بریتانیا تشنه نفت، صد سال تلاش جهت تجزیه خوزستان
استعمار انگلستان و توطئه ناکام تجزیه خوزستان
در
چندساله گذشته، هر زمانیکه نامی از گروههای تروریستی عرب تجزیه طلب یا
هوادران آنان بمیان می آید، بگونه ای مستقیم یا غیرمستقیم بنام "دنیل برت"
(همچنین: دنیال برت و دانیال برت - Daniel Brett)[۲]، که یک انگلیسی
میباشد برمیخوریم. ولی این شخص کیست، با چه کسانی یا سازمانهایی همکاری
دارد، از چه کسانی دستور میگیرد و انگیزه و هدف نهایی وی چیست؟
بیگمان
نخستین کسی که نام 'دنیل برت' را افشا و نقش او را در جریانات تحریکات
اقلّیت عرب در ایران مطرح ساخت، 'عبدالطیف عبادی'، روزنامه نگار و هم میهن
عرب زبانمان بود. وی درباره برت مینویسد: "دانیل برت. مردی انگلیسی با
سوابقی مرموز و ناشناخته. این شخص مسئول و راهنمای رسانه ای و مشاور
تبلیغاتی گروه جبهه دموکراتیک احواز است. دربارهء این فرد هر چه بیشتر
تحقیق کرده ام، کمتر به نتیجه ای رسیده ام. دانیل برت کیست؟ از چه کسی
دستور می گیرد؟ به چه سازمانی وصل است؟ گزارش کارش را به چه مرکزی می دهد؟
هدفش از دشمنی با ایران و تقویت تجزیه طلب های ضد ایرانی چیست؟ دقیقا را
نمی دانم."[۳]
برت
از اعضای فعال اندیشگاه (اتاق فکر) "انجمن هِنری جَکسن" است، وشواهد گویا
آنستکه او از سوی آنان هدایت شده، و آنانند که نیرو و مغز اصلی پشت برنامه
جدا سازی سرزمینهای نفت خیز از ایران در زیر پوشش دفاع از حقوق ملت خیالی
الاحواز فعالیت دارند.
دنیل
برت خود را روزنامه نگار، کارشناس و مشاور در امور نفت و انرژی، پتروشیمی،
سیاست خارجی، بازار جهانی معرفی میکند.[۴] 'برت' در راًس "انجمن دوستی
اهوازیهای بریتانیا" (BAFS) و "شبکه همبستگی احوازی عرب" (AASN) قرار دارد،
که چگونگی روزگار اقلیت عرب در ایران را با موقیعت "فلسطین تحت اشغال
اسرائیل" یکی دانسته و خود را حامی "خلق عرب و الاحواز تحت اشغآل و آزار
ایرانیان" میخواند.[۵]
وی
در سال ۱۳۸۷ در گفتگو با مجله عربی زبان "نیسان" در اینمورد میگوید: "ملت
الاحواز [اهواز] باید به اندازه فلسطینی ها مورد توجه و پشتیبانی قرار
بگیرند. در واقع من بر این باورم که توانای تاثیر گذاری بر زندگی احوازیان
هستم . . . احوازی ها مانند دیگر ملت ها قادر به مقابله با ایرانی ها و
نابود ساختن کاخ پوشالی آنها در سرزمین عربی احواز هستند . . . این انجمن
به همراه 'سازمان حقوق بشر احواز' فعالیت های گسترده ای در عرصه کشورهای
اروپایی و دیگر کشورهای جهان به عمل آورد."[۶]
برت
که بجز عامل اصلی تحریکات قومی در استان خوزستان، یکی از تحریف کنندگان
نام خلیج فارس نیز بشمار میرود.[۷] وی از هر فرصتی که بدست آورد، تلاش در
اشاعه نام دروغین خلیج ع**ی کرده و ایران را در منطقه خاورمیانه "حیوانی"
لگام گسیخته میخواند.[۸]
"وین
مدسون"، افسر پیشین "آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا" (NSA) و افسر
ضد اطلاعات نیروی دریایی آمریکا (ONI)، در بخشی از افشاگریهای خود در
ژانویه ۲۰۰۷ از "دنیل برت" بعنوان عضو سازمان جاسوسی بریتانیا، که در
بمبگذاریهای استان خوزستان و ایجاد تنش، و دامن زدن به اختلافات و اغتشاشات
قومی در ایران، که از سوی دولت بریتانیا با همکاری پنتاگون شرکت داشته
است، نام میبرد.[۹] وی در این گزارش مدعی میشود که بمبگذاریهای استان
خوزستان در سال ۲۰۰۵ که منجر به کشته شدن بسیاری از شهروندان بیگناه شد،
بدست نیروهای ویژه ارتش بریتانیا و سازمان جاسوسی بریتانیا با همکاری "جبهه
دموکراتیک خلق عرب الاحواز" (AADPF) با مرکزیت در لندن و "سازمان مجاهدین
خلق" (MKO) انجام گرفته بوده است.
برت
تاکنون بارها از خود شایعات گوناگونی را ساخته و رواج داده است، که برخی
"بظاهر" بی خطر و حتی مضحکانه میباشند، ازجمله افزایش جمعیت ایرانیان
عرب-زبان به یک رقم غیر واقعی در ایرانست. برت که تا سال ۲۰۰۹ مدعی میشد
جمعیت عرب در ایران ۴.۵ میلیون بوده است[۱۰] (بعبارتی جمعیت کنونی استان
خوزستان)، امروز شمارش آنانرا به ۸ و گاهی زمانها به ۱۰ میلیون افزایش
میدهد.[۱۱] براساس ادعای برت و همکارانش، اعراب در ایران تا سال ۱۹۲۵،
برای خود کشوری مستقل و هم مرز با ایران داشته اند[۱۲] که به دو نام
'الاحواز' و 'عربستان' شناخته میشده است[۱۳]. این کشور یا امیرنشین خیالی
"الاحواز" با ۶۵۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت، در سال ۱۳۲۵ توسط رضا شاه به اشغال
در آمده و بخاک ایران افزوده میشود ، همچنین برای امرعربزدایی و تحریف در
تاریخ "ملت الاحواز"، ایرانیان در سال ۱۹۳۶ نام سرزمین اشغالی را به
خوزستان تغیر میدهند.[۱۴]،[۱۵] وی مدعی میشود، که ایرانیان برای نابودسازی
"هویت ملی [ملت الاحواز]"، آنان را وادار به سخن گفتن به زبان فارسی و
پذیرفتن فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی کرده اند.[۱۶] برت همچنین دروغهای
مرگباری هم ساخته است، که منجر به کشته شدن عربها در شهر اهواز و آغاز
تحریکات قومی دراستان خوزستان شده است و برخی دیگر در حال شکل گیری
میباشند.
در
ماه مارس ۲۰۰۵ ، 'جک استراو' وزیر امورخارجه وقت بریتانیا در دولت کارگری
'تونی بلر'، با گروههای الاحوازی در لندن دیداری محرمانه داشت.[۱۷] یکماه
پس از آن دیدار، "انجمن دوستی اهوازیهای بریتانیا"[۱۸] ترجمه نامه ایی
محرمانه که بامضای 'محمدعلی ابطحی' و بتاریخ ۱۹۹۹ بود[۱۹] را از طریق شبکه
ماهواره تلویزیونی خود بنام "الاحواز" پخش نمود، که دولت ایران بیدرنگ آن
را جعلی خواند و بریتانیا را به آشوبگری و تحریکات قومی در ایران متهم
ساخت.[۲۰] در آن نامه ادعا شده بود که دولت محمود احمدینژاد قصد دارد در طی
ده سال جمعیت اعراب خوزستان را به ۱/۳ کاهش داده و با انتقال اعراب به
استانهای آذربایجان، فارس و کردستان، و جایگزینی آنان با آذریها و فارسی
زبانان، خوزستان را از نژاد ایرانی پر کند.[۲۱] این موجب شد، که جمعی از
جوانان اقلیت عرب در ایران پس از شنیدن مظمون نامه جعلی از "شبکه ماهواره
ایی الاحواز"،[۲۲] دراهواز به خیابانها ریختند که پس از آتش زدن بانکها و
ساختمانهای دولتی و ماشینهای مردم زده و در درگیری با نیروهای انتظامی ۴
کشته و ۴۰۰ نفر دستگیر بجای گذاشتند.[۲۳] دنیل برت در راس "انجمن دوستی
اهوازیهای بریتانیا" هرگز اصل نامه را ارائه نداده است، که این گویای آن
میتواند باشد که نامه ابطحی را خود او و گروهش جعل کرده بوده اند، که موجب
تحریکات قومی و خونریزی در اهواز شود. برت شاهکار ضد انسانی خود را
"انتفاضه ملت الاحواز" میخواند[۲۴]، بعبارتی دیگر "بپاخاستن ملت الاحواز
علیه اشغال سرزمینشان توسط ایرانیان."
از
آنزمان تا بامروز، برت ادعای خود را مبنی بر "مهاجرت اجباری" اعراب از
خوزستان (بگفته وی از کشور اشغالی الاحواز)، بارها و بارها تکرار کرده و
هرسال آنرا خبری تازه اعلام میکند. که این ادعا هر چند ماهی در مقاله های
گوناگونی بچاپ رسانده، که رسانه های غربی هم بنوبه خود آنها را تکرار و به
او یاری میرسانند.[۲۵]،[۲۶]،[۲۷] بیگمان هدف تکرار این دروغ از سوی برت و
گروههای زیر نفوذش: ۱. دامن زدن به تحریکات قومی جدیدی در کشورست، زیرا که
یکبار نتیجه آنرا دیده اند - و ۲. جلب توجه سیاستمداران اروپایی مدعی دفاع
از حقوق بشر و پشتیبانی کشورهای مطبوعشان میباشد.
برت
و همکارانش برای متحد ساختن همه ی "تجزیه طلبان" عرب، آذری، کرد و بلوچ
برعلیه ایران، شیوه های گوناگونی را بکار میبرند، از جمله مدعی هستند که
تنها راه حل احترام به حقوق بشر در ایران، برقراری یک سامانه "فدرالیسم"
است، که در حقیقت "ملتسازی از راه فدرالیسم" [۲۸] که منجر به تجزیه ایران
شود و یکی از سندهای افشا شده توسط 'ویکی لیکس' در سپتامبر ۲۰۱۱ گویای این
فریب و نیرنگ است.[۲۹]
مدرک
فاش شده، به دیدار و گفتگویی بین 'خلیل دلاوی' (با نام مستعار: عبدالخالق
دلاوی) و سفارت آمریکا در کویت در سال ۲۰۰۵ اشاره میکند، که نماینده سفارت
آمریکا در گزارش خود مینویسد: "با کمی فشار متوجه شدم که مسئله آنان حقوق
بشر نیست." وی ادامه میدهد: "پس از کمی فشار به دلاوی، او سرانجام اعتراف
کرد، که همه این گروه در یک هدف مشترکند و خواهان فدرالیسمی هستند که منجر
به جدایی از ایران شود، زیرا که به ادعای او ۹۹ درصد جمعیت الاحواز
[استانهای نامبرده شده در بالا]، عرب و خواهان جدایی از ایران
میباشند."[۳۰] بدین بمنظور این افراد برای رسیدن به هدف خود که "تجزیه
ایران از راه ملتسازی و فدرالیسم" است، در سال ۲۰۰۵ "کنگره ملیتها برای
ایران فدرال" (CNFI)، را پایه گذاری نمودند.
درروز
گشایش کنگره، همه ی سخنرانان که خود را نمایندگان "ملتهای" عرب، کُرد،
آذری، بلوچ و ترکمن تحت ستم ایرانیان یا "فارسها" معرفی کرده بودند، بدون
استثنأ مانند خود برت از بیگانگان تشکیل شده بود، ایران را یک كشور چند
ملیتی خوانده، که شهروندان غیر فارس و شیعه، در زیر استبداد نظامها و
سیاستهای شوونیستی فارسها زندگی میکنند.[۳۱]،[۳۲] "وین مدسون" مدعییست که
مخارج برپاسازی این کنگره و دیگر گردهماییها با یک هدف مشترک که تجزیه
ایران است، از سوی سازمانهای جاسوسی بریتانیا و آمریکا تامین میشود.[۳۳]
برت
در سال ۲۰۰۶، برای مطرح ساختن "سرزمین الاحواز تحت اشغال ایرانیان" در
سازمان ملل متحد، با زیرکی ویژه ایی نخست اذهان و پشتیبانی سیاستمداران دست
دوم انگلیسی، که هیچ سررشته یا آگاهی از مسائل جهانی ندارند را بخود جلب
نمود.[۳۴] وی در نشست با آن عده در مجلس عوام موفق به گردآوری ۴۹ امضا از
نمایندگان شد، که با آن حرکت نخستین اعتبار و مشروعیت در اجرای اهداف پلید
خود بدست آورد.[۳۵] از آنزمان تا بامروز دولت بریتانیا، بجای بکاربری
اصطلاح "عربهای-ایرانی" یا "اقلیت عرب در ایران" از "اهوازیهای عرب"
استفاده میکنند، که خود وجهه و مشرعیت دادن به ادعاهای دنیل برت و همکارانش
میباشد.[۳۶]
'باب
راسل' از حزب لیبرال دموکرات[۳۷] و 'مارک دورکَن' نماینده ایرلند شمالی که
بتازگی به کمپین دنیل برت پیوسته اند، در نشست ماه ژوئن ۲۰۱۲ مجلس عوام
موفق به جلب نمایندگانی شدند، که این عده از سیاستمدرارن پرنفوذ و نیز
قانونگذاران بریتانیا میباشند.[۳۸] این برای برت یک پیروزی بزرگی بود،
زیرا با پشتیبانی آنان و بدون دخالت دادن مستقیم دولت بریتانیا، سرانجام
موفق شد دروغ خود را در پارلمان اروپا مطرح بسازد. وی با یاری گرفتن از
مدارکی که او و همکارانش در طی سالهای گذشته ساخته و پرداخته بودند، موفق
به جلب نمایندگان پارلمان اروپا و دریافت پشتیبانی آنان گشت.[۳۹] نتیجه آن
دیدار، امروز نمایندگان پارلمان اروپا براین باورند که اکثریت ساکنان
استانهای جنوبی ایران 'عرب' بوده، که بیش از ۸۰ و اندی سال در زیر زور و
ستم "ایرانیان اشغالگر" بسر میبرند.[۴۰] برت همچنین از سخنان شیرین عبادی
در دفاع از تظاهرات مسالمت آمیز تعدادی از هم میهنان درشهر اهواز و سرکوبی
آنان از سوی رژیم که به سازمان ملل شکایت کرده بود،[۴۱] را بنفع خود
سواستفاده کرده و بدروغ اعلام نمود، که شیرین عبادی نیز با آنان همراه و
حامی و پشتیبان "ملت [خیالی] الاحواز" است.[۴۲]
"انجمن دوستی اهوازیهای بریتانیا"
'عبدالطیف
عبادی'، روزنامه نگار عرب زبان ایرانی از ماهیت و دسیسه های این گروهکهای
تروریستی تجزیه طلب که با پشتیبانی از سوی غربیان فعالیت دارند در نوشته ای
تحت عنوان "دام جدیدی که تجزیه طلب ها برایمان گسترده اند" واشکافی کرده و
مینویسد: "یکی دیگر از شیوه های تبلیغاتی . . . ساختن زیرمجموعه ها و
سازمانها و تشکیلاتی جعلی و دروغین در عالم اینترنت است که از آنجمله می
توان به مرکز حقوق بشر احواز، حزب همبستگی دموکراتیک اهواز، سازمان رهایی
بخش خلق عربستان، جنبش الاحواز، انجمن دوستی و ملت عرب احواز، کانون دوستی
بریتانیا و عرب های احواز ، جنبش مردمی و قومی خلق عرب احواز ، مرکز
مطالعات احواز ، جنبش آزادیبخش ملی احواز و چندین گروه جعلی و قلابی دیگر
اشاره کرد. ( تمام اسامی با تاکید بر بکار بردن اسم ساختگی احواز بجای
اهواز و در اشاره به کشور خیالی الاحواز هستند که شامل استان خوزستان و حتی
بوشهر و هرمزگان می شود)."[۴۳]
یکی از آن گروهک هایی که عبادی در نوشته اش نام میبرد، همان "انجمن دوستی اهوازیهای بریتانیا" (BAFS)، برهبری دنیل برت است.[۴۴]
این
انجمن یا جمعیت، از دسامبر سال ۲۰۰۴ مسئول راهنمای رسانه ای و مشاور
تبلیغاتی و پشتیبانی از گروه های تجزیه طلب با مرکزیت در لندن، که با
پشتیبانی فکری بیگانگان و مالی کشورهای عربی خلیج فارس بویژه کویت بکار خود
همچنان ادامه داده است؛ - این گروههای تجزیه طلب درصدد تشکیل کشور خیالی
عربی بنام "الاحواز" میباشند،[۴۵] که استانهای خوزستان، بوشهر، هرمزگان و
بخشی از لرستان و عیلام را در برمیگیرد.
"انجمن
دوستی اهوازیهای بریتانیا"، در دسامبر۲۰۰۴، چند ماه پیش از پخش نامه جعلی
ربط داده شده به محمد علی ابطحی[۴۶] و آغاز تحریکات قومی در اهواز و بمب
گذاریها در استان خوزستان اعلام موجودیت و آغاز بکار کرد.[۴۷] هدف از راه
اندازی این انجمن، تحریکات قومی در ایران و جلب پشتیبانی کشورهای غربی در
مورد وضعیت 'ملت خیالی احواز مورد ستم فارسها' بود.
این
انجمن پس از بنیانگذاری، موفق به راه اندازی "شبکه ماهواره ای الاحواز"،
بنیانگذاری دهها سازمان و تشکیلات سازمانی زیر پوشش انجمن، برگزاری
گردهماییها، سخنرانیها، گفتگو با رسانه های و تارنماهای غربی و عربی، پخش
گزارشها و نگاشته های گوناگون، راه اندازی دهها تارنما، صدور صدها بیانیه
در مقاطع گوناگون زمانی همگام با تحولات سیاسی و اقتصادی روز، دیدار با
سیاستمدارن غربی و عربی، و همچنین سران سازمان مجاهدین خلق،[۴۸] در راستای
تحریکات قومی در ایران بوده است. منبع مالی این تشکیلات سازمانی که برای
اداره اشان به میلیونها دلار در سال نیازمندند، همچنان پنهان و محرمانه
باقی مانده است.
مدارک
افشا شده توسط 'ویکی لیکس'، نشانگر آزادی این گروههای جدایی خواه در
ملاقات با مقامات بلندپایه دولت های غربی با هدف تجزیه ایران است، که بگونه
ایی با دنیل برت در ارتباط میباشند. از این دیدارها میتوان به دیدار
'منصور سیلاوی' سرکرده حزب 'تضامن الدیمقراطی' با 'جک استراو' (در گرما
گرم بمب گذاری های سال ۱۳۸۴ در خوزستان) و نیز 'رضا وشاحی' (از هموندان
گروه دنیل برت) با وزیر امور خارجه و رئیس پژوهشگران دفتر مطالعاتی و سیاست
گذاری بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا اشاره نمود. 'منصور سیلاوی
اهوازی' مسئول پیشین امور مالی 'انجمن دوستی اهوازیهای بریتانیا'، سه سال
پیش از مرگش در دیدار با سرکنسول آمریکا در دبی، دیدار این گروهکها را با
جک استراو را تائید میکند.[۴۹]
یکی
از ادعاهای شگفت آور سیلاوی در مورد تاریخ است. وی مانند پان-ترکها که
سومریان را نیاکان "ملت ترک" میخوانند، وی عیلامیان را با "ملت الاحواز"
پیوند داده و تمدن عیلامیان را که به ۳۲۰۰ پیش از میلاد میرسد را به ۴۵۰۰
سال افزایش داده و تاریخی بیش از ۶۵۰۰ ساله برای ملت خیالی خود میسازد.[۵۰]
در
سند افشا شده دیگری توسط 'ویکی لیکس' در سپتامبر ۲۰۱۱ که در پیش به آن
اشاره شد، از یکسری دیدار و گفتگوهایی بین 'خلیل دلاوی' (با نام مستعار:
عبدالخالق دلاوی) و سفارت آمریکا در کویت در سال ۲۰۰۵ از فعالیتهای گروه
های تجزیه طلب عرب در ایران تحت رهبری بیگانگان پرده برمیدارد. دلاوی، نام
برخی از گروههای فعال عرب در ایران را، با یک هدف مشترک که تجزیه ایران
است، نام میبرد، از جمله گروه دنیل برت.[۵۱] نماینده سفارت آمریکا از زبان
'دلاوی' در گزارش محرمانه خود در اینمورد مینویسد: "«انجمن دوستی اهوازیهای
بریتانیا» یک سازمان با مرکزیت در لندن به فرنشینی دنیل برت است. او
میگوید که این سازمان بوسیله دولت بریتانیا تشکیل شده تا بتواند با
اپوزیسیون و گروهای [تجزیه طلب] احوازی در رابطه باشد."[۵۲] بر اساس این
سند فاش شده، سفیر آمریکا 'ریچارد له-بارون'،[۵۳] آنرا بیدرنگ سری اعلام
کرده، و رونوشت این گفتگو را به سفارت بریتانیا در کویت میفرستد.[۵۴]
در
همان گفتگو، دلاوی که بیگمان 'منصور سیالوی' که مهره ی مورد اعتماد دنیل
برت بود، انگیزه فعالیتهای این گروهها را دفاع از حقوق بشر اعلام میکند، که
نماینده سفارت آمریکا، به وی شک کرده و با کمی فشار، دلاوی اقرار میکند که
حقوق بشر یک بهانه است و آنان بدنبال تجزیه هستند.[۵۵]
در
سند دیگری از 'ویکی لیکس'، به دیدار "انجمن دوستی اهوازیهای بریتانیا" با
مقامات آمریکایی در امارات (دبی) در آوریل ۲۰۰۶ و فعالیتهای بین الملی این
گروه اشاره کامل میکند. یادداشت آن گفتگو پس از فرستادن رونوشت هایی به
لندن و پاریس، توسط سرکنسول آمریکا 'جیسون ال. دیویس"[۵۶] سرّی اعلام
میگردد.[۵۷]
در
این نشست منصور سیلاوی، به نمایندگی از سوی "انجمن دوستی اهوازیهای
بریتانیا"، مدعی میشود که ایرانیان به منظور عربزدایی این بخش از ایران،
سرگرم جابجایی و مهاجرت اعراب به نقاط گوناگون کشور هستند.[۵۸] بیگمان این
ادعا پژواک شاهکار دنیل برت و ساخت نامه جعلی بود که موجب تحریکات قومی در
خوزستان و کشته شدن ۴ عرب در خوزستان میتواند باشد، که قبلا به آن اشاره
شد.
از
این مدارک میتوان دریافت که "دولت آمریکا" هنوز در مسئله تحریکات قومی و
خونریزی در خوزستان نقشی نداشته است و بیگمان پس از این دیدارها فعالیت و
همکاری با گروههای تروریستی عرب و روسای بیگانه، که مرکزیتشان در لندن است،
پس از پیوند با "انجمن هنری جکسُن" و پشتیبانان آمریکایی آن آغاز میشود.
نقش مهم اندیشگاه هنری جکسن در جداسازی خوزستان
دنیل
برت در باره همکاری "انجمن هنری جکسُن"، برای جا انداختن ملت خیالی بنام
الاحوازمی گوید: "در راستای تلاش های بی وقفه این انجمن و شرح مسئله الحواز
موفق به پشتیبانی کمیته ی هنری جکسن شدیم."[۵۹]
اندیشگاه
(اتاق فکر) "انجمن هنری جکسن" (Henry Jackson Society)، با مرکزیت در لندن
و تشکیل میزگرد در مجلس عوام انگلستان فعالیت دارد.[۶۰] این جمعیت Think
Thank، خود را "مدافعان حقوق بشر و دموکراسی جهانی" میخوانند،[۶۱] ولی در
حقیقت یک گروهی 'آتلانتیستی' (همکاری بی شرط و قید بین آمریکا و اروپای
غربی) و از پشتیبانان صهیونیزم جهانی میباشند.[۶۲]
اعضای
این دسته 'نو-محافظه کار' و جنگ طلب، و معتقد به دخالت مستقیم در امور
بین المللی، بویژه در خاورمیانه و اشغال کشورها تحت نام "صلح و اهداف
ژئوپولیتیک" میباشند.[۶۳] آنان براین باورند که این دخالتها، با گسترده ترو
نیرومندتر ساختن پیمان نظامی ناتو[۶۴] و نیز مستحکم ساختن روابط بین دو
ایالات متحده و اروپای غربی بویژه بریتانیا ممکن میشود. این جمعیت رویایی
تشکیل یک حکومت جهانی در زیر کنترل غرب اند و بعبارتی دیگر دولتهای "انگلو
ساکسونها" را در سر میپرورانند.[۶۵] از رؤسای نامی این انجمن 'سر ریچار
دییرلاو'[۶۶]، رئیس پیشین سازمان اینلیجنس سرویس بریتانیا (SIS که به آن
MI6 هم گفته میشود) را میتوان نام برد.
کمیته
این اندیشگاه که خود را "پشتیبانان" میخوانند، مسئول خط مشی سیاسی و فکری
اندیشگاه را تعیین میکنند و متشکل از سیاستمداران بریتانیایی و "جنگ
خواهان" امریکایی است. برخی از آنان از طراحان جنگ و اشغال افغانستان و
عراق توسط آمریکا بوده اند، از جمله: ریچارد پرل[۶۷] و ویلیام کریستول،[۶۸]
طراحان پروژه "سده ی آمریکایی نو"،[۶۹] "جیمز وولی" رئیس پیشین سازمان
سیا،[۷۰] "جاشوا موراوچیک"، کسی که خواهان بمباران ایران است،[۷۷] مایکل
چرتوف[۷۲] وزیر امنیت داخلی ایالات متحده آمریکا و ژنرال "جک شی-هَن"،
فرمانده کل پیشین نیروهای ناتو.[۷۳] همه ی نامبردگان از اعضآی اصلی "کمسیون
سه جانبه"[۷۴]،[۷۵] نیز میباشند.
ریاست
'انجمن هنری جکسن' را یک 'آتلانتیست' و 'اروپا-محور' (پان-اروپایی) بنام
دکتر 'الن مندوزا' بعهده دارد، که در سال ۲۰۰۶ برای نخستیبار مسئله "ملت
[خیالی] الاحواز" را در مجلس عوام بریتانیا (یکسال پس از گفتگوی برت با
مجله نیسان در اینمورد) مطرح ساخت و تاکنون بارها مهمان و سخنگوی 'پرس تی
وی' (Press TV - تلویزیون انگلیسی زبان وابسته به نظام جمهوری اسلامی در
لندن) بوده است.
مندوزا
همچنین مشاور عالی امنیتی بین الاحزاب مجلس عوام بریتانیا، عضو سازمان
امنیت داخلی بریتانیا و مدیرعامل یک شرکت امنیتی و مرموز بنام "استراتژی
جهانی" میباشد.[۷۶]
همچنین،
رئیس امور ارتباطات هنری جکسن شخصی بنام 'مایکل وایس"[۷۷] است. وی ریاست
گروه فشار "تنها خبرنگاری" (Just Jornalism)، از مدافعان اسرائیل در
مطبوعات و رسانه های بریتانیا بود را بعهده داشت،[۷۸] که در شهریورماه ۱۳۸۷
(سپتامبر ۲۰۱۱) بخاطر مسائل فاش نشده، زیر پوشش مشکلات مالی بسته شد.
"شبکه همبستگی احوازی عرب"
همه
ی این گروهها، سازمانها و احزاب نامبرده شده در بالا، بگونه ایی مستقیم یا
غیرمستقیم با "شبکه همبستگی احوازی عرب" (AASN) مرتبط میباشند، که دوباره
موجب شگفتی نیست که 'دنیل برت' ریاست آنرا بعهده دارد.[۷۹] ریاست برت بر
این شبکه در سپتامبر سال ۲۰۱۱، پس از گفتگوی وی با "تارنمای همجنسبازان
خاورمیانه" فاش گشت، که در آن گفتگو خود را رئیس این شبکه اعلام نمود.[۸۰]
اعضای
اصلی و سخنگویان این شبکه و شآخه های سازمانیش، بجز 'دنیل برت' که بیگانه
است، و تعدای انگشت شماری عرب-ایرانی، از جمله 'یوسف عزیزی بنی طُرف' و
'کریم عبدی' که نیمه عرب-ایرنی-آمریکائیست، مابقی "عراقی" میباشند، که خود
را "عرب-ایرانی" معرفی میکنند. این عده عراقی های ایرانی-نما، بازمانده ی
گروههای تروریستی عرب میباشند، که توسط 'صدام حسین' و حزب بعث عراق در
سالهای جنگ با ایران ساخته شده بودند.
'یوسف
عزیزی بنی طُرف'، که امروز ادعای رهبری "خلق عرب" را دارد، در دهه ۵۰
خورشیدی پیش از آنکه مبدل به یک پان-عربیست صد آتشه شود، یک کمونیست و از
هواداران سلطه جهانی اتحاد جماهیر شوروی بود. وی امروز رئیس "مرکز مبارزه
با نژادپرستی و تبعیض علیه اعراب در ایران"[۸۱] با مرکزیت در لندن است و
با "کنگره ملیتها برای ایران فدرال" (CNFI) و همچنین "سازمان حقوق بشر
احواز"،[۸۲] که یکی دیگر از گروههای تجزیه طلب است، همکاری نزدیک دارد.
اداره
"سازمان حقوق بشر احواز" از سوی آمریکائیان برعهده 'کریم عبدی' است، که از
کارمندان وزارت دفاع آمریکا در پنتاگون، در بخش "دفتر امور شمالی خلیج
[فارس]" (بخشی از مدیریت برنامه و خط مشی خاور نزدیک و جنوب آسیا - (NESA)
میباشد.[۸۳]،[۸۴]،[۸۵]
عبدیان
همچنین ریاست گروه دیگری بنام "بنیاد آموزش و حقوق بشر احواز"،[۸۶] را
بعهده دارد که در زیرپوشش "پژوهش و آموزش"، مسئولیت تحریف در تاریخ ایران و
تاریخسازی در باره کشور "خیالی و تاریخی الاحواز" را بعهده دارد.
از
جمله تحریفهای عبدی جمعیت عرب در ایرانست، که وی این جمعیت را با فارسها
برابردانسته، ولی مانند برت، یعداد این جمعیت همواره بین ۵ میلیون تا ۱۳
میلیون در نوسان است.
عبدی
در یکی از "گردهمایی حقوق بشر سازمان ملل" در ژنو در سال ۲۰۱۰، رو به حضار
شرکت کننده اعلام میکند: "ساختار جمعیتی ایران را ترکها، عربها، فارسها،
کردها، بلوچها و ترکمنها تشکیل میدهند، که از نظر درصدی هیچکدام بردیگری
برتری ندارد.[۸۶] بنابر این ادعا، ۱/۶ جمعیت ۷۸ میلیونی ایران عرب هستند،
بعبارتی دیگر در ایران ۱۳ میلیون عرب در ایران سکنی دارند.
عبدی
که سه دقیقه پیش جمعیت عرب در ایران را ۱۳ میلیون اعلام کرد بود، ناگهان
به ۵ میلیون تغیر داده و با تاکید ویژه ایی بر "بومی" بودن اعراب در ایران،
ادامه میدهد: "پنج میلیون اهوازی عرب بومی در جنوب-غربی ایران، در استان
خوزستان، یا نام بومی آن که الاحواز یا عربستان است زندگی میکنند. اهوازیها
ساختار بومی، قومی، ملی و زبانی اقلیتی در ایران هستند. از دید تاریخی،
مردم جامعه بومی عرب، همواره در حاشیه، جدا حساب شده و مورد تبعیض دولتهای
برسرکار در ایران بوده اند."[۸۷] عبدی در مارس ۲۰۱۲، دوباره تغیر عقیده
داده و اینبار جمعیت عرب در ایران را به ۸ میلیون میرساند.[۸۸]
برخی گمان میدهند، که ادعای اینکه "الحواز" نام عربی-باستان استان خوزستان بوده است، از ساخته ها و پرداخته های عبدی میباشد.
اعراب ایرانی
تاریخچه
عرب در ایران بسیار روشن و مدارک کافی تاریخی و نیز باستانشناسی در دست
است که همه گویای آن میباشند که اکثریت عربهای ایرانی "مهاجر" میباشند تا
"بومی"[۸۹] و پافشاری و تاکید بر"بومی" بودن آنان از سوی عبدی و گروههای
عرب در خارج از کشور، بیگمان بخشی از آن تحریف است.
موج مهاجرت اعراب به ایران را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
۱. موج یکم مهاجرت عرب به ایران: این
موج پس از یورش مسلمانان به ایران و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، بویژه در
زمان معاویه در سده هفتم میلادی انجام پذیرفت. آن مهاجران عرب که
بیشترینشان در خراسان و ماورالنهر اسکان یافتند، در درازای تاریخ در آمیزش
با ایرانیان، در جامعه ایرانی حل گشته و توانایی تمیزدادنشان امروز غیرممکن
میباشد.[۹۰]
۲. موج دوم بزرگ مهاجرت عرب به ایران: این
مهاجرت در زمان پادشاهی خاندان قاجار انجام گرفت، که عربها از عراق، بویژه
ازنواحی بصره و ناصریه به ایران مهاجرت کرده اند.[۹۱] اعراب امروزی در
ایران، از فرزندان آن مهاجران میباشند، که خود را بنادرستی "بومی"
میخوانند.
امروز
شمارش دقیق این عده مهاجر در ایران روشن نیست. کنگره آمریکا[۹۲] که
سرچشمه اطلاعاتش سازمان سیا[۹۳] میباشد، جمعیت آنان را ۲٪ تخمین زده است.
این سرشماری دربرگیرنده مهاجرین موج سوم که معاودین نام دارند نیز میباشد،
که زیاد اعلام کردنشان بخاطر سواستفاده های سیاسی است. این ادعاها با
پیشینه ی دروغگویی و پخش گزارشهای نادرست از سوی آمریکائیان در چند دهه
گذشته، قابل اعتماد نیست، بویژه آنکه تا بامروز هیچ سرشماری دقیقی از این
مهاجران بعمل نیامده، که آمریکائیان براساس آن بدین محکمی چنین شماره ایی
را اعلام میکنند.
در
این بین پژوهشگران بیطرف و نامی مسائل ایران، برخی شمارش عرب ایرانی را
۵۰۰ هزار[۹۴] تا ۱.۲ میلیون[۹۵] برآورد کرده اند. دکتر توفیق در مقاله
اتی بنام "عشایردر ایران" منتشر در دانشنامه ایرانیکا آنان را ۱.۲ میلیون
دانسته و شمارش دانشنامه اسلام را گزاف خوانده است. او همچنین شمارش۲۰۰
هزار تن عرب را که از سوی "مرکز عشایر ایران" در سال ۱۳۶۰ اعلام شده بود را
دور از حقیقت میداند.
بیگمان
تعداد عربهای ایرانی میبایستی بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تن باشند، که این شمارش
دربرگیرنده مهاجرین موج سوم یعنی 'معاودین' نمیباشد.
۳. موج سوم مهاجرت عرب به ایران: این
مهاجرت در زمان جنگ ایران و عراق، در دهه ۸۰ میلادی انجام پذیرفت، که به
این مهاجران"معاودین"میگویند. "معاودین" ساختاری از چند صد هزار شیعه
عراقیست که جمهوری اسلامی آنان را در استانهای غربی
و جنوبغربی ایران بویژه خوزستان اسکان داده است. این مهاجران که شمارش دقیق
آنان هرگز از سوی جمهوری اسلامی فاش نشده، شمارشی بین ۳۵۰ هزار تا ۷۵۰
هزار[۹۶] برآورد شده است. بیگمان شمارش درست این عده نزدیک به ۵۰۰ هزار
میباشد، که تا سال ۱۳۸۵ به بیش از۴۰۰ هزارنفر ازآنان شناسنامه و گذرنامه
ایرانی داده شده است.[۹۷] معاودین خود را ایرانی الاصل دانسته (معاودین =
رانده شدگان) و خود را "بازگشته" میدانند، تا "مهاجر".
برخی
از معاودین پُستهای بالا و حساس دولتی و نظامی جمهوری اسلامی را باشغال
خود در آورده اند، از جمله محمود هاشمی شآهرودی (رئیس پیشین قوه قضائیه
کشور)، محمدرضا نَقَدی (محمدرضا ثمانی = فرمانده مقاومت بسیج)، حمیدرضا
آصفی (سخنگوی وزارت خارجه دولت محمد خاتمی) و علی اکبر صالحی، که وزیر امور
خارجه کنونی دولت جمهوری اسلامی میباشد.
پیاده سازی طرح
همه
ی فعالان این گروهها و سازمانهای تجزیه طلب عرب، تعدادشان از مرز ۵۰ نفر
هم نمیگذرد، ولی با ساختن دهها تارنما و سازمانهای مجازی خود را لشکر عظیمی
جلوه میدهند. این دسته با آنکه سیاهی لشکری بیش نیستند تاکنون از هرلشکر
واقعی، کاری تر بوده اند.
در
اینمورد بایستی به عبدالطیف عبادی اعتبارداد، زیرا وی نخستین کسی بود که
به این فریب پی برد و پژوهشهای نگارنده هم به همان نتیجه رسید. عبادی
مینویسد: "این گروه علیرغم اندک بودن تعداد اعضا و هوادارنش ، فعالیتهای
گستردهء رسانه ای دارد و از چندین شبکهء رادیویی و تلویزیونی ماهواره
ای،[۹۸]،[۹۹] وبسایت های مختلف و دیگر امکانات تبلیغاتی به زبانهای گوناگون
در کشورهای مختلفی برخوردار است . یکی دیگر از شیوه های تبلیغاتی این گروه
ساختن زیرمجموعه ها و سازمانها و تشکیلاتی جعلی و دروغین در عالم اینترنت
است که از آنجمله می توان به مرکز حقوق بشر احواز ، حزب همبستگی دموکراتیک
اهواز ، سازمان رهایی بخش خلق عربستان ، جنبش الاحواز ، انجمن دوستی و ملت
عرب احواز ، کانون دوستی بریتانیا و عرب های احواز ، جنبش مردمی و قومی خلق
عرب احواز ، مرکز مطالعات احواز ، جنبش آزادیبخش ملی احواز و چندین گروه
جعلی و قلابی دیگر اشاره کرد."[۱۰۰]
با
برپاسازی تارنماها، سازمانها، احزاب گوناگون که همه تحت نظارت برت و چند
نفر دیگر است، برای اعتبار دادن به شایعات و گزارشهای جعلی خود، یكدیگررا
منبع گزارش خود قراد داده و پس ازانعکاس وسیع موفق به جلب اذهان عمومی،
سیاستمدارن کشورهای غربی و مجامع بین المللی میشوند. بیگمان این سیاست و
شیوه زیرکانه که بدست مغزهای پشت پرده برنامه ریزی شده است، را میتوان
نخستین درجهان نام برده که با بکارگیری از "جهان مجازی"، تا بامروز موفق
به پیاده ساختن طرحهای خود گشته اند.
همه
ی این تلاشها که برای زمینه سازی طرح تجزیه سرزمینهای نفتی از ایران
هستند، میتوان با یک هدف مشترک و دو ساست جداگانه ولی همگام تقسیم نمود:
۱. جنگ روانی، تفرقه افکنی و ایجاد شکاف بین ایرانیان و اقلیت عرب و تحریکات قومی برای زمینه سازی یک جنگ داخلی؛
۲.
جلب نظر رسانه ها، سازمانهای بین المللی، و شخصیتهای سیاسی غربی برای
مشروعیت دادن، تاریخسازی مبارزاتی برای ملت خیالی الاحوزی که تحت اشغال و
ستم فارسها میباشند که زمینه سازی برای جدایی پس از وقوع جنگی با غربیان و
اشغال ایران از سوی آنانست.
در
مورد مسئله نخست و ایجاد اختلاف ما بین ایرانیان و اعراب ایرانی، آنان
برای رسیدن به اهداف پلید خود دست به شگردهای نو و در عین حال شناخته شده
ای زده اند. عبدالطیف عبادی در اینمورد مینویسد: "یکی از این شیوه ها ،
ساختن گروه های مجازی و نژادپرستانهء «ضد عربی» و با شعارهای افراطی و
ناسیونالیستی فارس و ابراز نفرت و انزجار از عرب ها به زبانهای فارسی ،
انگلیسی و عربی در فیس بوک است . عوامل جبههء دموکراتیک احواز به موازات
ساحتن گروه های مجازی نژادپرستانهء فارس گرا و ضد عربی در فیس بوک ، گروه
های نژادپرستانهء دیگری را نیز دقیقاً به همین شکل و شمایل اما این بار به
شکل گروه های نژادپرستانهء عربگرا و ضد فارس به راه انداخته اند . به این
ترتیب این جماعت تلاش می کنند تا از یکسو با زدن نقاب نژادپرستان فارس و
ابراز نفرت و انزجار و دشنام گویی و تحقیر مردمان عرب و بویژه دو میلیون تن
از هموطنان عزیز و نجیب عرب ایرانی مان در خوزستان احساسات آنها را جریحه
دار کنند و به خیال خودشان عربهای ایران را نسبت به ایرانی بودن و هموطن
بودنشان با اقوام غیر عرب و از جمله مردمان بزرگوار و بافرهنگ فارس مایوس و
دل چرکین کنند و زمینهء احساس بیگانگی کردنشان با ایران و ایرانیان را در
آنها بوجود آورند ، و از سوی دیگر با ساختن گروه هایی مجازی و ضد فارس و
نوشتن مطالبی تحریک آمیز بر علیه ایران و اقوام غیر عرب و بخصوص با دشنام
گویی به فارس ها و میراث فرهنگی و تاریخی این قوم ، سایر اقوام غیر عرب
ایرانی و از جمله فارس ها را نسبت به عربها بدبین و کینه توز و بیزار
کنند."[۱۰۱]
بیگمان
فعالیت گسترده و مطرح ساختن ملت ساختگی الاحوازی از سوی دنیل برت و رؤسای
او در پارلمان بریتانیا، اروپا و همچنین سازمانهای بین المللی بمنظور پیاده
ساختن حرکت دوم میباشد.
این
سیاست در پی ساختن یک ' تاریخچه مبارزاتی' و مشروعیت دادن به "ملت الاحواز
که هرگز وجود نداشته است، و "مبارزات آنان برای رهایی از اشغال و استبداد
ایرانیان" است، که در آینده ایی نه چندان دور، درصورت یورش نظامی و یا
بروز جنگ داخلی و اشغال ایران از سوی غربیان است که بتوانند در زیر پرچم
اشاعه آزادی، دموکراسی و دفاع از حقوق اقلیت محروم عرب و نجاتشان از زور و
ستم ایرانی، جامعه بین المللی، بویژه دولتهای غربی را قانع به استقلال
شناساندن کشور "عربی الاحواز" کنند.
شاپور سورنپهلو
يكشنبه ۸ امرداد ۱۳۹۱
بازنویسی: پنجشنبه ۲ شهریورماه ۱۳۹۱
بهروزرسانی ۱
- (شنبه ۴ شهریورماه): ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا، در بیانه
ایی دستپاچانه و غیر مستقیم به نجات دنیل برت و انجمن هنری جکسن و
دروغهایشان شتافت. ایشان در لفافه بنام حمایت از حقوق بشر در ایران، با
گزینش و بکارگیری "واژه ها و اصطلاحاتی" همچون "چهار عضو جامعه عربهای
اهوازی"، بجای "چهار عضو اقلیت عرب"، غیرمستقیم، مهر تائیدی بر دروغهای
دنیل برت و مهره های پشت پرده در این قضیه میزند. این بیانیه گویای آنست که
دولت بریتانیا نگران حقوق بشر در ایران نیست، و تنها قصدشان مشروعیت دادن
به دروغهاییست که در بالا ذکر شد، که بتوانند این مسئله را در سازمان ملل
مطرح سازند.[۱۰۲] شگفت آور است که ۶ نفر بگفته ایشان "از جامعه عرب اهوازی"
(برای خالی نبودن عریضه نام "صفیه غفوری" را هم یاد میکند) آقای هیگ را
"متاثر و مشمئز" میسازد، ولی دهها هزار زندانی سیاسی که هم اکنون
در زندانهای مخوف نظام اسلامی بسر میبرند، ایشان را متاثر و مشمئز
نمیسازند، که دستکم نامی از آنان ببرد. این دلیل دیگری برآنست که "حقوق بشر
بهانه" است و کعبه و بتخانه همان "نفت و گاز" ایران است.[۱۰۳]
پانوشته ها:
۲ - فرتور دنیل برت: http://www.freelancedirectory.org/photos/1733photo1.jpg
.
نوشته، میخواند: The Ahwazi people are estimated to number 4.5 million.
They live mainly in Khuzestan, an autonomous emirate known as Arabistan
before it was invaded by the Persian monarch Reza Shah in 1925.
وی در۸ دسامبر ۲۰۰۶ در مورد تاریخ "کشور الاحواز" تغیرعقیده داده مینویسد:
Prior
to its annexation by Iran in 1925, al-Ahwaz used to be an autonomous,
and at times, independent territory, inhabited entirely by indigenous
Ahwazi Arab tribes. . . . . . . . Prior to its annexation by Iran in
1925, al-Ahwaz used to be an autonomous, and at times, independent
territory, inhabited entirely by indigenous Ahwazi Arab tribes. The
Ahwazis believe that the exercise of their right of self-determination
would provide them with a suitable means of conflict resolution for the
ongoing conflict with the Iranian government. The prospect of the full
enjoyment of this right could provide the basis for negotiations and
dialogue. For the past 500 years, the region was called Arabistan by
Persian rulers (signifying the territory’s Arab character). The central
government changed the territory’s name to Khuzestan in 1936. Currently,
Al-Ahwaz or Khuzestan is an area of 69,000 sq kilometres, which lies
between South western Iran, bordering also Iraq, Kuwait and the Arabian
Gulf. -
http://web.archive.org/web/20061208172233/http://www.ahwaz.org.uk/about.html
همچنین در http://www.moonofalabama.org/2007/03/more_antiiran_p.html
۱۵ - http://www.europalevante.eu/wp-content/uploads/2012/06/Minoranza-Al-Ahwaz.pdf
۱۶ - http://technorati.com/blogs/www.ahwaz.org.uk%2Fnews.html
۱۸ - Ahwazi: Iran's "Bloody Friday" Massacre in City of Ahwaz, NPO, 14 April 2005. http://www.unpo.org/article/2346
۲۰ - Zoltan Grossman . . . بالا
۲۱ - http://www.europalevante.eu/wp-content/uploads/2012/06/Minoranza-Al-Ahwaz.pdf
۲۲
- Mystery! Iran riots linked to shiny new British website, "Daily Kos",
21 April 2005.
http://www.dailykos.com/story/2005/04/21/108362/-Mystery-Iran-riots-linked-to-shiny-new-British-website
۲۳ - Zoltan Grossman . . . بالا
۲۴
- Dan [Daniel] Brett, "Iran uses intimidation to deter Arab protests",
London Progressive Journal. 24 May 2012.
http://londonprogressivejournal.com/article/view/1137/iran-uses-intimidation-to-deter-arab-protests
۲۵ - Ahwazi: Tales of Force Displacement, مصاحبه با دانیل برت، http://www.unpo.org/article/7273
۲۶
- "Ahwazi: Tales of Forced Displacement", The Unrepresented Nations and
Peoples Organization (UNPO), October 24, 2007 -
http://www.unpo.org/article/7273
۲۷
- Daniel Brett, "Democracy, Ethnicity and Repression in Iran: The
Plight of the Ahwazi Arabs", Henry Jackson Society, 27th November 2005 -
http://web.archive.org/web/20060101060213/http://www-hjs.pet.cam.ac.uk/sections/middleeast/document.2005-11-27.8841263680
۲۸
- نگا: محمد امینی، "بغرنج قومی و ملی ایران؛ از افسانه تا واقیعت"، بخش
۱: http://www.ayandeh.com/pdfhtm/ma2005_1.htm بخش ۲:
http://www.ayandeh.com/pdfhtm/ma2005_2.htm بخش ۳:
http://www.ayandeh.com/pdfhtm/ma2005_3.htm
۲۹
- Kuwait Based Arab-iranian Activist Describes Ahwazi Opposition
Groups, dated Wed, 30 Aug 2006.
http://wikileaks.org/cable/2006/08/06KUWAIT3535.html
۳۰ - همان
۳۱
- The Iranian Federal Congress, 01 June 2006.
http://web.archive.org/web/20070601064258/http://www.iranfederal.org/
نوشته: "Iran is a multinational country composed of Arabs, Baloch,
Kurds, Fars, Turks, and Turkmen. These nations live in integral
geographical parts and are also spread in different part of country. The
Iranian government follows chauvinistic policies, by discriminating
against citizens based on their religion, language and ethnicity. The
present theological government, as did the previous monarchist
government, treats Arabs, Baloch, Kurds, Turks, and Turkmen as second
and third class citizens. This has resulted in policies that do not
regard other languages and religions as equal to Persian and Shi’a
Islam. The present system has hindered the economic, cultural and social
progress of all oppressed nations in Iran. Except for the Persian and
Shias, minorities are subject to reactionary and discriminatory
government policies."
۳۲
- نگا: محمد امینی، "جنگ افروزی قومی و پیامدهای هولناک آن"، ۱۵ جولای
۲۰۰۷.
http://www.ayandeh.com/page1Nevisandeh.php?news_id=3396&%20nevisandeh=محمد%20امینی
۴۳ - عبدالطیف عبادی، "دام جدیدی که تجزیه طلب ها. . .
۴۴ - The British Ahwazi Friendship Society (BAFS) - www.ahwaz.org
۱۵ - همان
۵۲
- The British Ahwaz Friendship Society (www.ahwaz.org.uk): A
London-based organization led by Daniel Brett. Delavi believed this
organization was created by the British government in order to maintain
close ties with Ahwazi opposition groups. -
http://wikileaks.org/cable/2006/08/06KUWAIT3535.html
۵۵ - همان
۶۳ - همان
۶۶ - Sir Richard Dearlove
۶۷ - Richard Perle
۶۸ - William Kristol
۷۰ - James Woolsey
۷۲ - Michael Chertoff
۸۰ - همان
*81*The Center for Combating Racism and Discrimination Against Arabs in Iran
۸۲ - Ahwaz Human Rights Organisation
۸۴ - همان
۸۶ - The Ahwaz Education and Human Rights Foundation (AEHRF)
۸۹ - Towfīq, F., ʿAŠĀYER; Tribes in Iran, "Encyclopaedia Iranica", 1987. Vol. II, Fasc. 7, pp. 707-724
۹۰
- Oberling P. and Hourcade B., Arab Tribes of Iran, in , "Encyclopaedia
Iranica", Vol. II, Fasc. 2, pp. 215-220. December 15, 1986
۹۱ - توفیق
۹۴ - Daniel E., "The History of Iran". 2001, p. 14
۹۵ - Coon, C.S., Iran: Demography and Ethnography in "Encycloapedia of Islam", Volme IV, E.J. Brill. pp. 7-11, EI2 IV
۹۶ - "عراق جدید در مسیر ایران"، روزنامه همشهری، ۱۷ آبانماه ۱۳۸۵
۹۷ - همان
۱۰۰ - عبدالطیف عبادی، "دام جدیدی که تجزیه طلب ها. . .
۱۰۱ - همان