با گسترده شدن نفوذ رسانه های فارسی زبان بیگانه و نبود رسانه های خبری بی طرف و آزاد در داخل ایران، رفته رفته برخی عبارات و اصطلاحات جعلی هم وارد واژگان سیاسی ایرانیان شد. از جمله این جعلیات، یکی هم اطلاق عنوان «ملت» یا «ملیت» به اقوام ایرانی است که پیشتر تنها در میان رسانه های طیف چپ یا تجزیه طلبان متداول بود؛ اما در حال حاضر در بسیاری از رسانه های دولتی بیگانه همچون «بی بی سی فارسی»، «رادیو زمانه»، «روز آنلاین» یا «دویچه وله فارسی» کاربرد دارد. این جعل عنوان، به صورت حساب شده و برای برخی اهداف سیاسی از پیش تعیین شده انجام می شود
ملت ها يا مليت ها در يك كشور، چيزى جز جعل نيست.
استفاده از اين واژگان غلط، تنها براى اهداف ضد ايرانى و تجزيه طلبانه صورت ميگيرد.برخورد با كسى كه از واژه ملتها استفاده ميكند، بايد مانند برخورد با يك تجزيه طلب باشد. با کوچک سازی و تجزیه قصد دارند از قدرت و توان یک کشوری با پشتوانه هفت هزار سال تاریخ وتمدن را بکاهند و راحتر به منافع و منابع آن دسترسی پیدا کنند. دقیقا مثل کشور های شوروی سابق.
بخش فارسی رادیو آلمان (دویچه وله) و که پیش از این به صورت غیرمستقیم به حمایت از فعالیتهای جداییطلبانه یک گروه تجزیهطلب میپرداخت اکنون به صورت آشکار و در قالب مصاحبه و دفاع از اقلیت های قومی به حمایت از این گروهای تجزیهطلب روی آورده است! صفحه فیسبوک و سایت دویچه وله فارسی پاتوق و نشر مطالب قوم گرایانه ضد ایرانی پانکردیسم تبدیل شده
جعل عنوان ملت و حق تعیین سرنوشت تجزیه طلبان
ملتهای ایران یا اقوام ایرانی؟
ملت ها يا مليت ها در يك كشور، چيزى جز جعل نيست.
استفاده از اين واژگان غلط، تنها براى اهداف ضد ايرانى و تجزيه طلبانه صورت ميگيرد.برخورد با كسى كه از واژه ملتها استفاده ميكند، بايد مانند برخورد با يك تجزيه طلب باشد. با کوچک سازی و تجزیه قصد دارند از قدرت و توان یک کشوری با پشتوانه هفت هزار سال تاریخ وتمدن را بکاهند و راحتر به منافع و منابع آن دسترسی پیدا کنند. دقیقا مثل کشور های شوروی سابق.
بخش فارسی رادیو آلمان (دویچه وله) و که پیش از این به صورت غیرمستقیم به حمایت از فعالیتهای جداییطلبانه یک گروه تجزیهطلب میپرداخت اکنون به صورت آشکار و در قالب مصاحبه و دفاع از اقلیت های قومی به حمایت از این گروهای تجزیهطلب روی آورده است! صفحه فیسبوک و سایت دویچه وله فارسی پاتوق و نشر مطالب قوم گرایانه ضد ایرانی پانکردیسم تبدیل شده
جعل عنوان ملت و حق تعیین سرنوشت تجزیه طلبان
ملتهای ایران یا اقوام ایرانی؟
هر دو عناوین «ملت» و «قوم» را برای گروههای انسانی بکار می برند اما این دو اصطلاح مفاهیم یکسان ندارند.
تفاوت«گروه قومی» و «ملت» در ارتباط با مفهوم دیگری به نام «کشور» یا واحد سیاسی مستقل، تعیین می شود.Iملت را صرفا به گروههایی می گویند که در کشور مستقل زیست می کنند و شاید به همین علت باشد که هیچکدام از رسانه های فارسی زبان بیگانه، برای اشاره به گروههای اتنیکی و قومی در کشورهای متبوع خویش از اصطلاح «ملت ها» استفاده نمی کنند.
مثلا هیچگاه دیده نشده که رادیو زمانه یا روز آنلاین که به هزینه دولت هلند اداره می شوند، از این القاب برای مردم هلند استفاده کنند یا صدای آمریکا و رادیو فردا به مردم ساکن در آمریکا، ملتهای آمریکا یا دویچه وله به مردم آلمان، ملتهای آلمان بگویند.
بر خلاف کشور کهن ایران – که هزاران سال سابقه تاریخی دارد – کشورهای نو ظهوری همچون آمریکا و سوییس تلفیقی از طیف متنوعی از ملتهای گوناگون هستند که پیش از تولد این کشورها حیات مستقل داشتند. این اجزای تاریخی کماکان از جنبه های مختلف، ویژگیهای خاص فرهنگی و تاریخی خود را حفظ کردند؛ با اینحال هیچکدام از گروههای قومی تشکیل دهنده ی این کشورها ملت خوانده نمی شوند؛ بلکه در تمام موارد یک ملت به نام «ملت آمریکا» یا «ملت سوییس» و یک ملیت با عنوان «آمریکایی» یا «سوییسی» وجود دارد و بقیه گروهها «ساب کالچر» (خرده فرهنگ) یا گروه قومی خوانده می شوند. در آمریکا این عنوان حتی برای گروههای سرخپوستان که پیش از تولد کشور آمریکا ملتهای مستقل بودند هم سابقه ندارد یا دستکم در ارتباط با کشور آمریکا متداول نیست.
با این تفاصیل هنوز این پرسش مطرح می شود که هدف از پافشاری بر این عنوان «ملت ها» یا «ملیت ها» برای اقوام ایرانی چیست و اساسا این موضوع چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟ پاسخ به این پرسش در مفهوم دیگری با عنوان «حق تعیین سرنوشت» نهفته است.
حق تعیین سرنوشت
«حق تعیین سرنوشت» از آن دسته مفاهیمی است که سابقه طولانی در ادبیات سیاسی جهان دارد و از نقطه نظرات گوناگون و متباین و متضادی تعریف شده؛ هر کدام از تعاریفی که از این مفهوم ارایه شده می تواند در جایگاه خود بررسی شود و مورد قبول یا رد گروههایی قرار گیرد؛ اما این مفهوم یک جنبه حقوقی هم در روابط بین الملل دارد که ما صرفا در اینجا همان یک وجه حقوقی را در نظر داریم.
در سال ۱۹۴۱ و در پی پایان یافتن جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین سندی را به امضا رساندند که در آن به «حق تعیین سرنوشت ملتها» اشاره شده بود؛ یک سال بعد این بیانیه به امضای ۲۶ کشور دیگر رسید و بعدها در سال ۱۹۴۵ به تصویب «منشور سازمان ملل متحد» انجامید.
در فصل یک، ماده یک، بخش دوم «منشور ملل متحد» و همچنین در «پیمان حقوق مدنی و سیاسی بین ملتها» به «حق تعیین سرنوشت ملت ها» اشاره شده؛ این حق امکان استقلال جوامع گوناگون را تحت شرایط خاص فراهم می کند. بر پایه این حق قانونی مناطقی که پیشتر مرزها و دولتهای محلی داشتند (عمدتا مستعمره ها و کلونی ها) اما هنوز به عنوان کشور شناخته نمیشدند، امکان یافتند تا به عنوان کشورهای مستقل اعلان استقلال کنند. متعاقبا از سال ۱۹۴۶ تا سال ۱۹۶۰، سی و هفت کشور جدید از داخل مستعمرات آسیایی، آفریقایی و خاورمیانه ای سر برآوردند.
حق تعیین سرنوشت در مفهوم اخیر خود – که به تشکیل واحدهای سیاسی مستقل می انجامد – صرفا برای ملت ها تعریف می شود. به عبارت دیگر تنها جوامعی که با عنوان «ملت» به رسمیت شناخته شوند حق دارند کشورهای مستقل خود را تشکیل دهند. در تعریف ملت یا مردمی که این حق برایشان متصور است، به تمام جمعیتی گفته می شود که بدون در نظر گرفتن تفاوت ها، یک سرزمین را تحت اشغال خود دارند. قوانین بین المللی گروههای قومی یا اقلیت ها را به عنوان مردم/ملت نمی شناسد.II III
از همینجا می توان به هدف جعل عنوان «ملت» یا «ملیت» – یا در شکل جدیدی که برخی رسانه ها، هر دو عنوان ملیت و قومیت (ملیت/قومیت) را برای هم معنی و مترادف نشان دادن آنها توامان می آورند – پی برد. چه اینکه اگر قرار باشد هر کدام از اجزا تشکیل دهنده ملت ایران، یک ملت مستقل شناخته شود و این عنوان را برای اشاره به اقوام ایرانی و در میان ایرانیان و در جامعه بین المللی مصطلح کنند، گام بعدی احتمالا تجزیه ایران بر پایه حق تعیین سرنوشت این ملل نو بنیاد خواهد بود.
در نظر داشته یاشیم، زمانی که حق تعیین سرنوشت برای ملتهای نوظهور به رسمیت شناخته شد، بخش اعظم جهان متشکل از مستعمرات بود و هیچکدام از این کشورها بخشی از سازمان ملل متحد نبودند. در واقع بیانیه اعطای حق تعیین سرنوشت به ملت ها و مستعمرات «به هبچ وجه به معنای حق تعیین سرنوشت به وسیله تجزیه دیگر کشورها نیست».IV
تجزیه طلبی؛ جرم یا حق قانونی؟
برخی فعالین سیاسی – از جمله حامیان حقوق بشر – تجزیه طلبی را هم بخشی از حقوق شهروندان قلمداد می کنند و به همین علت بسیاری از کسانی که در ایران جرایم تجزیه طلبانه مرتکب می شوند – علاوه بر آن عده که اساسا جرایم دیگری دارند و زندانی عقیده و وجدان لقب گرفتند. – زندانیان سیاسی و فعالین حقوق مدنی لقب می گیرند.
پاسخ به این پرسش که آیا تجزیه طلبی از حقوق قانونی افراد است یا باید جرم تلقی شود، در نظر افراد مختلف، متفاوت است؛ اما در قوانین بین المللی مشخصا از «تجزیه طلبی» با عنوان «جرم بسیار سنگین» یاد می شود.
بر طبق ماده ۳۸ اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری یا دادگاه جهانی، به عنوان مرجع رسمی قوانین بین الملل، «تجزیه طلبی» به عنوان یکی از «سنگین ترین جرایم» شناخته شده است. مشخصا هرگونه اقدام داخلی علیه تمامیت ارضی یک کشور یا هر گونه کوششی برای لطمه زدن به تمامیت ارضی یک کشور شامل حتی اقدامات تدرکاتی/مقدماتی به عنوان سنگین ترین جرایم در میان قوانین تمام ملل متمدن ارزیابی می شود.V
به همین شیوه، کشورها هم مکلف هستند که در جهت اخلال یا از میان بردن همبستگی ملی یا تمامیت ارضی کشورهای دیگر گام برندارند و هرگونه تلاشی در این جهت محکوم است.VI
پانویس ها:
Armosino, A. (2003). Hermeneutics and Inculturation. The Council for Research in Values and Philosophy. pg 100. ‘difference between ethnic group and nation, it would be the word State. Nation refers to some state, either existing or desired.’[↪]
Musgrave, T. (1997). Self-determination and national minorities. Oxford monographs in international law. Clarendon Press. ‘paragraph 6 of Resolution 1514(XV), whose effect precludes ethnic groups within non-self-governing territories from being considered as peoples.’[↪]
Gudeleviciute, V. (2005). Does the Principle of Self-determination Prevail over the Principle of Territorial Integrity?. International Journal of Baltic Law. Vytautas Magnus University School of Law. ‘under Resolution 2625(XXV) as under Resolution 1514 (XV), “a people” can be defined as the entire population of a territorial unit. Thus, both resolutions preclude ethnic groups within non-self-governing territories from being considered as “peoples”.’[↪]
Maʻoz, M. (2002). Middle Eastern Minorities and Diasporas. Sussex Academic Press. ‘Documents published about the San Francisco Conference in 1945 reveal that those who drafted the UN Charter, which declares “the right of all peoples to self-determination,” did not support self-determination by secession . There was an understanding that the right to self-determination conformed to the purposes of the Charter “only insofar as it implied the right of self-government of peoples and not the right of secession.”۴۴ The 1960 UN Declaration on the Granting of independence to Colonial Countries talked about “the right of self-determination of all peoples,” but regarded it as incompatible with the UN Charter to discuss “any attempt aimed at the partial or total disruption of the national unity and the territorial integrity of a country’
[↪]
Musgrave, T. (1997). Self-determination and national minorities. Oxford monographs in international law. Clarendon Press. ‘paragraph 6 of Resolution 1514(XV), whose effect precludes ethnic groups within non-self-governing territories from being considered as peoples.’[↪]
Gudeleviciute, V. (2005). Does the Principle of Self-determination Prevail over the Principle of Territorial Integrity?. International Journal of Baltic Law. Vytautas Magnus University School of Law. ‘under Resolution 2625(XXV) as under Resolution 1514 (XV), “a people” can be defined as the entire population of a territorial unit. Thus, both resolutions preclude ethnic groups within non-self-governing territories from being considered as “peoples”.’[↪]
Maʻoz, M. (2002). Middle Eastern Minorities and Diasporas. Sussex Academic Press. ‘Documents published about the San Francisco Conference in 1945 reveal that those who drafted the UN Charter, which declares “the right of all peoples to self-determination,” did not support self-determination by secession . There was an understanding that the right to self-determination conformed to the purposes of the Charter “only insofar as it implied the right of self-government of peoples and not the right of secession.”۴۴ The 1960 UN Declaration on the Granting of independence to Colonial Countries talked about “the right of self-determination of all peoples,” but regarded it as incompatible with the UN Charter to discuss “any attempt aimed at the partial or total disruption of the national unity and the territorial integrity of a country’
[↪]
Lauterpacht, E., Greenwood, C. (1999). International Law Reports. Cambridge University Press. ‘as a formal source of international law pursuant to Article 38 (c) of the Statute of the International Court of Justice. Secession is deemed to be a most serious crime by the national legislations of civilized nations. More particularly, an inside assault on the territorial integrity of a country or an attempted assault, including preparatory actions, are categorized as one of the gravest of crimes in virtually all the criminal codes of civilized nations.’[↪]
Sarnoff, I. (1997). International Instruments of the United Nations. United Nations Publications. ‘refrain from any attempt aimed at the partial or total disruption of the national unity and territorial integrity of any other State or country.’ [↪]