نفت و سیاست از نوع انگلیسی ، سو استفاده از مذهب جهل وخرافات

 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh_GJoM-R-CQdHsY1iBcGP0y_OT8ATHS-VCh_jqWlhb4GP_350CS211700SCwwGixp8ANyjRJuMQejmnff6EDVTtDv8G54DVt0gSWP6h6oO7afHLUm3J8_ruJHTMIKRqlJO8x0WEHfpbSY/s576/06.png
نام « جیکاک» برای مردم مناطق نفت خیز جنوب و خصوصاً مردم مسجدسلیمان و عشایر بختیاری نامی کاملاً آشناست. نامی که به نماد شیادی ، نیرنگ بازی و حیله گری آنهم از نوع خطرناک آن یعنی انگلیسی تبدیل شده ، با گذشت قریب به 60 سال مردم این مناطق به کسانی که به نیرنگ ، مکر و حیله و البته سیاستمداری از نوع خاص کلمه مشهورند لقب جیکاک می دهند! « میجر جیکاک» مامور سازمان اطلاعاتی « انتلیجنت سرویس» انگلیس بود که سالها در مناطق جنوبی کشور به جاسوسی و اجرای برنامه های دولت متبوعش اقدام نمود. وی سالها زیر نظر « آندروود» که با اسامی « ماژور آندروود» و « کلنل آندروود» معروف است ، آموزش دیده و تجربه کافی کسب نمود. آندروود چهره ی مرموز و سیّاسی بود که مدتی ریاست بندر بصره را به عهده داشت و با قدرت عجیبی منطقه شط العرب را اداره می کرد. چند سال بعد با درجه کلنلی ریاست ادارة اطلاعات شرکت نفت انگلیس و ایران را عهده دارگردید و مدتی نیز در تهران در کسوت تاجر فعالیتهای جاسوسی انگلیس را سازماندهی می کرد.
 نقل می کنند ، جیکاک به مدت هفت سال برای شخصی از طایفه « موری» به عنوان شخصی کرولال چوپانی کرد و در این فرصت توانست با گویش ، فرهنگ ، باورها و اعتقادات بختیاری ها کاملاً آشنا گردد. جیکاک بعد از آن نیز اغلب اوقات خود را در میان عشایر بختیاری می گذراند و با توجه به استعداد خارق العاده خود در یادگیری زبان در مدت بسیار کوتاهی توانست زبان فارسی و از آن مهم تر گویش بختیاری را همچون زبان مادری خود یاد بگیرد . به حدی که تشخیص او از غیر بختیاری ها بسیار مشکل بود . خصوصاً اینکه با شگرد های خاص تفاوت ظاهری خود را نیز بوسیله گریم های مداوم با چهره بختیاری ها به حداقل می رساند و البته چنانچه حکایت می کنند آنقدر بر زبان و گویش و تاریخ و فرهنگ بختیاری مسلط بود که چنانچه کسی نیز می خواست از ظاهر او به خارجی بودنش مشکوک شود با صحبت کردن و روبرو شدن با اطلاعات او یقین پیدا می کردند که وی بختیاری است! جیکاک علاوه بر قدرت فوق العاده اش در زمینه یادگیری و تطبیق با محیط برگ برنده دیگری نیز داشت و آن شوخ طبعی ذاتی وی بود ! سرهنگ «جیکاک» مأمور ورزیده ، مکار و سری سازمان اطلاعاتی « اینتلیجنت سرویس » انگلیس در سه ماموریت ویژه به دولت متبوعش خدمات ارزنده ای ارائه کرد.
1- در طی جنگ جهانی دوم و پس از آن در ایران نقش زیادی را در جهت منافع کشورش ایفا نمود. جیکاک در جنگ جهانی دوم تلاش وافری مصروف داشت تا بر ناامنی و تنشهای موجود در بین بختیاری ها فائق آید و ناآرامی های منطقه بختیاری که به وسیله ابوالقاسم خان بختیاری رهبری می شد ، خاموش سازد. در سال 1322 شمسی دولت ایران با پشتیبانی انگلیسی ها  مرتضی قلی خان صمصام را به عنوان فرماندار شهرکرد و بختیاری منصوب کرد تا بتواند بر اوضاع نابسامان بختیاری تسلط پیدا کند.« جیکاک » افسر و مأمور اطلاعاتي اينتلجنت سرويس بريتانيا که رابطه ای صمیمانه و دوستانه با مرتضی قلی خان داشت و مرتب به دیدار خان می آمد ، نیز  دست بکار شد تا  از گسترش نا امني به مناطق نفت خيز جلوگيري کند. مهراب اميري به نقل از يكي از خوانين بختياري آورده است كه روزي جيكاك در حضور تمام سران و رؤساي طوايف بختياري با لحن تملق آميزي خطاب به جمعيت در حالي كه به مرتضي قلي خان اشاره مي كرد گفت: حضرت اشرف(يعني مرتضي قلي خان) پدر من است وهرچه امركند ما(انگليسي ها) انجام خواهيم داد. اين اظهار تملق از جانب كسي كه مأموررسمي انگليس يعني نماينده ي دولتي بود كه مي رفت در جنگ جهاني دوم فاتح شود به معناي آن بود كه انگليس در رقابت ميان ابوالقاسم خان بختياري- طرفدار آلمان- و مرتضي قلي خان طرفدار انگليس حمايت تمام و كمال را از مرتضي قلي خان خواهد داشت. (گارثویت؛1374: 229؛ غفارپور، 1384: 127)
2- جیکاک در دوران جنگ جهانی دوم ، در تحریک سران قبایل و عشایر جنوب و برپایی «نهضت جنوب» سهم زیادی داشت. چنانکه برخی منابع از جمله روزنامه « ایران ما » نیز به نقل از « یک مسافر مطلع » در این باره نوشت:
« قریب به دو هفته پیش از اولتیماتوم ناصر قشقائی و طغیان جنوب (۲۵/۶/۲۹) مستر جیکاک به همراهی «حشمت‌الدوله فرنود » مشاور قضائی شرکت نفت برای بازرسی تشکیلات محقر شرکت نفت شیراز که بیش از دو تلمبه در سراسر شهر ندارد، به شیراز آمد و پس از ملاقاتی که در باغ ارم با خسرو قشقائی نمود غفلتا سر زیر آب کرده ، ناپدید شد. مستر جیکاک با طیّاره از خوزستان به بوشهر آمد و از بوشهر تا شیراز که تماماً منطقه عشایری است، در ظرف چند روز با اتوموبیل طی کرد. گفته می‌شد که نامبرده در سر راه ملاقاتی با خوانین حیات داودی و تنگستانی و بویراحمدی و ممسنی به عمل آورده است.»(ایران ما ، 21/7/25 شماره ۶۵۲ ) 
3-  با خاتمه جنگ جهانی دوم جیکاک به استخدام شرکت نفت ایران و انگلیس درآمد. می گویند  حکومت واقعی مناطق نفت خیز در دست او بود. در سال 1329 شمسی که موضوع ملی شدن نفت مطرح گردید ،جیکاک برای جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت تمام تلاش خود را بکار برد تا بتواند
1- نهضت ملی شدن نفت را بی اثر و مضمحل کند
 ۲- سلطه استعمار انگلیس بر ایران و به ویژه مناطق نفتی همچنان استمرار داشته باشد. او علاوه بر تشویق بختیاری ها به بی توجهی به ملی شدن صنعت نفت، کوشش نمود تا در کار هیئت خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس خلل ایجاد نماید. به گفته ی حسین مکی به هنگام عزیمت هیئت خلع ید به آبادان، جیکاک تصمیم گرفت عده ای را تحریک کند تا اتومبیل اعضای هیئت را از روی پل بهمن شیر به داخل رودخانه بیندازد اما این توطئه ناکام ماند. سرانجام دولت ایران که به کارشکنی و اخلال جیکاک در امر ملی شدن صنعت نفت پی برده بود وی را از ایران اخراج نمود.
جیکاک در راستای تحقق این اهداف یک جریان شبه دینی را در مناطق نفتی به ویژه محل استقرار شاخه هفت لنگ بختیاری ، سازماندهی کرد. این جریان مرموز که بیش از هر چیز بر انکار دنیا ، ترک آن ، کناره گیری از امور دنیوی و بی ارزش بودن خاک و نفت تاکید داشت ، « تولویی» یا « طلویی » و « سروشی» نام داشت. می گویند طلوعی ناشی از حالتی بود که جیکاک انگلیسی با اتصال برق بر بدن مردم ایجاد میکرد و نوعی شوک به افراد وارد می ساخت. برخی از شنیده ها نیز حکایت از آن دارد که احتمالاً از قرص های روان گردان استفاده می کرد و نوعی حالت گیجی ، بی تعادلی و هذیان گویی در اشخاص ایجاد می کرد. زیرا  «سُروشی» در بین مردم به معنی دیوانه ، مجنون ، شیدا و ناهشیارمی باشد.
جیکاک ابتدا با کمک عصای الکتریکی ، عمامه و ریش نسوز ، شعبده بازی و ساختن اشکال مار و افعی  ، باران مصنوعی و... در بین عشایر قدرت نمایی کرد و با تحقیر و غلبه بر برخی سادات و ملاهای محلی ، توانست اعتماد بسیاری از عامه مردم را جلب کند. ملاها و برخی روحانیون کم سواد بی خبر از مکر و حیله جیکاک مقهور و مغبون شده  در گوشه ای منزوی شدند و یا به جیکاک پیوسته و اصطلاحاً « سر طلویی» یا سر دسته شدند. بسیاری با تاثیر پذیری از القائات جیکاک و ایادی آن ، گروههای را  تشکیل دادند که در راس آن یک سردسته ( سرطلوعی) قرار داشت. این افراد ضمن کناره گیری از فعالیتهای دنیوی و امور روزمره ، در کوی و برزن و روستاها گشت وگذار کرده و شعار می داند « هرکی مهر علی در دلسه  ، نفت ملی سی چنسه » ( کسی که مهر حضرت علی در دلش جای دارد ، به نفت ملی نیاز ندارد) .
                                                           یا
                    تو که مهر علی من دلته                نفت ملی سی چنته
                                                          یا
         هر کی مهر علی من دلسه                  نفت ملی سی چنسه
 یعنی: هر کسی که مهر حضرت علی ) را در دل دارد ، ملی شدن نفت  چه ارزشی برای وی دارد.       
                                                        یا
       هر که مهر علی به دلسه                   هونه و زندیی سی چنسه
یعنی: هر کسی مهر  علی در دل دارد  خانه و زندگی برایش ارزشی ندارد.
 بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دسته جات متعدد و درست کردن پرچم و علم های گوناگون علی علی گویان به امامزاده ها رفته و طلب عفو و بخشش می کردند. نکته جالب اینکه جیکاک در کسوت و با لباس روحانی با سوء استفاده از معتقدات مردم دست به انحراف افکار عمومی و عوام فریبی زد  و به این اشخاص ساده لوح و بی خبر از همه جا تلقین کرده بود که وطن مشتی خاک بی ارزش است باید به فکر بهشت بود. کسی که روش و مرامش دوستی و محبت اهل بیت به ویژه عاشق حضرت علی  است ، نباید خود را درگیر امور بی ارزشی مانند نفت نماید. فتنه جيکاک زمانی اوج گرفت که برای مقابله با ملی شدن نفت  به امام زمان متوسل گردید و خطاب به  عشاير بختياری اعلام کرد ، که در ملاقاتی که با امام زمان در منطقه بختیاری داشت ، امام از ایشان خواست تا به مردم اعلام کند هر کس از حضرت علی  و خاندانش پيروی می کند ، دست از ملی شدن نفت بردارد.
در برخی از مناطق کار به جایی کشید که در یکی از  گروهها طلویی در روستایی از توابع اردل ، شخصی ادعا کرد خداست ، فرد دیگری مدعی شد حضرت علی  است و فرد دیگری خود را قنبر  ، غلام حضرت علی نامید. این اشخاص با هدف اجرای فرامین الهی ، زنی را با تبر به قتل رساندند. در منطقه کوهرنگ پیامدهای این جریان ،وضعیت اسفباری را برجای گذاشت. بین عشایر شایع گردید ظرف دو سه روز همه مردم نابود و یا به پشه تبدیل می شوند. عشایر به بهانه اینکه آخرالزمان است اموال و دارایی خود را رها ساخته و متواری شدند ، اموال و دارایی آنها بوسیله فرصت طلبان به چپاول رفت. در بین عشایر اردل این شایعه سبب گردید تا عشایر مواد غذایی ذخیره خود را به مصرف برسانند و بسیاری از دامهای خود را ذبح کرده و خوردند. 
حکایتهای زیادی از حضور سرهنگ جیکاک که بعدها به «مستر جیکاک» و در اواخر حضورش در ایران به «سیدجیکاک» معروف شد نقل می شود که برخی از آنها عبارت است از:
1- جیکاک در اوایل حضورش در شرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان سرپرست یک دکل حفاری مشغول به کار شد. یک روز یکی از کارگران محلی از بالای دکل به زمین افتاد و در دم جان باخت. افراد محلی که از فوت فامیلشان به شدت عصبانی بودند و جیکاک را مسئول این واقعه می دانستند ، بسوی او حمله کردند. جیکاک که مرگ را در یک قدمی خود می دید ناگهان به سمت دکل حفاری حمله ور شد و با مشت و لگد به جان دکل افتاد. مردم محلی که شگفت زده بودند ناگهان ایستادند جیکاک که مردد شدن مردم را دید و فهمید انگار نقشه اش گرفته این بار  سر خود را به دکل می کوبید و با صدای بلند ضمن  ناله و زاری  به دکل بد و بیراه می گفت: که « نامرد تو برادرم را از من گرفتی» و از این گونه صحبتها... نقل می کنند که چند دقیقه بعد مردم دوباره به سمت جیکاک دویدند ولی این بار نه برای زدن و انتقام گرفتن بلکه برای دلداری دادن به او و ممانعت از کوبیدن سرش به دکل!
2- از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می کرد و وقتی آنرا به بدن کسی می زد به آن شوک عجیبی منتقل می شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به دلیل مختلف می خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب می کرد ! بعدها فاش شد که در عصای معجزه آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون بختی می شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها ، دکمه وصل جریان را فشار میداده !! جیکاک برای اثبات حقانیت خود نیز از این عصا استفاده بسیار برد و به مردم می گفت که چون صاحب کرامت است شبها به اذن خدا نوری در پیش پایش روشن می شود تا بتواند راه را از بیراه تشخیص دهد. مردم شگفت زده بارها شب به دنبال وی راه می افتادند تا شاهد درخشش نور در پیش قدمهای وی باشند. وی با این کار نه تنها اعتماد و اعتقاد مردم را به خود جلب می کرد بلکه جایگاه و موقعیت سادات و برخی روحانیون را بسیار تضعیف می ساخت.
3- در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می کرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی سوزاند. اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده لوح حاضر را سوزاند. به آنها قبولاند که دروغ گفته اند و البته بعد ها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود .
4- اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گزاری وی بود! جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا می کرد و آخرش هم روضه حسین میخواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود پرتاب میکرد!  عمامه نمیسوخت و جیکاک آنرا به عنوان معجزه خود بیان میکرد و ادعا می کرد که  سید  واقعی اوست. هیچکس را  به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش میسوخت! از اینجا بود که او به «سید جیکاک» معروف شد..وی بارها درحضور جمع کثیری از مردم ، سادات را به مبارزه می طلبید و با نمایش دقیقی که ارائه می داد ، مردمان شگفت زده را به خود متمایل می کرد و سادات را مغبون و منزوی می ساخت. اعتقاد مردم را به سادات دچار شبهه و تردید می نمود

جامعه ای خمار، ادامه سیاستی انگلیسی توسط جمهوری اسلامی.

 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgq7uNqrfVsLWBeXGElvXXIt3xzKI4FWP96OIWMMTOqkRgpdGsAtbDL92HYn-LicUdFAt98OGTNSAXSlR05SYyEZ2_MsaPxeK-9NlP_Dgen6r-D94m2b37gwrM9muRxll96Xodrj-O994k/s576/1755.png
اگر شما خمار و نشئه باشید   مسائل اقتصادی حقوق شهروندی نقض حقوق بشر اختلاص سه هزار میلیاردی کشتار شکنجه اعدام اهدا مدارس کودکانتان به حوزه ها افزایش تورم وگرانی و... و هیچ یک برای شما اهمیت ندارد تنها دغدغه یک معتاد تهیه مواد فردا و رفع خماری است واین گردش نتنها روزها هفته ها بلکه سالها تا نابودی فرد ادامه خواهد یافت یک معتاد زمانی که نشئه وخمار است سرش پایین است و به قولی سربه زیر است اگر ناموسش را هم ببرند اهمیت نمیدهد چه برسد به مملکتش! این  روایت یک معتاد است در ایران بنابر امار حکومتی نزدیک سه ملیون و به گفته منابع غیر حکومتی شش ملیون معتاد وجود دارد ! اگر به آمار حکومتی استتناد کنیم سه ملیون معتادو اگر درگیر شدن خانواده های انها با اعتیاد را هم حساب کنیم نزدیک  شش  تا ده ملیون از جمعیت ایران با  اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند یعنی انفعال  نزدیک ده درصد از جامعه ایران سازمان بهزیستی از مرگ روزانه ۱۱ نفر در ایران در اثر اعتیاد به مواد مخدر خبر داده است
  تا به حال از خود پرسیده اید چرا ؟  جمهوری اسلامی نتنها علاقه ای به جلوگیری از  اعتیاد در جامعه ندارد بلکه خود ترویج  دهنده توزیع کننده نیز است اگر می خواهید شیشه گراس نخ کراک و.. را ارازن تر بخرید  به دانشگاه ومدارس مراجعه کنید! چرا قیمت مواد مخدر  برای قشر جوان(اکثریت نیروی انسانی ایران را جوانان تشکیل میدهند) ارزان تر و راحت تر از سایرین است سطح دسترسی به مواد  در تهران 5 دقیقه است! ایران کشوری است که در آن سرعت دسترسی به کراک و شیشه از سرعت دسترسی به جی میل بیشتراست! طی 9 سال گذشته تنها کالایی که قیمتش تغییر نکرده کراک و شیشه است هندوانه از 253تومان به 1137تومان رسیده کراک بی‌تغییر و کماکان مثل سال 1383 هر گرم از آن 15هزارتومان!؟ + نیروی انتظامی سپاه  و اطلاعات ظرف سه سوت ریگی را در هوا شکار میکند!  وتمام مرز های شرقی را میبندند ودیوار می کشد اما کانتینر هروئین به راحتی تا پشت دروازه های تهران می آید. چرا ؟جواب این پرسشها را میتوانید در سه سطر ابتدایی متن بیابید!... اما بگذارید به گذشته بازگردیم که چگونه افیون مواد مخدر در ایران وارد شد و چرا...
«کار، کار انگلیسیهاست» این جمله غلوآمیز و شاید طنزآلود، دیری است، كه حرف آخر مباحث مردم کوچه و بازار است، حتی گاه میان روشن اندیشان و خواص نیز مصداق دارد، که طرفین مباحثه با شنیدن این جمله رضایت به ختم غائله و کفایت گفت و گو مي‌دهند. بی آنکه معلوم شود، انگلیسی‌ها در آن امر دخیل بوده‌اند یا خیر، اما این بار با تکیه برمتون تاریخی باید گفت ؛که ورود تریاک به عنوان مواد مخدر در زندگی ایرانیان، نتیجه طمع ورزی و سودجویی انگلیسی‌هاست. یعنی این بار واقعا کار، کار انگلیسی‌هاست.
چنانچه تاریخ تریاک و به طور کلی مواد مخدر جدید، در جهان مورد دقت و مطالعه قرار گیرد، بی شک در گذار انقلاب صنعتی، دولت انگلیس را در گام نخست و دیگر کشورهای غربی را در گام‌های بعدی، عامل شیوع این بلای زمینی و مسبب این جنایت خانمان سوز بشری شمرده خواهد شد.
هرچند ملت‌ها، چیزی را مي‌سازند، که خود لایق آنند. به قول قدیمی‌ها «خلایق هر چه لایق» به عبارت ديگر فرقي ندارد، هر فرد و يا هر ملتي خود مسئول زندگي خويش است. سون هدین، یکی از علمای غربی که حدود 100 سال پیش تهران را دیده است، در سخن از مصرف تریاک، ایرانیان را این گونه توصیف مي‌ کند:

خلاصه تهران شهری است ،که در آن مشرق زمین تنبل و بی تفاوت به خواب مي‌رود و تحت تاثیر داروی بی هوشی غرب چرت مي‌زند





https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGXNLHBcfE9TiG9nlhaSRxdlVWk8OHeSinBezm9XWPIfn7SkIeCjHVlNNe3p_B0tyAKZVvO8SbAbqEPIPJ8sOA4eCL04yctGYPqRREFTb-lgqXbuKLqr6fK8HpEZN1RToOEpAvL1ci9HE/s576/270480_927.jpg 


تریاکی که امروز بنیاد بسیاری از زندگی‌ها را ویران كرده، و مي‌کند ،و عامل خانمان سوز و مسبب بسیاری از جنایات و مفاسد اجتماعی است. هدیه اهریمنی انگلیسی‌هاست، که پس از جنگ‌های میانه قرن نوزدهم میلادی در چین در دامان ایرانیان بی خبر نهادند 

انگلیسی‌ها که تجارت جهانی تریاک را در هر دو زمینه تولید و فروش در آن هنگام بدست داشتند، به دنبال این بودند، که کشاورزان ایران به کاشت خشخاش و تولید تریاک روی آوردند.
https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEi3MLxPWK_g1ZcUf1dhMpel5MRMKUP5xYguHabPP1t0Ef6E8_KtduK29NQy5qmSsMo1XH9sxG-t54YJz4inErsAC7L4obpo4CTxnd2cuTsX-kVBU-H5ZAxTSE0EkrGsZeBs8w5hrOPlaeQ/s544/270486_150.jpg بنابراین برای رسیدن به اهداف خویش از کلیه امکانات سیاسی، تجاری و نظامي‌خود سود جستند. ایرانیان غافل و دولتمردان خائن، همه دست به دست دادند، تا جایی که کشاورز ایرانی در قطعه زمینی که گندم مي‌کاشت، تغییر رویه داد، و به کاشت خشخاش دست زد، زیرا که با کشت خشخاش کشت ، سه برابر سود عاید خود مي‌نمود، چون انگلیسی‌ها برای تشویق کشاورزان، تریاک را گران مي‌خریدند.
ایران در آن دوران گندم، ابریشم، شال، پارچه و... صادر مي‌کرد، ولی پس از ورود انگلیسی‌ها به کارزار کشاورزی و تجارت ایران، کم کم همه زمینه های صادراتی را از دست داد، و چون در بازار انگلیس و  جهان نیاز به تریاک بود، و انگلیسی‌ها بخش اعظم تجارت بین المللی تریاک را در دست داشتند، سرزمین ایران را جولانگه این تجارت کردند. کنسول انگلیس در تهران در سال 1867 میلادی، پس از سالیان نه چندان دور فعالیت در این زمینه به کشورش گزارش داد، به نظر مي‌رسد، که تقاضا برای تریاک خوب است، و انتظار مي‌رود، که امسال سه برابر بیشتر از حد معمول به چین صادر شود. رشد تولید تریاک در آن دوران سرسام آور بود، به طوری که در سال 1859 میلادی 300 صندوق و در 1889 میلادی مقدار 1886 صندوق تریاک از ایران صادر شده است، و این رشد در تولید سالیانه تریاک، در کشور معلول فعالیت‌های سیاسی- تجاری انگلیسی‌ها و تبلیغات ایشان و تشویق دهقانان در کاشت خشخاش بوده است.
تا این دوره در هیچ یک از متون تاریخی ايران، اشاره‌ای به کشیدن تریاک نشده است. حال آنکه از عادت قلیان در بیشتر منابع یاد شده است.به تعبیری دیگر تا اين زمان وافور و نگاري هنوز وارد فرهنگ ايران‌زمين نشده بود.
در این سال‌هاست که به کشت تریاک توجه مي‌شود. به عنوان مثال:
«...
در سال 1267 قمری، تازه تریاک کاری در اطراف تهران به مرحله آزمایش درآمد، که حاصل آن را بسنجند...»/ وقایع اتفاقیه/ تاریخ منتظم ناصری.
همچنین در گزارشی که میلر انگلیسی درباره توسعه کشاورزی در جنوب ایران مي‌دهد، کشت تنباکو و تریاک را برای صدور به سوریه و استامبول و... پیشنهاد مي‌کند.
پس از گذشت 10 سال از این تاریخ، یعنی از حدود سال 1277 قمری، به بعد است، که در آثار مولفان اروپایی به عادت ترياك كشيدن ایرانیان اشاره شده است. بنابراين ورود وافور به جامعه ايراني بايد در اين سال‌ها اتفاق افتاده باشد. و نگاري(وسیله ایست برای کشیدن شیره که کسی را یرای کمک نیاز دارد) هم در اين سال‌ها ولي در مرحله دوم وارد جامعه مصرف كنندگان ترياك در ايران شده است.
ناصرالدین شاه در «سفرنامه عراق عجم» در اشاره به تغییر رویه کشاورزان در کشت تریاک مي‌نویسد:
«...
سوار کالسکه شده، راندیم، عرض راه همه جا از دو طرف بوستان و زراعت تریاک بود...»
یعنی ظرف ده سال از 1267 تا 1277 ناگهان بخش اعظم اراضی کشاورزی ای که به گندمکاری اختصاص داشت، توسط دهقانان به کشت خشخاش اختصاص یافت، و همین تغییر الگو در کشت، و البته دیگر خیانت‌هایی از این دست، منجر به قحطی‌های مکرر نان در ایران شد.

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjxqzisGWuhe4saQS7Gka6EPjdsI_XDd17-vx26HsPGGJlsCPN9nsmunzn4xLD4wBCRTSMUcxvBwcBL65bRpiPVL_WbJuBLp1GdUUWV6wUlGVc-mydANFy4JmYtDXbgtkcAw-MI4vL4ksA/s625/270500_261.jpg 


انگلیسی طماع، در این معامله روز به روز چاق‌تر و ایرانی بیچاره روز به روز نحیف‌تر مي‌گشت. هرچند جمعی از ایرانیانی که «رفیق دزد بودند و شریک قافله»، از این نمد رسوایی کلاهی برای خود ساختند، و بیرق انگلیسی‌ها را باد مي‌دادند. نظیر؛ واسطه‌ها و تجار تریاک که ثروت بسیاری از این راه اندوختند، و البته بیچاره‌هایی که وسیله چپاول قرار مي‌گرفتند، مانند تریاک مال‌ها، قهوه چی‌ها و...
با این توصیف، انگلیسی‌ها که بر اریکه قدرت تکیه زده بودند، در این خوان یغما که بی دریغ همه چیز ارزانی شان شده بود، حدی بر طمع ورزی بی پایان خود نمي‌دیدند. بنابراین تصمیم گرفتند، تا فکر اهریمنی خود را وسيع‌تر عملی سازند،تا بیش از پیش کیسه‌های خود را از سکه‌های زرین ولو به قیمت زندگی یک ملت (البته خواب زده) پر کنند. پس از این بود،که سالیانی طول نکشید، که شیوع استعمال تریاک در میان مردم خرد و کلان شیوع یافت. در تهران و شهرهای بزرگ در قهوه خانه‌ها، مانند چای خوردن و قلیان کشیدن، استعمال تریاک شایع بود، و در این راه نه مانع قانونی وجود داشت، نه فتوای تحریم شرعی و نه قبح اجتماعی 
به قول مرحوم شهری، استعمال تریاک نه تنها ایراد و اشکالی نداشت، بلکه به قهوه خانه داران (توسط مأموران دولت ايران) با فشار حکم مي‌شد، که حتما باید منقل گذارده، تریاک بدهند. وضوح زشتي و پليدي عمل انگليسي‌ها و زشت‌تر از آن همكاري دولت ايران با ايشان باور ناكردني است.
تریاک، مفت در اختیار قهوه چی گذارده مي‌شد، و سوخته آنرا مطالبه مي‌کردند، که ماموران انحصار تریاک آمده، سوخته را از داخل حقه مي‌تراشیدند، و صورت جلسه کرده و به قهوه چی بابت آن پول مي‌دادند. حقه وافور پلمپ مي‌شد، تا کسی نتواند، سوخته تریاک را ببرد، یعنی این طور وانمود مي‌شد، که سوخته، بسیار ارزشمند است، تا قهوه چی و مردم تشویق به مصرف بیشتر تریاک و تولید سوخته افزون تر شوند.
خلاصه اینکه در اواخر قاجار خرید و فروش تریاک به هر مقدار آزاد بود، و در خانه یا محل کار مردم به وفور یافت مي‌شد، و برای کسانی که جا و مکان مناسب نداشتند، هم قهوه خانه‌ها و شیره کش خانه‌ها امکان کشیدن تریاک را برایشان فراهم مي‌کردند.
در دوره مشروطه برای تامین بودجه نظمیه (به ریاست یپرم ارمنی) به طور غیر قانونی، یپرم در شعبان 1327 قمری اقدام به وضع مالیات بر مشروبات الکلی و تریاک نمود.
چینی‌ها پس از سالیانی دراز که دچار رخوت و خمودگی بودند، ناگهان به خود آمده و با انگلیسی‌ها جنگیدند، و خود را از این بلای خانمان سوز رها ساختند، + و بعد از آن ژاپنی هم چنین کردند، ولی ایران نتوانست از چنگ این بلا ، خود را خلاص کند. شاه و وزیر، تاجر، درویش، همه و همه تریاکی و معتاد و علیل و ذلیل این ماده افیونی بودند.
دکتر پولاک، پزشک ناصرالدین شاه نوشته است:
 
تریاک ماهان بسیار قوی است. جنس نامرغوب از شاهزاده عبدالعظیم و کاشان و قم به دست مي‌آید. مصرف آن عمومیت دارد، و مانند حشیش سرشگستگی ندارد، و قبول عامه یافته است. تقریبا هر ایرانی که بتواند از عهده خرج آن برآید، حداقل روزی یک بار حب تریاک مي‌خورد، و در ساحل خزر مصرف دو برابر مناطق دیگر است.
در تهران خیابان چراغ گاز، قهوه خانه عرش، مرکز تجمع شیره ای‌ها و تریاکی‌ها بود، و به طور شبانه روزی از ایشان پذیرایی مي‌کرد، و به سبب اینکه قهوه‌خانه مزبور در طبقه دوم بود، معتادان به آن عرش مي‌گفتند. قیمت دو تا چایی 3 شاهی و قیمت سه مثقال تریاک و یک غلیان 7 شاهی بود.

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgFoBISEML47vwjp5uqX1HHzQ3PCiM-pWoPyoIoNAmzRBPu8VtNKOhzLvS_J3YBvre3h6VcFB3ZNv2UI_4jQwDZv4C54KELGcKVM6b5XQ3ISg_cbL5y-URRuHord-HjrPR5vmtf8hfM5EI/s442/93574569502726159748.jpg
تاريخچه موادمخدر و اعتياد در ايران
نكته قابل توجه اين كه در دوران صفويه، ترياك به صورت خوردن حب يا شربت هاي مخصوصي به نام كوكنار (جوشانده خشخاش) معمول بوده و از كشيدن ترياك ذكري به ميان نيامده است. طبق نقل سياحان و مورخان، شاه طهماسب صفوي و شاه عباس كه تا اندازه اي به مضار اين مواد پي برده بودند، دستورات، قوانين و مجازات هايي را جهت منع مصرف مواد مخدر وضع كردند ولي در اين امر موفقيت چنداني نيافتند. اساساً استفاده از ترياك تا زمان تشكيل دولت صفويه (790 تا 8114 ه.ق) رواج چشمگيري نداشت. عواملي كه سبب اشاعه اعتياد به ترياك در عصر صفويه شد عبارتند از:
1-
با توجه به همزماني تشكيل كمپاني هند شرقي با اوائل تشكيل دولت صفويه و فعاليت اين كمپاني در توليد و قاچاق ترياك به چين، ايران و برخي كشورهاي ديگر كه سرانجام منجر به جنگهاي ترياك بين انگليس و چين شد، اين كمپاني و عمال فرومايه داخلي آن در معتاد كردن ايراني ها نقش فراواني داشت. بنابراين سياست استعمارگران، انگليس را در اشاعه اعتياد ايرانيان در اين عصر بايد مهمترين عامل تلقي كرد.
2-
در آن زمان كه علم پزشكي و داروسازي پيشرفت نكرده بود، گرايش مردم به مصرف ترياك براي تسكين دردهاي خود زمينه ساز اعتياد به شمار مي رفت، زيرا ناآگاهي مردم از زيان هاي جسماني و رواني ترياك و عدم توجه آنها به اينكه تسكين دادن درد و علاج نكردن منشا بيماري موجب كمون و مزمن شدن بيماري مي شود باعث مي شد كه بيمار درد را با ترياك به طور موقت تسكين دهد و درپي تكرار مصرف آن معتاد شود، غافل از آنكه علاوه بر معتاد شدن بيمار، مرض هم، همچنان سير پيشرفت خود را طي مي كند.
3-
در عصر موردنظر، آیت الهه و اخوندها نتنهامصرف مواد مخدر را ممنوع نمیکردند و بر علیه اش فتوایی صادر نمیرکدند بلکه خود نیز از مصرف کنندگان بودند
با توجه به اين مطالب، مصرف ترياك نه تنها در جامعه ايران قبح و حرمتي نداشت، بلكه دست قوي استعمار به منظور تباه كردن نيروهاي جسمي و فكري مردم به اشاعه اعتياد چنان دامن زد كه اعتياد به ترياك دربين درباريان هم رواج يافت و حتي برخي روحانیان هم ترياك مصرف مي كردند و استعمارگران كه خواستار بي قيدي، بي تحركي و عدم احساس مسئوليت افراد در قبال مسائل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي و حتي استقلال كشور بودند، با حربه اعتياد به ترياك بدون نياز به لشگركشي توانستند بر امور ايران مسلط شوند. .
در اين ميان ناآگاهي و پايين بودن رشد فرهنگي جامعه نيز عامل موثري در جهت بهره برداري استعمارگران براي گسترش كشت خشخاش و اعتياد به ترياك گرديد، به طوري كه پزشكان انگليسي و حكيم باشي هاي وابسته، ترياك را به عنوان داروي موثر براي درمان بيماري هاي مختلف همچون سردرد، دندان درد، گوش درد و... معرفي و تجويز مي كردند و چندي نگذشت كه اين ماده مخدر به صورت دارويي خانگي در هر خانه و كاشانه اي راه يافت.
گردانندگان اين تجارت خانمانسوز، به منظور كسب منافع افزون تر و آلوده ساختن بيشتر جامعه با وضع قوانين مختلف به تشويق و ترغيب مردم به استعمال ترياك پرداختند و براي مصرف هر چه بيشتر آن جايزه تعيين كردند. به طوري كه در دوازدهم ربيع الاول سال 1329 هجري قمري دولت وقت، قانوني را جهت رشد و گسترش و تشويق كشت و فروش ترياك و مصرف آن تدوين كرد. ماده دوم اين قانون، آشكارا مردم را به ترياك كشي دعوت مي كرد و بيان مي داشت: «]دولت[ سوخته ترياك را با قيمت مناسبي از دودكنندگان مي خرد و براي هر مثقال سوخته سه عباسي حق الزحمه داده مي شود
به بهانه افزايش درآمد كشور، هر روز بر شمار معتادان اضافه گرديد و اداره انحصارات تشكيل شد و در سراسر ايران شعباتي داير كرد و هر كجا شعبه اي نداشت، پاسگاههاي انتظامي چنين وظيفه اي را عهده دار شدند.
بدين ترتيب روز به روز مسئله قاچاق مواد مخدر و اعتياد مردم به آن، گسترش بيشتري يافت و در حكومت ننگین قاجار به اوج خود رسيد این وضع ادامه داشت، تا اینکه پس از کودتا 1299 خورشیدی و به قدرت رسیدن رضا شاه بزرگ  او دستور داد، کشیدن تریاک و شیره و چرس و بنگ ممنوع است، و نیز منقل و وافور را از قهوه خانه‌ها جمع آوری کردند.
و برای دوره معالجه معتادان در هر محله، خانه‌هایی اختصاص یافت ،که معتادان بدان جا مراجعه و تریاک مي‌کشیدند، که آن خانه‌ها به «دارالشفا» شهرت یافت، لیکن متاسفانه این طرح دیری نپایید و از میان رفت. باز علی ماند و حوضش!
 

_____________
بن مایه ها
wikipedia جنگ تریاک میان چین وانگلیس
 عکسها صفحه فیسبوک تهران قدیم

.

.
تا تاریخ گذشته خود را ندانیم نمیتوانیم آینده ای موفق و باشکوه برای وطن و ملتمان بسازیم و مجبور به تکرار تاریخ خواهیم شد.