲۹۹ قمری) در روستای دلواراز توابع تنگستان متولد شد. مادر رئیسعلی بنام شهین و پدرش زائیر محمد،از طایفه ممسنی کدخدای دلوار بود که بعدها به «معین‌الاسلام» ملقب شد. با شروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۴ سال بیشتر نداشت از جمله پیشگامان مشروطه‌خواه در جنوب ایران شد و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطه‌طلب در بوشهر، تنگستان و دشتی آغاز کرد.دوران جوانی او همزمان با حضور گسترده استعمار انگلیس در خلیج فارس بود. وی نقشی کلیدی در قیام جنوب داشت. قیام مردم تنگستان به رهبری وی روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال می‌کردند، پاسداری از بوشهر و دشستسان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن.در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتی‌های جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر در ۸ اوت ۱۹۱۵/ ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ بصورت تدریجی قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند. یک روز پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از ساکنین آن علیه اشغالگران اعتراض کردند، ولی چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگیر و به هندوستان تبعید شدند. بدنبال کسب تکلیف رئیسعلی از علماء، حکم جهادیه علمای نجف توسط شیخ محمدحسین برازجانی به انضمام حکم خود شیخ وی ابلاغ گردید. رئیس علی همراه دوستش خالو حسین دشتی در اوایل ماه رمضان ۱۳۳۳ قمری در عمارت حاج سید محمدرضا کازرونی، پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی اعلام داشت.یروهای انگلیسی همزمان با حمله به بوشهر قصد تصرف ناحیه دلوار را داشتند. دلوار محلی بود که پیش از آن چندبار سربازان انگلیسی به آن جا تجاوز کرده، اما طعم شکست را در این ناحیه چشیده بودند. رئیس علی دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایرخضرخان اهرمی از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن بر آمدند. قیام دلیران تنگستان علیه اشغالگران آغاز شد و نیروهای متجاوز انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیر مردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی در این حمله کشته شدند. عملیات چریکی پیروزمندانه رئیس علی، سایر مبارزان تنگستان را تشویق به همراهی با او کرد. تا تابستان ۱۹۱۵ عملیات موفقی را بر علیه نیروی دریایی انگلیس رهبری کرد. انگلیسی‌ها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را به شدت بمباران کردند.

زمانی که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتند به منظور تطمیع رئیس علی، دونفر از متابعان حیدرخان حیات داودی را به دلوار گسیل داشتند تا موافقت او را با پیاده شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز جلب کنند. نمایندگان حیدرخان ضمن ملاقات با رئیس علی متذکر شدند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزارپوند به او خواهند پرداخت. رئیس علی در پاسخ می‌گوید: «چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته‌است؟»
پس از مراجعت نمایندگان حیدرخان، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیس علی نگاشته شد مبنی بر این که: «چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ می‌نماییم، در این صورت خانه‌هایتان ویران و نخل‌هایتان را قطع خواهیم کرد.» رئیس علی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: «خانه ما کوه‌است و انهدام و تخریب آن‌ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.»جنگ میان دلیران تنگستان به رهبری رئیس علی از یک سو و نیروهای بریتانیا و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه یافت و انگلیسی‌ها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش برتری یابند. رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. تاریخ شبیخون مذکور و کشته شدن رئیسعلی دلواری در همه منابع، شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ قمری برابر با ۳ سپتامبر ۱۹۱۵ میلادی نقل شده‌است، که بر اساس همه مبدل‌های تقویم، این روز با ۱۱ شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی مطابقت می‌کند تاریخ این رویداد فقط بر اساس تاریخ قمری و میلادی ثبت شده‌است و تاریخ خورشیدی رسمیت نداشته‌است. و از آنجا که این روز در بیشتر سال‌های میلادی با دوازدهم شهریور تطبیق دارد از روی مسامحه و به غلط توسط محققان در چند دهه اخیر با ۱۲ شهریور تطبیق داده شده‌است. البته باید گفت که در 60 درصد کتاب ها نوشته شده که توسط فردی نفوذی و اجیر شده که شاگرد نظامی او بود، کشته و در بقیه کتاب ها نوشته شده که مورد هدف تیر مستقیم یکی از کاپیتان های گمنام انگلیسی قرار گرفته و با دو تیر کشته شد دلیل این اختلافات این است که چون منطقه «تنگک صفر» منطقه بسیار مشکوکی بود و آن فرد اجیر شده و کاپیتان انگلیسی در دو طرف رییسعلی قرار داشتند دقیقا معلوم نیست کدام تیر زده است . در فیلم (( دلیران تنگستان)) مورد دوم را قبول داشته است!

.

.
تا تاریخ گذشته خود را ندانیم نمیتوانیم آینده ای موفق و باشکوه برای وطن و ملتمان بسازیم و مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد.